عقیده اجباری
جستجو
منوی کاربری
آیه لا اکراه فی الدین
- صفحه
- بحث
- زبان
- پیگیری
- نمایش تاریخچه
- نمایش مبدأ
- بیشتر
آیه لا اِکْراهَ فِی الدّین (سوره بقره: ۲۵۶) بخشی از آیة الکرسی است که به مسلمانان توصیه میکند غیرمسلمانان را به پذیرش دین اسلام مجبور نکنند و بر آزادی و اختیار انسان در پذیرش دین تأکید دارد. این آیه هنگامی نازل شد که عدهای از انصار قصد اجبار فرزندان خود به پذیرش دین اسلام را داشتند. به گفته علامه طباطبایی، بیقید و شرط بودن آیه، نشان میدهد همه انسانها از جمله کفرپیشگان نیز نباید با اکراه به پذیرش دین وادار شوند.
آیه لا اکراه فی الدین
مشخصات آیه
نام آیهآیه لا اکراه فی الدین
واقع در سورهبقره
شماره آیه۲۵۶
جزء۳
اطلاعات محتوایی
شأن نزولقصد انصار برای اجبار فرزندان خود به پذیرش اسلام
مکان نزولمدینه
موضوعاعتقادی و اخلاقی
دربارهعدم اجبار در پذیرش دین
سایرآزادی عقیده
آیات مرتبطآیه ۹۹ سوره یونس
به باور عدهای از پژوهشگران محتوای آیه لا اکراه فی الدین با امر به جهاد ابتدایی در تعارض است. در این باره افرادی چون مرتضی مطهری گفتهاند که جهاد ابتدایی نیز نوعی دفاع است و در جهت برداشتن موانع دعوت به اسلام واجب شده و پس از رفع موانع مردم در انتخاب دین آزاد گذاشته میشوند؛ بنابراین تعارضی با مضمون آیه ندارد. متکلمان مسلمان به این آیه در موضوعاتی نظیر عصمت پیامبران(ع)، انکار جبر، امتحان خداوند و آزادی عقیده در اسلام استناد نمودهاند.
عدهای از مفسران این آیه را پاسخ به افرادی دانستهاند که زور و شمشیر را عامل پذیرش دین اسلام معرفی میکردند. به باور این افراد، دین و ایمان امری قلبی است و با اکراه در یک جا جمع نمیشود و اگر اجباری نیز در کار باشد فقط در ظاهر رفتار انسانها تاثیرگذار خواهد بود. در مقابل، برخی نیز گفتهاند این آیه با نزول آیه قتال و آیه ۷۴ و ۷۵ سوره توبه، نسخ شده است.
متن و ترجمه آیه
لَا إِکرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی ۚ فَمَن یکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِن بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَالله سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿۲۵۶﴾
در دین هیچ اجباری نیست. و راه از بیراهه بخوبی آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به یقین، به دستاویزی استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنوای داناست.
معرفی اجمالی
«آیه لا اکراه فی الدین» آیه ۲۵۶ سوره بقره است که معمولاً همراه با آیة الکرسی تلاوت میشود و از پرکاربردترین آیات قرآن کریم است.[۱]
آیه لااکراه نشاندهنده اجباری نبودن پذیرش دین است و بر آزادی و اختیار انسان در پذیرش دین تأکید دارد.[۲] امام خمینی فضایل اخلاقی را در معنای کلمه دین در آیه لا اکراه فی الدین دخیل دانسته است و انجام فضایل اخلاقی از روی اکراه را بی ارزش دانسته است.[۳] [یادداشت ۱]
برخی نیز محتوای آیه را به صورت قاعده عقلی پذیرفتهاند.[۴]
آیه ۲۵۵ سوره بقره، آیة الکرسی خوانده میشود؛ ولی در برخی روایات و بنابر عقیده عدهای از مفسران، آیات ۲۵۶ و ۲۵۷ سوره بقره هم جزء آیة الکرسی دانسته شده است.[۵] علامه طباطبایی علت عظمت آیة الکرسی را شاملبودن آن بر مطالب دقیقی درباره توحید خالص و قیمومیت مطلق خدا میداند.[۶] بنا بر روایات معصومین(ع)، خواندن این آیه در همه حال، برای دفع چشمزخم، سلامتی و... مستحب است.[۷]
شأن نزول
علامه طباطبایی به نقل از تفسیر الدر المنثور، شأن نزول آیه را مربوط به برخی از همسرانِ انصار میداند که عهد کرده بودند اگر فرزندی به دنیا بیاورند، آنها را یهودی کنند و به همین دلیل زمانی که یهودیان بنی نضیر به خاطر پیمانشکنی به بیرون مدینه رانده شدند، پدران آن فرزندان اجازه خروج به آنها نمیدادند و درصدد بودند آنها را به اجبار مسلمان کنند تا اینکه آیه لا اکراه فی الدین نازل شد.[۸] البته علامه طباطبایی قول دیگری را نقل میکند که فردی از پیامبر اکرم(ص) سوال نموده، آیا میتواند فرزندان نصرانی خود را به پذیرش اسلام مجبور نماید که این آیه در پاسخ نازل شده است.[۹]
در تفسیر مجمع البیان از قول برخی مفسران چون قتادة بن دعامه، حسن و ضحاک آمده است، این آیه درباره اهل کتابی که از آنها جزیه دریافت میشد، نازل شده است. سدی گفته است، این آیه درباره همه کافران است و بعدها با آیه قتال نسخ شده است.[۱۰] از ابن عباس نیز نقل شده آیه لا اکراه فی الدین مربوط به فرزندان یهودی دسته مشخصی از انصار است و برخی دیگر هم معتقدند که مخاطب آیه همه مردم هستند؛ به این معنا که دین مسئلهای قلبی است و برای پذیرش آن هیچ اجباری وجود ندارد.[۱۱]
تعارض با جهاد ابتدایی
برخی پژوهشگران معتقدند که جهاد ابتدایی با محتوای آیه لا اکراه فی الدین در تعارض است؛ زیرا آیه مذکور اجبار در دین را نفی میکند؛ اما جهاد ابتدایی به معنای تحمیل اسلام بر دیگران از راه شمشیر است.[۱۲] در این زمینه سه نگاه وجود دارد:
- دسته اول همانند علامه طباطبایی جهاد ابتدایی را دفاع از امر فطری توحید و دفاع از انسانیت و جلوگیری از افتادن انسانها در ورطه حیوانیت دانسته و آن را امری لازم و مشروع شمردهاند.[۱۳]
- دسته دوم معتقدند جهاد ابتدایی در جهت برداشتن موانع دعوت به اسلام و رفع مزاحمت است و منافاتی با آیه لا اکراه فی الدین ندارد.[۱۴]
- دسته سوم معتقدند این تعارض وجود دارد و جهاد ابتدایی مردم را با اجبار به دین اسلام رهنمون میکند.[۱۵]
- شهید مطهری نیز معتقد است جهاد ابتدایی جنبه دفاعی دارد و تعارضی با آیه لا اکراه فی الدین ندارد، چنانچه اگر کفار کاری به مسلمانان نداشته باشند، اسلام به عقیده آنها کاری ندارد.[۱۶]
دیدگاه مفسران
مفسران چند گونه آیه لا اکراه فی الدین را تفسیر نمودهاند:
دسته اول معتقدند این آیه نسخ شده است. میبدی[۱۷] و ابوالفتوح رازی[۱۸] گفتهاند، این آیه با آیه قتال و آیات ۷۴و۷۵ سوره توبه نسخ شده است.
دسته دوم در تفسیر این آیه گفتهاند در پذیرش دین، نوعی از اجبار قابل تصور است، مثلا اینکه در بیان راه حق و رساندن آن به گوش افراد میتوان اجبار را بکار برد؛[۱۹] و یا اینکه اگر فرد به تعالی روحی رسیده باشد، اجبار مفهوم پیدا نمیکند.[۲۰]
دسته سوم کسانی که معتقدند بر اساس این آیه، ایمان با اکراه نمیتواند در یک جا جمع شود[۲۱] و اجبار تنها میتواند در رفتار ظاهری تأثیر بگذارد.[۲۲] [یادداشت ۲]این آیه نیز پاسخی به افرادی است که زور و شمشیر را عامل پذیرش دین اسلام میدانستند[۲۳] در تفسیر مجمع البیان گفته شده زجاج (ابواسحاق، ابراهیم بن سری صاحب کتاب اعراب القرآن)[۲۴] معتقد است با این آیه مشخص میشود، اگر کسی پس از جنگ اسلام آورد، به اکراه اسلام نیاورده است.[۲۵] بیضاوی نیز در تفسیر این آیه گفته است با توجه به این آیه خیری در الزام افراد به دین نیست[۲۶]
دسته چهارم مفسرانی که معتقدند مقصود از دین، تشیع است و «لااکراه» اشاره به عدم اجبار بر پذیرش ولایت امام عادل دارد.[۲۷]
در تفاسیر دیگر مانند تفسیر نورالثقلین با توجه به اینکه این عبارت قرآنی بخشی از آیة الکرسی است، به ثواب و آثار قرائت آیة الکرسی اشاره نموده و چگونگی نزول آن را با روایات مختلف بررسی نموده است.[۲۸]
کاربرد فقهی
برخی از مفسران در آثار خود به کاربرد فقهی آیه لا اکراه فی الدین اشاره نمودهاند.[۲۹] علامه طباطبایی معتقد است بیقید و شرط بودن آیه، نشان میدهد همه انسانها از جمله کفرپیشگان نیز نمیبایست با اکراه دین اسلام را بپذیرند و آیه به ممنوعیت شرعی (حکم انشائی تشریعی) اشاره دارد و جمله بعدی «قدتبین..» علت این حکم عنوان شده که عبارت است از بارز بودن حقیقت.[۳۰]
بسیاری از مفسران نیز معتقدند این آیه درصدد بیان ممنوعیت اجبار در پذیرش دین است.[۳۱] فخر رازی هم در تفسیر کبیر خود معتقد است این آیه صراحتا دین بر مبنای اجبار را نمیپذیرد و مبنای دین را پذیرش از روی اختیار دانسته است؛ چرا که اگر پذیرش دین اجباری بود، دیگر امکان امتحان و آزمایش وجود نداشت.[۳۲]
علامه حلی محتوای آیه را در احکام نیز جاری دانسته و در تکلیف نداشتن مکلف در مواردی که از توان او خارج است (تکلیف به مالایطاق)، به این آیه استدلال میکند.[۳۳]
دیدگاه متکلمان
گفته شده مطالبی که امامان شیعه(ع) در تفسیر این آیه بیان کردهاند، بحث آزادی تکوینی انسان در انتخاب عقیده بوده است و این مطلب جزو اولین مباحث کلامی است که در میان مسلمانان رایج شده است.[۳۴] متکلمان موضوعات مختلفی را با استناد به آیه لا اکراه فی الدین بررسی کردهاند:
- اختیار در عصمت پیامبران(ع): علامه حلی معتقد است بر اساس این آیه، عصمت پیامبران(ع) که از ضروریات ابلاغ پیام است، از روی اختیار و بدون اجبار میباشد. کلمه دین در این برداشت تفسیری به معنای پرهیز از گناه است.[۳۵]
- انکار جبر: متکلمانی که ادعای مجبور بودن انسان در رفتار(افعال) را رد میکنند، از جمله دلایل آنها استناد به آیه لا اکراه فی الدین است.[۳۶]
- امتحان خداوندی: برخی متکلمان معتقدند دنیا ظرفی برای امتحان انسان است و کسی امتحان میشود که دارای اختیار باشد و به همین دلیل خداوند انسان را دارای اختیار آفریده است.[۳۷]
- آزادی عقیده: گروهی از متکلمان نظیر آیتالله سبحانی بر اساس این آیه نتیجه گرفتهاند که در اسلام فکر و عقیده آزاد است و هیچ کس نمیتواند دیگری را مجبور به پذیرش اعتقاد خود کند و وظیفه پیامبران نیز تنها تذکر و ارشاد بوده است. آزادیهای پیروان ادیان دیگر در اسلام نیز بر همین مبنا توضیح داده شده است.[۳۸]
انه