اصل مزیت مطلق و نسبی در تجارت عواملی که پیش از این مطرح شد توان تولیدی منطقه یا کشوری را در مقایسه با منطقه یا کشور دیگر«تغییر میدهد و موجب میشود تولید یک محصول نسبت به محصولی دیگر مقرون به صرفه تر شود؛ بهعبارت دیگر مزیت اقتصادی ایجاد کند.دو کشور ایران و برزیل را در نظر بگیرید برای سادگی فرض کنید(الف) هر دو کشور به یک اندازه از نیروی کار سرمایه و دانش فنی برخوردارند. در هر دو کشور فقط غذا و پوشاک با قیمت های یکسان تولید میشوندب هر دو کشور اگر همه عوامل تولیدشان را با اشتغال ،کامل برای تولید غذا به کار گیرند ایران ۶۰ واحد و برزیل ۴۰ واحد تولید میکند(ج) هر دو کشور اگر همه عوامل تولیدشان را با اشتغال ،کامل برای تولید پوشاک به کار گیرند ایران ۳۰ واحد و برزیل ۷۰ واحد تولید میکنددر این صورت میگوییم برزیل در تولید پوشاک و ایران در تولید غذا مزیت مطلق دارند. در نتیجه بهتر است در محصولی که مزیت دارند تخصص و تمرکز یابند و محصولات خود را با یکدیگر مبادله کنند اکنون کشور دیگری مثل کنیا را در نظر بگیرید که از نظر عوامل تولید با دو کشور ایران و برزیل و اگر کنیا همه امکانات خود را بر تولید غذا متمرکز کند، می تواند ۲۰ واحد غذا، و اگر به پوشاک تخصیص دهد ۱۰ واحد پوشاک تولید کند همان طور که میبینید کنیا در تولید غذا و پوشاک نسبت به ایران و برزیل مزیت مطلق اقتصادی ندارد؛ یعنی هیچ کدام از آن دو کالا را به صرفه تولید نمی کند؛ یا به عبارت دیگر، هزینه تمام شده هر دو کالا در کنیا از دو کشور دیگر بیشتر است و این کشور مجبور است برای تولید مقدار مشخصی از کالا، منابع بیشتری را صرف کند آیا به نظر شما کشور کنیا به هیچ وجه امکان تخصصی شدن و حضور در تجارت جهانی را ندارد؟ اقتصاددانان در این حالت مفهوم مزیت نسبی را به کار میبرند و میگویند هرچند کنیا در غذا و پوشاک نسبت به دیگر کشورها مزیت مطلق ندارد در کشور خود در تولید غذا نسبت به پوشاک مزیت نسبی دارد. بنابر این باید در صنعت غذا متمرکز شود و پوشاک مورد نیاز خود را از برزیل وارد کند. به عبارت دیگر، هزینه فرصت تولید غذا در کشور کنیا، کمتر از هزینه فرصت تولید پوشاک است و همین امر باعث میشود تا کنیا منابع کمیاب خود را بیشتر به تولید غذا اختصاص دهد.اگر اصل مزیتهای مطلق و نسبی رعایت نشود؛ اولا از منابع و سرمایه ها به بهترین نحو ممکن استفاده نمیشود که به نوعی هدر رفت آنها محسوب میشود ) چراکه منابع کمیاب هستند ثانیا با تولید محصولات کمتر و بی کیفیت تر رفاه جامعه کاهش مییابد صادرات کالاها به تولید کنندگان اجازه می دهد تا محصولات خود را در بازارهای بزرگ تری به فروش برسانند و همچنین به منظور رقابت با تولید کنندگان دیگر به تلاش بیشتر برای تولید بهتر و کارآمدتر وادار شوند.مزیت نسبی و هزینه فرصتبرای اینکه با مفهوم مزیت نسبی بهتر آشنا شوید به مفهوم هزینه فرصت و تخصیص بهینه منابع کمیاب که پیش از این آموختیم، فکر کنید. فرض کنید در رشته حقوق تحصیل کرده اید و اکنون یک وکیل ماهر، متخصص و مشهور هستید و در دفتر وکالت خود مشاوره حقوقی میدهید شما برای مشاوره حقوقی هر ساعت مبلغ ۲۰۰ هزار تومان از شتریان دریافت میکنید اکنون چند روزی است که به فکر استخدام یک منشی هستید که کارهایی همچون جواب دادن به تلفن یا حروف چینی برخی از نامه ها را انجام دهد. این منشی برای انجام امور اداری ساعتی ۵۰ هزار تومان دستمزد میگیرد با این حال ممکن است با خودتان چنین بیندیشید که من خودم این امور اداری ساده را میتوانم انجام دهم و نیازی به استخدام منشی نیست در این صورت ساعتی ۵۰ هزار تومان در هزینه ها صرفه جویی میکنم آیا این انتخاب شما منطقی است؟ برای پاسخ این نکته را در نظر بگیرید که هر یک ساعتی که میخواهید به امور اداریاختصاص دهید برای شما ۲۰۰ هزار تومان ارزش دارد. در این صورت شما به جای سود ۱۵۰ هزار تومان ضرر کرده اید شما در انجام امور ساده اداری دارای مزیت نسبی نیستید؛ چون یک وکیل ماهر ومتخصص ایدا۱- comparative advantage۷۱

شهد و شکربازرگان قانعبازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش در آورد همه شب نیارمید از سخنهای پریشان گفتن که فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین گاه گفتی خاطر اسکندریه دارم که هوایی خوش است باز گفتی نه که دریای مغرب مشوش است سعدیا سفری دیگرم در پیش است اگر آن کرده شود بقیت عمر خویش به گوشه بنشینم :گفتم آن کدام سفر است؟ :گفت گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسۀ چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زآن پس ترک تجارت کنم و به دکانی بنشینم انصاف از این ماخولیا چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند گفت: ای سعدی تو هم سخنی بگوی از آنها که دیده ای و .شنیده:گفتمآن شنیدستی که در اقصای غور گفت چشم تنگ دنیا دوست رابارسالاری بیفتاد از ستوریا قناعت پر کند یا خاک گور