فنسالاری
فنسالاری یا تکنوکراسی (به انگلیسی: Technocracy) در اصطلاح به حکومت تکنیک گفته شدهاست که در آن نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باید به وسیلهٔ صاحبان فن اداره شود. به دیگر سخن فنسالاری به مفهوم هواداری از رهبری ارباب فن است که بر ماشینیسم و دانش فنی و مهارتهای فناورانه تکیه دارد و همانها یعنی مهندسان، دانشمندان و تکنوکراتها باید فعالیتهای اقتصادی و سیاسی را رهبری کنند. اما در صنعت بیشتر به مفهوم تفکری است که تنها راه دستیابی به فناوری را، انتقال فناوری از غرب یا شراکت (سرمایهگذاری مشترک) با شرکتهای غربی میداند.
تاریخچه
نهضتی بنام فنسالاری در سال ۱۹۳۲ در آمریکا به وجود آمد که مرکز آن دانشگاه کلمبیا بود. در بحبوحهٔ بحران بزرگ اقتصادی آمریکا که اقتصاددانان و سیاستمداران از غلبهٔ بر آن عاجز بودند گمان میرفت که شاید مهندسان و فن سالاران قادر به مهار آن باشند. در واقع این نهضت واکنش رکود بزرگ بود. از آن پس حکومت ارباب فن هوادار چندانی نیافت و این عقیده رایج شد که مغزها و دستهای تکنوکراتها هر اندازه که خوب چرخهای فناوری جدید را بچرخاند دلیل آن نیست که بتواند چرخهای حکومت را هم به خوبی به گردش درآورند. به ویژه که در عصر ما فناوری خود به سبب داشتن عارضههای منفی مورد انتقاد و نکوهش برخی از متفکران اجتماعی قرار گرفتهاست.
اصطلاح تکنوکراسی یا فن سالاری در سال ۱۹۱۹ توسط ویلیام هنری اسمیت، نویسنده آمریکایی، ساخته شد و با ساخت آن پیشنهاد «حکومت فنکاران» را نیز ارائه کرد. هواداران فنسالاری پس از جنگ جهانی اول به مطالعه وضع اقتصادی ایالات متحده آمریکا پرداختند و یکی از ایشان به نام هووراد اسکات با نوشتن کتاب «مهندسان و سیستم قیمت» اصطلاح تکنوکراسی را رواج داد. اسکات بر آن بود که سیستم اقتصاد کنونی، که بر اساس سیستم قیمتها قرار دارد، کهنه شدهاست، زیرا با سیستم قیمتها جامعه هر چه بیشتر وامدار میشود و در نتیجه قدرت خرید از پیشرفتهای فنی واپس میماند و این واپس ماندگی نتایج گرانی برای قیمتها و ثبات اجتماعی دارد. از اینرو به نظر آنان باید واحد تازهای برای سنجش ارزش در کار آید که اساس آن قوانین ثابت فیزیکی باشد. این واحد به نظر او «انرژی تولید» است. در این صورت حکومت به دست فن شناسان خواهد افتاد. این اصطلاح در دهه ۱۹۶۰ در فرانسه گسترش یافت و فرانسویان آن را ادامه نظریات فیلسوف فرانسوی سن-سیمون میدانستند.
کاربرد در فرهنگ عمومی و سیاسی ایران
سید علی خامنهای در فروردین ۹۲ در حرم رضوی، در نخستین سخنرانی جدی خود دربارهٔ انتخابات یازدهم ریاست جمهوری ایران، دولت سازندگی را فنسالار خواند، و تلویحاً از روش آن انتقاد کرد.
در جریان تبلیغات انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، برخی محمدباقر قالیباف را فنسالار دانستند، و از او نقل کردند که در ۷ اسفند ۹۱ گفتهاست «"ممکن است که بگویند قالیباف، انسان فنسالاری است که باید بگوییم با این تعریف، فنسالار بودن چیز بدی نیست و به معنای استفادهٔ درست از ابزار خوب و مدرن است که برای پیادهسازی یک آرمان و یک عقل متصل به وحی الهی استفاده میشود" و اگر نخواهیم از آن استفاده کنیم باید به عقلمان شک کنیم، هر چند گاهی برخی افراد آن را ابزار سیاسی میکنند و طوری وانمود میکنند و مثلاً فکر میکنند اگر جایی که میتوان با ویدئو کنفرانس حضور پیدا کرد، پیاده راه بروند و عرق بریزند و نصف روز حرکت کنند یعنی اجر و ثوابش بیشتر است، در اسلام چنین چیزی را نداریم و نفهمیدیم و همه اینها مواردی است که نیازمند یک مدیریت اجرایی است تا بتوانیم عقلانیت و معنویت را با همه ابزار و امکاناتی که جامعه و بشریت و علم و دانش در اختیارمان گذاشته استفاده کنیم.»،[۳] که در رسانهها فقط قسمت اول سخن او ذکر شد. محمدباقر قالیباف با رد سخنان منتقدان گفت: «بیبیسی هم به کمک برخی افراد میآید و با تقطیع حرفهای من تبلیغ فنسالار بودن قالیباف را میکند و این کار همان کسانی است که در شعار فقط دم از انقلاب میزنند.» او در نفی فنسالار بودن خود گفت: «قالیبافی که در سن ۱۸ سالگی جلو تانک عراقیها ایستاده، با تکنوکراسی چه قرابتی دارد؟» و «وقتی یک پل با عظمت که برخی فکر میکردند در عرض ۱۵ سال ساخته نمیشود تنها در ۲۲ ماه ساختیم، این به معنای فرهنگ جهادی است نه تکنوکراتی.» همسر قالیباف هم گفتهاست: «عملگرایی قالیباف یکی از نقاط قوت وی بوده و همین امر نقطه تخریب برخی قرار گرفته و عنوان تکنوکرات بودن را به قالیباف نسبت میدهند.»[۴][۵] برخی رسانهها هم از او نقل کردهاند که گفتهاست «تکنوکرات اگر هدف شود انحراف بزرگی است اما چه اشکالی دارد اگر همین تکنوکرات با عنوان ابزار سبب رشد و توسعه کشور شود؟»
جوانب مثبت و منفی تکنوکراسی
مزایای تکنوکراسی
- دانش فنی اضافی همیشه بهتر از کمتر است. اگر دلیل دیگری نداشته باشد، حداقل نگاه کردن به مسائل از منظر علمی یا فنی ممکن است به شما ایده بیشتری در مورد نحوه انجام مدیریت بدهد.
- بسیاری از مواردی که نیاز به تصمیم اداری دارند، در واقع فنی هستند، و گاهی اوقات (یا بیشتر اوقات) تصمیمات رایج همیشه بهترین تصمیم نیستند.
- نمایندگان منتخب بهترین راه برای پاسخگویی به آرزوهای مردم هستند. اگر هر بار که تعریف تکنوکراسی به این معنی است، یک کار درست انجام می شد، تکنوکراسی کار می کرد.
- کار درست به شرایط داده شده و همچنین نتیجه مطلوب قوانین / سیاست ها / برنامه ها، به علاوه تمایل دولت برای اتخاذ تصمیمات سخت بستگی دارد.
- تخصص فنی به آنها اجازه میدهد تا با کسانی که در زمینه تخصص یکسانی در بخش دولتی یا سایر سازمانهای مرتبط مشترک هستند، بهتر با هم ارتباط برقرار کنند – احتمالاً منجر به انجام کار اداری بهتر در زمینهای میشود که متخصص هستند.
- تکنوکرات ها همچنین ممکن است تفکر منطقی بهتری داشته باشند که در اداره مؤثر مدیریت لازم است و احتمال سقوط به افراط گرایی را به حداقل برسانند.
- ایده حذف تصمیم گیری انسانی در یک تکنوکراسی با فناوری در حال بازی که با استفاده از داده های واقعی (اعداد) مرتبط است، به خوبی کار می کند.
معایب تکنوکراسی
- شغل سیاسی برای کارکردن به مهارت سیاسی نیاز دارد نه دانش فنی.
- وظیفه سیاستمدار سیاست گذاری نیست، این وظیفه سیاست گذاران و بوروکرات ها است، وظیفه سیاستمداران راضی کردن مردم است و تا زمانی که بدانند کدام سیاست می تواند به اندازه کافی سودمند و محبوب باشد تا عملی شود.
- تکنوکرات ها مجبور نیستند در مورد چارچوب نظری ایجاد آن بدانند. سیاستمداران مانند فروشندگان بوروکرات هستند، فروشندگان مجبور نیستند ماشین بسازند، فقط باید بدانند که چگونه یک ماشین بفروشند.
- دانش فنی عملکرد بهتر در فعالیت های اداری را تضمین نمی کند. بسیاری از رهبران با پیشینه علمی به استفاده ناچیز از آن دانش ختم شدند.
- تکنوکراسی، حداقل مستلزم اعطای حق سیاسی شماست (یعنی حتی اگر هنوز دموکراتیک هستید، به نوعی مقررات نیاز دارید تا افراد بدون هیچ گونه تخصص فنی را از سیاست دور نگه دارید، در بیشتر مواقع یا بسیار خوش شانس هستید یا دیکتاتور آشکار.
- تکنوکراسی در یک سیستم خودکامه می تواند به ابزار سرکوب تبدیل شود.
تفاوت تکنوکرات و بوروکرات
تکنوکرات ها به عنوان متخصصان یک موضوع خاص با دانش تخصصی در زمینه های خاص در نظر گرفته می شوند و در حالی که بوروکرات ها افرادی هستند که در بخش دولتی و خصوصی کار می کنند و تقریباً در اکثر موضوعات دارای دانش بالایی هستند.
تکنوکرات ها نقش رهبری را ایفا می کنند و از آنها به عنوان استادانی یاد می شود که در زمینه خاصی دستورالعمل می دهند. در حالی که افرادی که از آنها به عنوان بوروکرات یاد می شود در بسیاری از زمینه ها یا انجام مسئولیت های سازمان از دانش بالایی برخوردار هستند.
بوروکراسی به مدیریت و رویه اداره یک بخش بدون نیاز به دانش فنی اطلاق می شود. به عنوان مثال، امروزه یک سازمان بوروکراتیک در بخشهای مختلف دولت خدمت میکند. به طور کلی، در ایالات متحده آمریکا، هند، فیلیپین، نیجریه و پاکستان، هر فردی که دارای مدرک لیسانس در مدیریت دولتی یا بازرگانی باشد، واجد شرایط کار به عنوان تکنوکرات است.
تکنوکرات ها می توانند در هر بخش دولتی مستقر شوند. از آنجا نیز به آنها اجازه داده می شود تا بر اساس نیاز، دانش و توانایی های تخصصی به بخش های دیگر سوئیچ کنند.
تکنوکرات نوعی مدیریت است که در آن افراد خدمات را بر اساس تخصص مدیریت می کنند. به عنوان مثال، سربازان و ژنرال یا دریاسالار کهنه کار که به عنوان مقام عالی در وزارت جنگ خدمت می کنند.
مثال دیگر میتواند کاردیولوژیست باشد که برای پست اداری دولتی در وزارت بهداشت کار میکند، که کتابهایی در زمینه مدیریت دولتی و علوم سیاسی خوانده است. در حالی که بوروکراتها به یک مقام دولتی اشاره میکنند که تصور میشود به اجرای رویهای به بهای خدمت به نیازهای مردم توجه دارد.