حدیث پیامبر من لا معاش به با معاد له
هرگز نفرمودند: «کسی که زندگی مادی نداشته باشد، آخرت هم ندارد» این ترجمه و برداشت ناصوابی است؛ چرا که "مادی" یک کلمه عام است و هم چیز را در این دنیای مادی شامل میگردد؛ به عنوان مثال: بدن انسان و اعضایش نیز مادی هستند، پس کسی که بدن نداشته باشد، لابد مُرده است، و اگر مؤمن مرده باشد، معاد خوبی نیز دارد - و نیز چنین نیست که هر کسی قطع عضو شده باشد، دیگر معاد و آخرت مطلوبی نداشته باشد.
بلکه مشهور است که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «مَن لا مَعاشَ لَهُ لا مَعادَ لَهُ» - یعنی: برای هر کس که معاشی نباشد، معادی نیز نمیباشد (عاقبت خوشی در انتظارش نیست). هر چند که ظاهراً سند معتبری نیز برای این جمله به عنوان حدیث (عین کلام معصوم)، در دست نیست، بلکه بیشتر نقل به مضمون است.
معاش:
معنای "معاش" الزاماً پول و ثروت و رفاه نمیباشد، اگر چه این نعمات نیز اگر از راه صحیح به دست آید و در راه صحیح مورد استفاده قرار گیرد، زهی توفیق.
●- معاش در اصل به معنی «زندگی» میباشد و چون گذران زندگی با تأمین مایحتاج زندگی میسر و راحت میگردد، به امکان آن «تأمین معاش» گفتهاند.
●- بدیهی است که اسباب زندگی راحت نیز فقط پول، ثروت و امکانات مادی نمیباشد، بلکه عقل، شعور، همّت، پشتکار، توجه و اتکا به امکانات درونی وداخلی و ...، ضرورتهای پیش از پول و ثروت میباشند.
پس معنای جمله این میشود: «کسی که تدبیر معاش ندارد، همت معاش ندارد، انگیزهی معاش ندارد، برای زندگی خود و خوب زیستن فکر، برنامهریزی و تلاشی نمیکند، آخرت آبادی نیز نخواهد داشت».
امکانات مادی:
امکانات مادی که بعضاً به آن «رفاه مادی» میگویند نیز نقش به سزایی در "خوب زیستن" و تکامل فرد و جامعه دارد، اگر چه میتواند اسباب هبوط و سقوط بیشتر یک فرد یا جامعه را نیز فراهم نماید.
اقتصاد:
اگر چه در اسلام عزیز، "اقتصاد" به معنای شرایط پولی و مالی، مانند کاپیتالیسم و یا کمونیسم، زیربنا نمیباشد، لذا همه چیز بر مبنای "اقتصاد" تعریف و برنامهریزی نشده است، اما در عین حال "اقتصاد" در اسلام، یک اصل بسیار مهم تلقی و بیان شده است.
●- در اسلام عزیز، رعایت "اقتصاد" در معاش و معیشت (زندگی) بسیار حایز اهمیت و مؤثر است؛ اگر به دستورالعملها و احکام اسلامی دقت شود، توجه و تذکر به "اقتصاد" اگر بیشتر از احکام عبادی نباشد، کمتر هم نیست. منتهی باید دقت کنیم که معنای اصلی "اقتصاد" میانهروی میباشد که مستلزم شناخت حدود هر امری، رعایت اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط است؛ چنان که فرمود: « وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ / لقمان، 19»، یعنی در مشی و مرام خودت (در هر امری) میانهرو و معتدل باش.
عمومیت جبری ندارد:
نمیشود گفت هر کس دنیای آباد و رفاه کاملی نداشته باشد، الزاماً آخرت هم ندارد؛ - نمیشود گفت: هر کس تأمین معاش مادی ندارد و در زندگی دنیوی با تنگناهای مادی مواجه شده است، حتماً در آخرت نیز دچار گرفتاری خواهد شد.
●- اسلام دین سرمایهداری نیست که گفته شود: «هر کس سرمایهدار نیست، به بهشت نیز نمیرود»؛ بلکه این بیان، یک توصیف است؛ یعنی میفرماید: «عموم مردم این طوری هستند که اگر از امکانات زندگی مادی محروم گردند، دین و دنیا و آخرت خود را نیز از دست میدهند».
●- در صدر اسلام، مسلمانان که جماعت اندکی بودند، دو سال در شعب ابیطالب (ع) محاصره اقتصادی شدند و شدیدترین تحریمهای اقتصادی به آنان تحمیل شد. نه تنها هر گونه ارتباط و تعامل با آنها (حتی ازدواج و ...) قطع شد و برای آن شدیدترین مجازاتها در نظر گرفته شد، بلکه فرمود: «ما در آن دوران، حتی نان خوردن نداشتیم و سنگ به شکمهای خود میبستیم» و میدانیم که حضرت خدیجه کبرا علیهاالسلام که خود از تجار و سرمایهداران به نام بود و سرمایهاش را وقف اسلام نمود، در همان شعب ابیطالب و از شدت گرسنگی، ضعف و بیماری رحلت نمود (یا به تعبیر صحیحتر، به شهادت رسید).
حال آیا مسلمانان در آن دوران، ایمان و اسلام و بالتبع آخرت خود را از دست دادند، یا همین فشارها سبب تقویت ایمان و ثبات قدم بیشتر آنان گردید؟
●- آیا ابوذر غفاری، که خود بر جمله «اگر فقر از دری به خانهای بیاید، ایمان از در دیگر خارج میشود» تأکید داشت، خودش در رفاه زندگی کرد و در رفاه مُرد؟ یا ایمانش به خاطر فقر تحمیلی و تبعید به ربذه، متزلزل شد و آخرتش را از دست داد؟ یا درست برعکس.
●- آیا سیدالشهداء، امام حسین و خاندان و یارانش علیهم السلام، در کربلا، از رفاه مادی و معاش مناسب برخوردار شدند که به آن مقامات والا رسیدند، یا آن که حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام در سلولهای انفرادی و زیر شکنجههای طاقت فرسا، از چنین معاشی برخوردار گردیدند؟!
*- آیا هنگامی که مردم ما "الله اکبر" گویان، علیه سلطه شیطان بزرگ و طاغوتچهی حاکم بر خود قیام کردند، به آنها دلار جایزه دادند، یا تحت شدیدترین سختیها، از جنگ گرفته تا ترور و تحریم اقتصادی قرار گرفتند و در ایمان خود ثابت قدمتر شدند؟
تأثیر متقابل دین و اقتصاد:
"دین و اقتصاد" در افراد و جوامع، تأثیر متقابل دارند، اما معنایش این نیست که این تأثیرها همیشه یک شکل و ثابت هستند.
از سویی ایمان و روح دینداری و رعایت احکام و دستورات الهی، بهبود شرایط اقتصادی را نیز به دنبال میآورد، هر چند که ممکن است تنگناهای بسیار بیشتری از سوی کفار تحمیل گردد. از سوی دیگر، ممکن است برخورداری از امکانات مادی، رفاه زدگی و ثروت، موجب طغیان، فسق (خارج شدن از مسیر بندگی)، کفر، شرک، تکبر، تفخر، ظلم و هر نوع انحراف دیگری شود.
●- چه بسیارند فقرای مادی، که به رشد ایمانی، دینی، علمی، اخلاقی و انسانی رسیدند و چه بسیارند برخورداران از امکانات مادی و "مرفهین بیدرد"، که نه تنها خود رشدی نکردند، بلکه به ظالمینی بیوجدان و حیوانات ددمنشی مبدل شدند.
●- از این رو نفرمود که مقربترین شما نزد خدا، کسانی هستند که ثروت و معاش خوبی در دنیا داشتهاند، بلکه فرمود: هر کس با تقواتر است، مقربتر است [یعنی کمال، با تقوا حاصل میگردد]. حال چه ثروت و رفاه داشته باشد و یا نداشته باشد.
فقر اختیاری و اجباری:
فقر مالی، اگر اختیاری [ناشی از تنبلی، بیخیالی، مصرفگرایی، اسراف، تجمل، نوکرمآبی در مقابل دیگران و ...] باشد، حتماً و یقیناً حقارت، زبونی، تسلیم، بیدینی، بدبختی و فلاکت دنیا و عذاب آخرت را به دنبال خواهد داشت؛
اما اگر فقر مالی، از سوی دشمان تحمیلی باشد، برای به زانو درآوردن و تسلیم باشد، چه بسا سبب بالا بردن صبر و استقامت، و تقویت روحیهی جهاد و تلاش، و نگاه بهتر به امکانات داخلی و استفاده درست از آنها ... و بالتبع رشد اقتصادی و سیاسی گردد؛ و البته که اگر برای خدا باشد، سبب رضایت الهی و معادی مطلوب ( ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً / الفجر، 28) میگردد.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
درباره جمله "هر كه زندگی مادی ندارد، زندگی آخرتی هم ندارد"، توضیح دهید