هرکدام از ما با نگاه به مسیر زندگی‌مان و با قدم ‌گذاشتن در مسیر رشد به این نتیجه می‌رسیم که نیازمند ایجاد تغییرات مهمی در زندگی و عادت‌هایمان هستیم. کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که در زندگی‌اش دغدغه «تغییر» نداشته باشد؛ چرا که کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که دغدغه «بهتر شدن» را نداشته باشد. تغییر و رشد به طرز خیلی عمیقی به یکدیگر گره خورده‌اند و باید اعتراف کرد که تغییر اصلی‌ترین لازمه رشد است. برای دستیابی به این موضوع و ایجاد تغییرات مختلف ما به درک عمیق از مفهوم تغییر و چگونگی ایجاد آن نیازمندیم. در این مقاله، در ابتدا به مفهوم تغییر و دلیل ترسمان از تغییر صحبت می‌کنیم و در آخر نیز به بررسی راهکارهای عملی برای ایجاد تغییر در زندگی می‌پردازیم.

تغییر به چه معناست

شاید در نگاه اول تغییر کلمه‌ای کاملاً ساده به نظر برسد. با این حال نباید فراموش کنیم که تغییر یکی از بنیادی‌ترین موضوعاتی است که بشر با آن سروکار داشته است. اگر به همه جنبش‌ها و انقلاب‌هایی که تاکنون صورت گرفته‌اند بنگریم، اگر به تمام جنگ‌هایی که تاکنون اتفاق افتاده‌اند بنگریم، اگر به تمام دویدن‌ها و جنب‌وجوش‌های روزانه انسان‌ها بنگریم، می‌بینیم که همه‌ آن‌ها یک هدف مشترک دارند و آن هدف چیزی نیست جز «تغییر»!

تغییر در لغت به معنای جابجایی از یک وضعیت به وضعیت دیگری است اما نباید فراموش کرد که این جابجایی‌های کوچک می‌توانند تأثیرات عمیقی بر زندگی افراد و همچنین جهانی که در آن زندگی‌ می‌کنیم داشته باشند. زندگی بیش از هر چیزی به جوش‌وخروش و پویایی نیازمند است و این پویایی با تلاش ما برای تغییر ممکن می‌شود.

ابعاد عصب‌شناختی و روان‌شناختی تغییر

در طول زندگی و با تکرار و تمرین‌های مختلف، عادات و الگوهای رفتاری مختلفی را شکل می‌دهیم. این رفتارها را می‌توان از نظر روانی و عصب‌شناختی مورد بررسی قرارداد. از طرفی ما برای تغییر رفتارهایمان نیازمند به تغییر الگوهای ذهنی و باورهایمان هستیم. از طرف دیگر هم نباید فراموش کنیم که در طول زندگی مسیرهای عصبی خاصی در مغزمان ایجاد می‌شوند. خیلی اوقات تغییر نیازمند ایجاد راه‌های عصبی جدید با کمک محرک‌ها و رفتارهای جدید است.

اهمیت و ارزش تغییر در زندگی