عقلانیت سیاسی
مفهوم عقلانيت سياسي از منظر دو صاحبنظر
مفهوم عقلانيت سياسي و تاثير آن در فضاي سياسي كشور موضوعي است كه در گفتوگوي ايسنا با عضو هيات علمي دانشگاه تهران و عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت بررسي شده است. ماحصل اين گفتوگو را ميخوانيد. *** توسلي «غالبا در مواقعي احساسات و ايدهآلها بجاي عقل و واقعيات قرار ميگيرد. بنابراين در اين مواقع اگر واقعگرا نباشيم، در رسيدن به اهداف والاي نظام موانعي ايجاد خواهد شد.» دكتر غلامعباس توسلي، عضو هيات علمي دانشگاه تهران در گفتوگو با ايسنا در خصوص مفهوم عقلانيت سياسي اظهار داشت: عقلانيت سياسي در مفهوم عام به اين معناست كه سياستهاي اعمال شده و يا برنامهريزيهاي سياسي كه در نظر گرفته ميشود، با عقل و منطق صحيح منطبق باشد. وي ادامه داد: عقلانيت سياسي با يك وسعت نظر، بايد طوري برنامهريزي كند كه حداقل موانع اساسي را از پيش پاي جامعه بردارد. همچنين در اين معنا انسان بايد از خرد و بينش خود كه همراه با دانش است، حداكثر بهره بهرداري را در جهت تصميم گيريها و شيوههاي سياسي ببرد. توسلي با بيان اين مطلب كه در عقلانيت سياسي بايد وسايل و ابزارها را طوري با اهداف هماهنگ كنيم تا به يك نتيجه معين برسيم، افزود: عقلانيت ايجاب ميكند كه يك رابطه متناسب بين هدف و وسيله برقرار شود؛ چرا كه اگر وسايل و ابزارهاي لازم را با اهداف متناسب نكنيم، مسلما به نتيجه نخواهيم رسيد. وي، عقل و استدلال، تجربه، فرهيختگي و فرهنگ بشري را از مباني عقلانيت معرفي كرد و اظهار داشت: تفكر، انديشه و تامل از يك طرف و تجربه و دانش از سوي ديگر، مباني عقلانيت سياسي را ايجاد ميكند. عضو هيات علمي دانشگاه تهران، موانع عقلانيت سياسي را در دو حوزه دروني و بيروني معرفي كرد و درباره موانع دروني، گفت: ممكن است دائما دچار غليان احساسات شويم و اين احساسات، از اعمال عقلانيت جلوگيري ميكند. وي با اشاره به اينكه در بسياري از موارد عقل حكمي ميدهد كه با احساس نميتوانيم جوابگوي آن باشيم، افزود: در مواقعي ممكن است در عصبانيت تصميمات حادي گرفته شود كه اين تصميمات با عقل مطابقت ندارد. توسلي ادامه داد: اساسا اگر به خرد و ايده انسان اعتقاد نداشته باشيم و مسائل را به سرنوشت و تقدير واگذار كنيم، موانعي بر سر عقلانيت ايجاد ميشود. اين استاد دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران با اشاره به اين مطلب كه بشر هيچگاه بهدرستي از عقلانيت استفاده نكرده است، گفت: چون عقلانيت با نظم فكري و منطقي همراه است، بايد احساسات كنار گذاشته شود و از طريق اين نظم فكري، تنظيم روابط پديدهها با يكديگر و سلسله مراتب پديدهها، به سمت نتيجهگيري واقعي رهنمون شويم. وي، عدم روشمندي در استفاده از عقلانيت و عدم اعتقاد به عقلانيت را از موانع دروني عقلانيت سياسي معرفي كرد و آن را به علت نداشتن دانش و اطلاعات كافي دانست و افزود: به دليل كمبود اطلاعات و تجربه درست، از عقلانيت استفاده نميشود. توسلي با بيان اين مطلب كه توجه نكردن به عقلانيت سياسي در جامعه تاثير منفي دارد، اذعان داشت: غالبا در جامعه به دليل عدم استفاده از منطق و عقلانيت، منافع دراز مدت كشور و منافع ملي فراموش شده و بيشتر به منافع آني و فوري پرداخته ميشود. عضو هيات علمي دانشگاه تهران افزود: با وجود اينكه در جمهوري اسلامي افرادي هستند كه جهت خاصي را دنبال ميكنند، مثلا اعتقاد راسخ بر جمهوريت دارند و يا فقط به پياده كردن جنبههاي اسلامي ميپردازند، بايد به حكم عقلانيت هر دو جنبه را با هم در نظر گرفت و تا حد ممكن از احساسات چشمپوشي كرد. توسلي در پايان افزود: ممكن است در سطح داخلي منطقي را حاكم كنيم كه در سطح بينالمللي كارآيي نداشته باشد و موجب كشمكش، گرفتاري، عقبماندگي و نرسيدن به اهداف اقتصادي، سياسي و اجتماعي شود. بنابراين بايد از بلندپردازي، زيادهروي و افراط كاري در مسائل جامعه پرهيز كرد. ***محبيان «عقلانيت سياسي، حركت براساس معادلهي هزينه، فايده و جهتگيري براي پوشش دادن به منافع دورانديشانه و راهبردي است.» اميرمحبيان، عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت در گفتوگو با خبرنگار سياسي ايسنا با بيان مطلب فوق مباني عقلانيت سياسي را چنين برشمرد: اول پذيرش عقل به عنوان يك شاخص در تصميم گيريها، دوم ترجيح عقل جمعي بر عقل فردي در امور عامه و سوم ترجيح منافع استراتژيك يا راهبردي بر منافع تاكتيكي يا كوتاه مدت. وي در پاسخ به اين سوال كه عقلانيت چه تاثيري بر فضاي سياسي كشور خواهد گذاشت؟ گفت: ابتدا بايد دانست كه عقل امر مشتركي فيمابين انسانهاست كه هر چند نتايج مختلفي از محاسبات آن ممكن است به دست بيايد، اما چون به پس زمينههاي مشترك و منطق مشتركي رجوع ميكند، امكان حل مسايل وجود دارد. محبيان افزود: اگر تعريفي را كه از عقلانيت ارايه كرديم، بپذيريم منطق مشتركي ايجاد ميكند، هر چند ممكن است افراد مصاديق مختلفي را تشخيص دهند اما به دليل اين كه شاخص تصميم گيري همان عقل است، امكان حل مسايل وجود دارد. در غير اين صورت بايد بر احساس تاكيد كرد . جايگزين عقل، احساس است . اما احساس امري بسيار شخصي و غيراجتماعي است و درك احساس هر فرد براي فرد ديگر بسيار دشوار است. وي با بيان اين كه تكيه بر احساس گرايي محض، نوعي فردگرايي را در اجتماع به وجود ميآورد، تصريح كرد: براساس اين تفكر هر فردي براي خود دنياي بستهاي است كه فقط ميتواند تا حدودي احساسات درون خود را انتقال دهد و بيشتر خطوط تمايز را مشخص ميكند تا خطوط اشتراكي را، در حالي كه ما در اجتماع به اشتراك ميانديشم. محبيان با تاكيد بر اين كه عقل قادر است براساس منطق مشترك، پلي بزند بين انسانها و آنها را به هم متصل كند ، گفت: در هنگام تنازع بين انسانها، اين عقل است كه به عنوان يك نهاد عالي حل منازعه عمل ميكند و مشكلات افراد را رفع ميكند. وي در مورد فضاي سياسي كشور، گفت: متاسفانه به نظر ميرسد گرفتار نوعي احساس گرايي افراطي شدهايم، يعني بسياري از افراد و بلكه گروهها و احزاب ، منطق ويژه احساسي خودشان را شكل دادهاند و نگاهشان براساس منطق مشترك عام و عقلاني نيست. اينها دنيا را از منظر خودشان ميبينند و هيچ تمايلي هم ندارند كه دنيا را از منظر آن ديگري ببينند، چه حزب ديگر چه فرد ديگر و چه جريان و خط و جناح ديگري باشد. محبيان تاكيد كرد: چون نگاه، احساس است، صرفا بر خطوط تمايز تاكيد ميشود و نوعي فردگرايي (چه شخصي و چه حزبي) به وجود ميآيد و ديوارهاي بلند بي اعتمادي بين اين جريانات كشيده ميشود. عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت ابراز عقيده كرد: اين جريانات هيچ گاه تلاش نميكنند دغدغههاي همديگر را بفهمند و خودشان را به جاي ديگري بگذارند، البته هيچ كس نميتواند احساس ديگري را قبول كند و خود را محق ميداند، اما اگر بتوانيم عقلانيت را حاكم كنيم، امر مشتركي را فيمابين اجرا كرديم كه من كه در يك جناح هستم بتوانم خود را جاي فرد ديگري در جناح ديگر بگذاريم، جاي او فكر و دغدغههايش را درك كنم. وي با تاكيد بر اين كه درك دغدغههاي طرف مقابل به نوعي تعامل فكري ميانجامد، گفت: اين تعامل فكري باعث ميشود كه ما بر نقاط اشتراك تاكيد كنيم و نقاط افتراق را براي مراحل بعد كنار بگذاريم و اين باعث ميشود ما يك گام براي نزديك تر شدن به يكديگر برداريم. وي افزود: به دنبال اين مساله اگر اختلافي بوجود آيد، ما به قاضي واحدي رجوع ميدهيم كه اين قاضي واحد، عقل است، چون همه ما منطق عقلاني را ميپذيريم، طبيعتا يك نهاد حل منازعه بوجود ميآيد و ميتوانيم براساس آن شاخصهها اولويتبندي كنيم چرا كه اولا عقل را پذيرفتيم و در امور عامه عقل جمعي را بر عقل فردي ترجيح ميدهيم و اين يعني دموكراسي. محبيان با بيان اين كه دموكراسي پذيرش اين نكته است كه در امور عامه مردم جمعا بهتر منافع خودشان را بهتر تشخيص ميدهند تا فرد، خاطرنشان كرد: البته در امور خاصه و ويژه و تكنيكي طبيعتا متخصصان ، خبرگان و نخبگان نظرشان به شكل ويژه مورد توجه قرار ميگيرد. وي در ترجيح منافع استراتژيك بر منافع تاكتيكي، گفت: اگر ما عقل را به عنوان يك حاكم بپذيريم درمييابيم كه رسيدن به منافع كلان بهتر از رسيدن به منافع روزمره است و اين ترجيح عقلاني باعث ميشود كه ما به جاي ديدن مسايل امروز، مسايل فردا و پس فردا و سالهاي آينده را ببينيم. محبيان تاكيد كرد: اين باعث ميشود كه از نقطه بالاتري به مسايل نگاه كنيم و امكان اشتراك ، تفاهم و ائتلاف بيشتري را بيابيم. عضو شوراي سردبيري رسالت معتقد است: جامعه ما هرچند پس زمينه احساسي شديدي دارد و معمولا براساس نوعي افراط و تفريط به مسايل نگاه ميكند، اما اين امكان را دارد كه براساس نوعي عقلانيت سياسي به قضاوت برخيزد و ائتلاف و اشتراك ما بين نخبگان، در چارچوب اين عقلانيت سياسي شكل بگيرد و طبعا در اين حالت بسياري از بحرانها و التهاباتي كه در جامعه هست فروكش خواهد كرد و ما در مييابيم در حالي كه نظام اسلامي تحت فشار و خطرات هولناكي است و بيگانگان براي آن دندان نشان ميدهند، عقل حكم ميكند كه منافع شخصي و گروهي خود را بر منافع ملي ترجيح ندهيم. وي تصريح كرد: اين مساله رشد را ايجاد ميكند كه اين رشد زمينه ساز رسيدن به نوعي دموكراسي دقيق است و چون تكيه بر عقل از توصيههاي ديني مبين اسلام است و اسلام هميشه بر عقلانيت و بر محاسبات خردمندانه تاكيد كرده، الگوها و چارچوبهاي ديني نيز در اين قضيه وجود دارد و نوعي مردم سالاري ديني و عقلانيت ديني برجامعه حاكم شده و از التهابات كاسته خواهد شد. اين نظريه پرداز سياسي، در خصوص موانع حاكميت عقلانيت سياسي در جامعه ما، گفت: نخستين مانع يكسري از پس زمينههاي فرهنگي و فكري است. به گونهاي كه تاريخ گذشته ما نشان داده هر زمان خطر بيروني وجود داشته نوعي وحدت در بين ايرانيان به وجود آمده ولي در حالت عادي معمولا منافع فردي اولويت پيدا كرده و اختلاف رشد ميكرده است. وي تصريح كرد: ما بايد به جامعه خود بفهمانيم و اين ادارك و تصوير ذهني را به وجود آوريم كه عقل فقط در زمان بروز خطر كاربرد ندارد، بلكه براي پيشرفت و رسيدن به اهداف و آرمانهاي عالي در زمان صلح هم، عقل بهترين راهكار و رويكرد است. محبيان دومين مانع را اين دانست كه برخي نخبگان در موضع گيريهاي خودشان بسيار عاميانه ميانديشند. وي افزود: كساني كه مسووليت تصميم گيري دارند، عمدتا تلاش ميكنند با نوعي تعصب قبيلگي امور را پيش ببرند، گويا در هنگام رسيدن به مسايلي كه احساس آنها را تحريك ميكند چراغ عقل را خاموش ميكنند و اين بسيار خطرناك است چرا كه تودههاي به نخبگان خود نگاه ميكنند و اگر نخبگان، عقل را فرو بگذارند و پرچم احساس را برافزاند، شاهد التهابات جدي در سطح جامعه خواهيم بود. محبيان با تاكيد به اين كه روند را به سمت عقلانيت ميداند، خاطرنشان كرد: ما هزينههاي زيادي پرداخت كرديم و بسياري از نخبگان ما در تله مرگ عقل ستيزي افتادند و تعصبات قبيلگي بر آنها حاكم شده و جامعه را به التهاب كشيدند ولي خوشبختانه علي رغم دادن اين هزينهها، شاهد نوعي كسب تجربه هستيم و ميتوانيم زمينههاي دقيق عقلانيت را در جامعه مشاهده كنيم. اين روزنامه نگار افزود: جالب اين است كه تودههاي مردم ما اين مساله را زودتر از نخبگان دريافتند و گريز از افراط و رفتن به سوي اعتدال خواهي در تودهها زودتر خود را نشان داده تا در نخبگان. وي در پايان اظهار اميدواري كرد كه نخبگان نيز حداقل پشت سر يا در كنار مردم شريف و فهيم ايران حركت كنند. انتهاي پيام