سیاست ورزی نظامیان
در حکومت نظامیان، قانون دستاویزی در دست حاکمان است که بر اساس صلاحدید و منافع قدرت حاکم آن را تفسیر میکنند. رییس جمهوری که از میان نظامیان برخاسته و با پوشیدن لباس مدنی قدرت را به دست میگیرد به دلیل خوی و روحیه نظامیگری، تعلقات سازمانی و رسالتی که برای خود و سازمانش برای نجات کشور احساس میکند عملا گردش قدرت را از فرایند دموکراتیک خارج مینماید. عدم برخورداری از مشروعیت، بحرانهای اجتماعی، انسداد سیاسی و انفعال بی هویت شدن نخبگان از ویژگیهای نظامی سیاسی است که نظامیان ولو با توسل به رای مردم به قدرت رسیدهاند.
به قول خواجه شیراز:
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند
هزار نکته باریک تر ز موی اینجاست نه هر که سر بتراشد قلندری داند
تجربه کشورهایی که با تقسیم وظایف اجتماعی مراحل پیشرفت را طی کرده و توانستهاند امنیت و رفاه را برای مردم خود به ارمغان آورند پیش روی ماست. تاسی به آنان انحراف یا عدول از آموزههای ملی-مذهبی نیست که به فرموده مولی الموحدین:«خذ الحکمة انی کانت».(