مسئله نفت در دوران مصدق هم یک مسئله اقتصادی بود و هم یک مسئله ملی، و این دو جنبه به شدت در هم تنیده شده بودند. بگذارید این موضوع را کمی باز کنم:

* **جنبه ملی**: ملی شدن صنعت نفت، نمادی از استقلال و حاکمیت ملی ایران بود. مردم ایران می‌خواستند منابع طبیعی خود را کنترل کنند و از سلطه شرکت‌های خارجی (به ویژه شرکت نفت ایران و انگلیس) رها شوند. در واقع، ملی شدن نفت پاسخی بود به سال‌ها استثمار و دخالت خارجی در امور داخلی ایران. این مسئله، غرور ملی را تقویت می‌کرد و به مردم حس قدرت و عزت می‌داد.

* **جنبه اقتصادی**: نفت منبع اصلی درآمد ایران بود. ملی شدن نفت به این امید انجام شد که این درآمد به جای اینکه به جیب خارجی‌ها برود، در داخل کشور سرمایه‌گذاری شود و به بهبود وضعیت اقتصادی مردم کمک کند. اما تحریم‌های بین‌المللی و کارشکنی‌های شرکت‌های نفتی، مانع از فروش نفت ایران شد و اقتصاد کشور را دچار مشکل کرد. دولت مصدق با کمبود بودجه و مشکلات اقتصادی زیادی روبرو شد.

بنابراین، نمی‌توان گفت که مسئله نفت صرفاً اقتصادی یا صرفاً ملی بود. این دو جنبه inseparable بودند و هر دو در شکل‌گیری وقایع آن دوران نقش اساسی داشتند. به عبارت دیگر، هدف از ملی کردن نفت، هم کسب استقلال سیاسی و هم بهبود وضعیت اقتصادی کشور بود، اما تحریم‌ها و عوامل دیگر باعث شدند که این هدف به طور کامل محقق نشود.