دیدگاه کاتوزیان نسبت به پیش بینی نا پذیری ایران منفی نگرانه است؟
درباره محمدعلی همایون کاتوزیان | پژوهشگری که ایران را جامعه کوتاهمدت و کلنگی مینامد- ایرنا- محمدعلیهمایون کاتوزیان به عنوان استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه تاریخ و اقتصاد نظریه جامعه کوتاه مدت یا کلنگی را در ارتباط با ایران مطرح میکند؛ دیدگاهی که با انتقادهای اساسی مواجه شدهاست تا آنجا که او نظریهاش را در تحلیل آنچه که بر ایران و ایرانی گذشته، امری محتوم در پیشگویی آینده نمیداند.
به گزارش گروه اطلاعرسانی ایرنا؛ محمدعلی همایون کاتوزیان متولد تهران و درسخوانده مدرسه البرز است که تحصیلات عالیه خود را در رشته اقتصاد در انگلیس به پایان رساند و زندگی خود را بیشتر در این کشور گذراندهاست اما طی این دوران پیوند خود را با ایران و زبان فارسی حفظ کرد و آثار در خور توجهی از او به فارسی منتشر شده است. از وجوه مشخصه کاتوزیان باید به گستره و تنوع آثارش اشاره کرد که درباره جامعه ایران به رشته تحریر درآورد. او کتاب هایی همچون تجارت بینالملل، اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، استبداد، دموکراسی و نهضت ملی، دولت و جامعه در ایران، سقوط قاجار و استقرار پهلوی، صادق هدایت، زندگی و افسانه یک نویسنده ایرانی، مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ایدئولوژی و روش در اقتصاد، جمالزاده و ادبیات او، تضاد دولت و ملت: نظریه تاریخ و سیاست در ایران و ... را در همین ارتباط نگاشته اما مهمترین وجه مشخص کاتوزیان نظریه او درباره جامعه ایران است که به آن نظریه جامعه کوتاه مدت یا جامعه کلنگی می گویند؛ نظریه ای که اگرچه با انتقادهایی از طرف صاحبنظران حوزه های تاریخ، سیاست و اقتصاد مواجه بود اما همچنان در خور تامل است.
پژوهشگر گروه اطلاعرسانی ایرنا به مناسبت سالروز تولد محمدعلی همایونکاتوزیان به بررسی نظریه جامعه کوتاه مدت یا جامعه کلنگی درباره جامعه ایرانی و دیدگاههای منتقدانش پرداخته است. جامعه کوتاه مدت یا جامعه کلنگی
کاتوزیان برپایه نظریه جامعه کوتاهمدت و کلنگی ادعا کرد که ایران برخلاف جامعه درازمدت اروپا، جامعهای کوتاه مدت بودهاست. در این جامعه تغییرات -حتی تغییرات مهم و بنیادین- بیشتر عمری کوتاه داشتهاند. این بیتردید از فقدان یک چارچوب استوار و خدشهناپذیر قانونی نشات می گیرد که میتوانست تداومی دراز مدت را تضمین کند. منظور وی از اطلاق عنوان کوتاه مدت و کلنگی برای جامعه ایرانی در عرصه تاریخی همان اشاره به فقدان ثبات و استمرار در موقعیت اقشار و طبقات اجتماعی و حیات سیاسی و اجتماعی ساکنان جامعه ایرانی در عرصه تاریخی و ساختارهای حاکم در آن است. وی جامعه کوتاه مدت را علت و معلول فقدان ساختار در تاریخ ایران می داند که فقدان این ساختار به نوبه خود نتیجه دولت استبدادی بود که نماینده حکومت خودسرانه فردی و جامعه خودسر است که هرگاه تسلط دولت بر آن تضعیف شود به آشوب منتهی می شود. جامعه کلنگی از نظر کاتوزیان یعنی جامعهای که بسیاری از جنبههای آن - سیاسی، اجتماعی، آموزشی و ادبی - پیوسته در معرض این خطر است که هوا و هوس کوتاه مدت جامعه با کلنگ به جانش افتد.
وی در کتاب جامعه کوتاه مدت، نظریه جامعه کلنگی خود را اینگونه توضیح میدهد: از آنجا که تداوم درازمدتی در میان نبوده، جامعه ایران در فاصله ۲ دوره کوتاه تغییراتی اساسی به خود دیده و به این ترتیب تاریخ آن بدل به رشتهای از دورههای کوتاه مدت به هم پیوسته شده است. بنابراین تغییرات این جامعه فراوان و بیشتر نمایان بوده و تحرک اجتماعی در درون طبقات گوناگون بسیار بیشتر از جوامع سنتی اروپایی بوده است اما در این جامعه تغییرات انباشتی درازمدت از جمله انباشت درازمدت مالکیت، ثروت، سرمایه و نهادهای اجتماعی و خصوصی حتی نهادهای آموزشی بسیار دشوار بوده است. این نهادها در هر دوره کوتاه مدت وجود داشته یا به وجود آمده اما در دورههای کوتاه مدت بعد یا بازسازی شده یا دستخوش تغییراتی اساسی شده اند. بنابراین نشانههای ماهیت کوتاه مدت جامعه به معنایی که یاد شد در سراسر تاریخ دیرینه ایران، خواه دوران پیش از اسلام و خواه دوران اسلامی، یافت میشود.
کاتوزیان معتقد است که ما ایرانیان هرازچندگاه با یک انقلاب و دگرگونی بنیادی در نظام سیاسی، تمام دستاوردها و تجربههای سازنده و سرمایههای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی را که در دوران پیش از آن داشتهایم، نابود میکنیم و همه چیز ناگهان به نقطه صفر و آغازین آن باز میگردد. این به آن معناست که ما هرازچند گاهی عمارتی نو میسازیم اما پس از مرور زمان (معمولاً ۲۰ یا ۳۰ سال) این ساختمان نو به عنوان عمارتی کلنگی و کهنه، ویران و نابود (صاف) میشود.
به این صورت وی تاریخ ایران را در مقایسه با تاریخ و جامعه اروپا که جامعهای بلند مدت و با ثبات و دارای نظام ساختاری قاعدهمند و برخوردار از استمرار و وضعیت تحول درونی بوده، رشتهای از کوتاه مدتها و بیثباتیها دانسته که هر یک طی چرخهای کوتاه در پی دیگری میآمدهاند و تغییرات و تحولات روی داده دارای اصول و ضوابط درونی و قاعدهمند نبوده است.
او در خصوص منظورش از توسعه می گوید: البته جامعه ایران توسعه پیدا کرده است. تکنولوژیای که امروز به کار برده میشود با ۱۰۰ سال پیش فرق دارد اما منظور من توسعه اجتماعی و از جمله توسعه سیاسی است و این امر فقط ممکن است در بلند مدت انجام گیرد.
کاتوزیان با اشاره به برخی بزنگاهها که جامعه ایرانی میتوانست به طرف بلند مدت شدن پیش رود از جمله دوران نخستوزیری علی امینی، مهدی بازرگان و ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی، میگوید برای آنکه گسستی در این چرخه اتفاق بیفتد، نیازمند اجرای اصلاحات گام به گام هستیم. در واقع ما اصلاحات را به جای ۲ آلترناتیو میبینیم: انقلاب و استبداد. اصلاحات یعنی یک سری کارها منظم و مستمر و گام به گام پیش برود و نتایجش بر روی هم انباشته شود.
او با بیان اینکه یکی از مهمترین نکات که از خصوصیات جامعه کوتاه مدت است مساله انقطاع تجربه بوده و نتیجه اولیه و اصلی این انقطاع از دست رفتن حافظه است. در سالهای قبل از انقلاب من به خیلی از جوانها برمیخوردم شاید اصلاً اسمی از محمد مصدق نشنیده بودند. اگر هم شنیده بودند چیز زیادی درباره او نمیدانستند. بعد که میخواستی تجربه نهضت ملی را به آنچه در آن روزها جریان داشت ربط دهی، میشنیدی که آن مربوط به آن زمان بوده، حالا شرایط فرق میکند! این مهمترین نتیجهاش این بود که گویی هیچ درسی از تجربه نهضت ملی گرفته نمیشد جز تا اندازهای توسط تعدادی آدم محدود مثل جبهه ملی چهارم یا بزرگتر از آن، نهضت آزادی. اینها تنها جریانهایی بودند که مقداری حافظه سیاسیشان را از جریان نهضت ملی حفظ کرده بودند اما جامعه حفظ نکرده بود. در نتیجه نتوانست از آن تجارب استفاده کند. نه اینکه عین آنها را تکرار کند بلکه استفاده از تجربهها، تکرار نشدن خطاها و بهره گرفتن از نقاط مشترک است. منظور همان انباشت تجارب است که بتواند سازههای جدید را بر روی ساختههای قبلی بنا کند.
سیدجواد طباطبایی؛ نظریه جامعه کلنگی نظریهای سیاسی است
سیدجواد طباطبایی پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی یکی از مهمترین منتقدان کاتوزیان به شمار می رود که دیدگاه هایی متفاوت با او دارد. طباطبایی نظریه جامعه کلنگی را نظریهای سیاسی و نه تاریخی میداند و می گوید: آیا سیاسیتر و بیمعناتر از این نظریه میشود که ایران گویا جامعهای کلنگی است؟ این نظریه مبنایی ندارد؛ یعنی اگر محور تاریخ ایران را مصداق بدانید، آن هم با تصوری آرمانی به همین نتیجه میرسید اما اگر مشروطیت بدانید، باید این بحث را مطرح کنید که نقش جنبش ملی در سست کردن شالوده نظام نهادها چگونه بوده است؟ چرا شالوده نظام نهادهایی که مشروطیت پی ریخت، استوار نشد؟ همین دلیل طباطبایی معتقد است که به جای صدور حکم کلنگی بودن جامعه ایران باید این پرسش را مطرح کرد که نقش ایرانیان در کلنگی کردن آن چه بوده است. به همین دلیل می گوید: این بحث سیاسی - در معنای سیاست روز نیست - تاریخی است؛ یعنی باید توضیح داد که در چه مقیاسی و در چه شرایطی دریافت کلنگی در ذهن ایرانیان ـ و به ویژه مورخ آنان ـ تثبیت شده است؟ نظریه جامعه کلنگی فرضیهای تاریخی نیست، سیاسی است. از سنخ امتناع تفکر که میگوید ایرانیان مرده به دنیا آمدهاند و گویا مرده خواهند مرد! تاریخ، تاریخی و بر مردگان زمان نمیگذرد! اتفاق مهم تاریخ معاصر ایران جنبش حکومت قانونخواهی است. هر یکی ۲ دهه باید به آن تاریخ برگشت.
سیدهاشم آقاجری؛ نظریه کلنگی توصیفی ساده و ابتدایی از جامعه ایرانی است
سیدهاشم آقاجری استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس از دیگر منتقدان نظریه کاتوزیان محسوب شود. منتقدی که معتقد است اقبال به رهیافت کاتوزیان پیش از آنکه حاکی از نوعی بداعت نظری و دستاوردهای علمی و آکادمیک باشد ناشی از نوعی کارکرد سیاسی است که این رهیافت در جامعه ایجاد کرد.
می گوید که جامعه شناسی کاتوزیان غیرتاریخی است. او معتقد است: نظریه استبداد ایرانی و جامعه کلنگی توصیفی ساده و ابتدایی از جامعه ایرانی دارد و چگونگی شکل گیری فرایندهای تاریخ ایران را توضیح نمی دهد. وجوه جامعه ایرانی در آن تنها به وجه سیاسی و تمام دوره های تاریخی به یک دوره تقلیل پیدا کرده است. وجه سیاسی باید به صورت جامعه شناختی مورد بررسی قرار گیرد. اساساً انگار در این نظریه ساحت سیاسی ایران در خلا و به دور از شیوه های تولید و اقتصاد است. جایی هم که ارتباطی برقرار شده تناقضاتی خودنمایی می کند. مشخص نیست وجه تفاوت حکومت ها کجاست و اصلاً تحولات یک دوره مشخص تاریخی با دوره دیگر مشخص نمی شود. الگوی اروپایی در این نظریه و رد فئودالیسم اروپایی در ایران هم تنها وجه سلبی ماجراست و وجه ایجابی را کمتر می بینیم. کار کاتوزیان اروپا محوری وارونه است. این نظریه نوعی ناجامعهشناسی تاریخی است.
کاتوزیان؛ نظریه جامعه کوتاه مدت امری محتوم در تحلیل فردا نیست
البته کاتوزیان بر این اعتقاد دارد که نظریه هایی که در مورد جامعه ایرانی ارایه کرده نیز مانند هر نظریه ای در هر علمی عین واقعیت ها را بیان نمی کند بلکه فقط چارچوبی انتزاعی است تا بتوان واقعیت های گوناگون و پیچیده را نظم و ترتیب داد و روابطشان را تحلیل کرد. او همچنین بر این امر نیز آگاه است که نظریه اش درباره جامعه ایران، پاره ای از مسایل را بی جواب می گذارد و بخشی از تاریکی ها را روشن نمی کند. به همین نسبت هم در ارتباط با نظریه جامعه کوتاه مدت یا کلنگی معتقد است که این نظریه در تحلیل آن چیزی است که تا دیروز بر ایران و ایرانی رفته و امری محتوم در تحلیل فردا نیست. بنابراین می گوید: آنچه من گفتم مشاهدات تاریخی بود نه پیشگویی. من هیچ وقت و در هیچ جا راجع به آینده صحبتی نکردهام. انتقاد در صورتی پذیرفته است که بر پایه مطالبی طرح شود که گفته یا نوشته شده است. در تاریخ ایران من نظریاتی را مطرح کردهام و شواهد آن را نیز ارایه دادهام.
در همین ارتباط کاتوزیان از آنجایی که با انتقادهای زیادی مواجه شده و حتی عده ای نظریه او را به مثابه پیش بینی برای تاریخ فرض کردند، اذعان می کند که من هیچ گاه قصد تعیین تکلیف برای آینده نداشتهام. در هیچ یک از نظریاتم پیشگویی نیست. مارکس و پیش از او هگل این سنت را پایهگذاری کردند که از امروز تا آخر تاریخ را پیشبینی کنند. این کار البته مبنای علمی نداشت. هیچ یک از پیشگوییهای تاریخی علمی نبوده است. منتهی لباس علمی بر سخنشان میپوشاندند.
دیدگاه های کاتوزیان درباره نظریه جامعه کوتاه مدت است که او گفت وگوهایش با کریم ارغنده پور در کتابی با عنوان در جستجوی جامعه بلندمدت را منتشر می کند؛ کتابی که در مقدمه آن آمده: مدعای اصلی این کتاب یک سخن است و آن اینکه تغییر در جامعه اصلاً امر نامحتملی نیست و به ارادهای متکی است که از روی آگاهی و تجربه برخاسته باشد. تاکید بر این امر است که انتظار تغییر در جامعه ایرانی بدون خوانش و درک منطبق بر واقع و دقیق پیشینهاش غیرممکن است. نگاه به جامعه است با در نظر گرفتن همه خصوصیاتش، چه مثبت و چه منفی. توجه دادن به این نکته است که تلاشهای اصلاحی پیشین میتواند چارچوبه مناسبی برای درسآموزی در رویدادهای آتی باشد.
کاتوزیان که تا پیش از این، نظریهای تاریخی را درباره آنچه بر ایرانیان رفته است ارایه کرده در این کتاب ضمن پاسخ به پرسشهای ارغندهپور، جامعه تا پیش از این کوتاه مدت را واکاوی میکند و با آسیبشناسی گذشته به راهکارهایی اساسی برای جلوگیری از تداوم چرخه استبداد - هرجومرج