بهنام وکیلی
در نوشتار حاضر نویسنده دیدگاه قرآن درباره چیستی مفهوم خیانت و عوامل و آثار و موانع آن را تببین کرده است.
***
خیانت، نقیض امانت و به معناى مخالفت در برابر حق، از طریق پیمان شکنى مخفیانه است. این واژه یکی از پرکاربردترین واژگان در عرصه اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و قضایی است به طوری که بارها از زبان اقشار مختلف به گوش می‌رسد که مثلا فلانی به من خیانت کرد یا همسرش به وی خیانت کرد یا به خاطر خیانت در امانت به محاکم قضایی از فلانی شکایت کردم.
از آنجا که اصول حاکم بر اسلام، اصول اخلاقی از جمله امانت است، به‌طور طبیعی خیانت را که بر خلاف فطرت و هدایت تکوینی و نیز هدایت تشریعی است، به عنوان یک رفتار زشت و کردار نابهنجار و گناه مذموم دانسته و احکام و نیز کیفرهای سختی برای خائن در دنیا و آخرت وضع کرده است. خدا به‌صراحت در قرآن می‌فرماید: إِنَّ‌ اللهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ؛ براستی که خدا هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست نمی‌دارد. (حج، آیه 38) یا در جایی دیگر می‌فرماید:و از كسانى كه به خويشتن خيانت مى كنند دفاع مكن كه خداوند هر كس را كه خيانتگر و گناه‏پيشه باشد، دوست ندارد. (نساء، آیه ۱۰۷) یا در جایی دیگر می‌فرماید: إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْخَائِنِينَ، همانا خدا خائنان را دوست نمی‌دارد. (انفال، آیه 58)
بر اساس همین نگرش اخلاقی به مسئله خیانت است که خدا در قرآن، به عنوان یک حکم الهی، اجتناب از خیانت، به‌ویژه در نهان و به دور از چشم مردم را امرى لازم و ارزشمند دانسته (یوسف، آیه 52) و برای تشویق اهل امانتی که از خیانت اجتناب می‌کنند، پاداشی بزرگ قرارداده (انفال، آیات 27 و 28) و نسبت به این افراد نگاهی برخاسته از غفران و رحمت خاص داشته و گناهان و خطاهای دیگر آنها را نادیده می‌گیرد و برایشان خیر قرار می‌دهد. (انفال، آیات 70 و 71)
از نظر آموزه‌های قرآن، خیانت به عنوان یک امر ضد فطرت بشری چنان مذموم و ناپسند است که حتی خیانتکاران تلاش می‌کنند تا خیانت خویش را مخفی کنند؛ زیرا حیا که ریشه در عقلانیت فطری هر انسانی دارد، به شخص خائن اجازه نمی‌دهد تا با بی‌حیایی، خیانت خویش را آشکار کند؛ در حقیقت شرم نمی‌گذارد حتی خائن به خیانت خویش افتخار کرده و آن را علنی سازد، بلکه تمام تلاش خویش را می‌کند تا خیانتش را که مخفیانه انجام گرفته است، همچنان مخفی و نهان نگه دارد. در حقیقت از روحیات خائن، پنهان کردن خیانت از مردم و حیا از آنان است، در حالی که خدای علیم و بصیر خائن را می‌بیند و این خائن از خدا حیا نمی‌کند، ولی از خلق خدا حیا می‌کند (نساء، آیات 107 و 108)؛ زیرا بنا بر قولى معناى آيه اين است كه خائنان خيانت را از مردم پنهان مى كنند؛ از همین رو، به سبب حیا و شرم آن خیانت خویش را از مردم مخفى‌كارى مى كنند؛ با این همه دست از خیانت بر نمی‌دارند و آن را ترك نمی‌کنند؛ چون از مردم حیا می‌ورزند، ولی از خدا حيا نمى كنند؛ زیرا اگر حیا از خدا نیز داشتند اصلا به سراغ خیانت نمی‌رفتند. (مجمع‌البيان، ج 3 - 4، ص 164)
به سخن دیگر، از اینکه در میان خلق رسوا شوند، مخفی‌کاری می‌کنند، اما از خدا شرم نمی‌کنند که آنان را می‌بیند و به خیانت‌شان آگاه است.
به هر حال، آنچه مهم است اینکه فطرت هر انسانی همان‌طوری که به حق و خوبی و زیبایی گرایش دارد و از باطل و بدی و زشتی‌ گریزان، نسبت به امانت نیز گرایش و نسبت به خیانت‌گریزش دارد و بر همین اساس حتی اگر مخفیانه و آگاهانه خیانتی می‌ورزد تمام تلاش خویش را می‌کند تا آن را پوشیده نگه دارد؛ زیرا خود از زشتی و بدی کارش آگاه است و دوست ندارد کسی از آن آگاه شود.
از نظر قرآن، خائنان دارای ویژگی‌هایی چون علم نسبت به خیانت (انفال، آیه 27)، نهان‌کاری (نساء، آیات 107 و 108)، حیا ورزی نسبت به مردم و بی‌حیایی نسبت به خد(همان)، مکر و نیرنگ (یوسف، آیه 52)، کفران نعمت و ناسپاسی نسبت به نعمت‌های اختیار (حج، آیه 38)، ظلم و ستم به خویشتن (نساء، آیه 107)، گناهکاری (همان)، خصومت با مؤمنان در نهان (حج، آیه 38) و مانند آنها هستند.
از آنجا که بنیاد هر اجتماعی بر پایه امانت و اعتماد شکل می‌گیرد و بزرگ‌ترین سرمایه اجتماعی، همین اعتمادی است که از امانت و صداقت و مانند آنها بر می‌خیزد، خدا به شدت علیه خیانت موضع گیری کرده و آن را حرام و گناهی بزرگ دانسته است؛ زیرا بدون امانت نمی‌توان از اعتماد اجتماعی بلکه حتی اجتماع انسانی سخن گفت؛ چرا که بدون اموری چون امانت امکان همزیستی میان انسان‌ها به شکل عادلانه فراهم نیست و اجتماع فرو می‌پاشد. بر همین اساس خدا در آیات بسیاری خیانت عالمانه را حرام دانسته و از آن برحذر می‌دارد. (آل‌عمران، آیه 161؛ نساء، آیات 105 و 107؛ انفال، آیات 27 و58؛ یوسف، آیه 52؛ حج، آیه 38)
انواع خیانت
خیانت را نسبت به افراد و نیز نسبت به امور و کارها و به جهت اختلاف در ابزارها می‌توان به چند دسته تقسیم کرد:
1. خیانت به خویشتن: از جمله مصادیق خیانت می‌توان به مخالفت نهانی با احکام خدا اشاره کرد که خیانت به خویشتن است؛ مثلا کسانی که بر خلاف شریعت در ماه رمضان با همسر خویش همبستر می‌شوند، هر چند که همسران برای هم مباح و حلال هستند، ولی در این زمان‌ها خلاف حکم الهی روزه است و نوعی خیانت به خویشتن تلقی می‌شود. (بقره، آیه 187) از نظر قرآن، دفاع از کسانی که به خویشتن خیانت می‌کنند، امری نادرست است و حتی پیامبر(ص) نمی‌بایست از این عمل خائنان دفاع کند و به مجادله در این‌باره بپردازد. (نساء، آیه 107) از نظر آموزه‌های قرآن، نفس الهی امانتی در اختیار انسان است که می‌بایست در آن ظلم و ستمی روا نکرده و در امانت الهی خیانت نورزید؛ پس هر عملی که بر خلاف خواسته‌های الهی باشد، تصرفاتی ضد امانتداری و از مصادیق خیانت‌ورزی است.
2. خیانت به خدا: نوع دیگر از خیانت، همان خیانت به خدا است. البته این خیانت‌ورزی می‌تواند به معنای خیانت در امانت نفس یا خیانت در اموال و تصرفات نادرستی باشد که بر خلاف احکام و رضایت الهی است. مخالفت با احکام الهی از مصادیق خیانت نسبت به خدا است. (انفال، آیه 27)
3. خیانت به پیامبر: خیانت به پیامبر(ص) هم به معنای مخالفت با احکام شریعت اسلام و احکام الهی است و هم به معنای مخالفت با فرمان‌های پیامبر(ص) در مقام رهبری. (انفال، آیه 27) از همین رو خدا در قرآن از معصیت نسبت به احکام و فرمان‌های حکومتی پیامبر(ص) نهی کرده و آن را همان حکم‌الله دانسته است. (مجادله، آیات 8 و 9) پس کسانی که مخفیانه بر خلاف فرمان‌های حکومتی پیامبر(ص) رفتار می‌کردند، در اوامر آن حضرت(ص) خیانت روا می‌داشتند.
4. خیانت در امانت شخصی یا اجتماعی: خیانت می‌تواند در امور گوناگونی صورت گیرد. از جمله این امور، خیانت در امانت‌های مالی یا غیر مالی است که از نظر قرآن امری بسیار زشت و نادرست است. به این معنا اگر کسی مالی یا چیزی را به عنوان امانت پذیرفته، می‌بایست در حفظ و صیانت آن کوشا باشد و شرایط امانتداری را نسبت به آن چیز به طور کامل به جا آورد و در این امر افراط و تفریط و کوتاهی و کم کاری نکند. از نظر قرآن، خیانت در امانت‌ها یکی از بزرگ‌ترین گناهان است که خشم الهی را به دنبال دارد. (انفال، آیه 27)، اسرار دیگران از جمله رازهای اجتماعی امت اسلام جزو امانت‌هایی است که می‌بایست هر یک از افراد امت آن را حفظ کرده و از افشای آن خودداری کنند. خدا به امت هشدار می‌دهد که افشاى اخبار امنیّتى و اسرار جامعه اسلامى، از موارد خیانت است و اشخاص به سبب دلبستگی به اموال یا اولاد نمی‌بایست به افشاگری دست بزنند و خیانت ورزند. (انفال، آیه 28؛ مجمع‌البیان، ج 3 - 4، ص 823 - 824)
5. خیانت در عهد: عهد و پیمان همانند امانتی در اختیار انسان است. کسی که با دیگری عهد و پیمانی بسته و به او قولی داده باید به آن وفا کند. از نظر قرآن، هر گونه نقض عهدی که نهانی از سوی یکی از دو طرف معاهده صورت می‌گیرد، به معنای خیانت است. (انفال، آیات 56 و 58)
6. خیانت ناموسی: از نظر قرآن، تجاوز به ناموس دیگران، از مصادیق خیانت ناموسی است که می‌بایست از آن به شدت پرهیز کرد؛ زیرا آثار زشت دنیوی و اخروی و نیز فردی و اجتماعی را به دنبال دارد. (یوسف، آیات 51 و 52)
7. خیانت گفتاری: از نظر ابزارها نیز خیانت می‌تواند مختلف و متنوع باشد؛ چنانکه یکی از اقسام خیانت‌ها، خیانت گفتاری است.(نساء، آیات 107 و 108)
8. خیانت چشمی: از دیگر انواع خیانت، خیانت از طریق ابزار چشم است. خیانت چشمی نوعی نگاه زیرچشمی مثلا به ناموس دیگران است که تاثیرات بدی را در نفس انسانی به جا می‌گذارد (غافر، آیه 19)؛ چرا که در خبر آمده است كه مقصود از «خائنهًْ الأعين» نگاه دوم و نظر دوختن دوباره به نامحرم است. (تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 511، ح 33) در حقیقت این‌گونه خیانت‌ها از مصادیق خیانت‌های رفتاری و تصرفی است که در برابر خیانت‌های گفتاری قرار می‌گیرد. پس انسان یا با زبان و گفتار خیانت می‌ورزد یا با عمل و کردار خویش.
آثار زشت خیانت‌ورزی
در آموزه‌های قرآن، برای تشویق مردم به حق و خوبی و نیکی، آثار و برکات نیک آن بیان می‌شود؛ چنان‌که برای اجتناب از باطل و کار بد، آثار زشت و بد آن بیان می‌شود. در همین راستا در آیات قرآن آثار نیک امانتداری و آثار زشت و بد خیانت‌ورزی بیان شده تا مردم با شناختی که از آثار و تبعات و پیامدهای عمل نیک و بد خویش پیدا می‌کنند، نسبت به حق و خیر گرایش و نسبت به باطل و شر‌گریزش داشته باشند. در اینجا بخشی از آثار زشت خیانت‌ورزی بیان می‌شود:
1. تجسم اخروی: در روز رستاخیز خیانت، تجسم می‌یابد یعنی مانند طرح‌های ساختمانی که به مورد اجرا گذاشته می‌شود و ساختمانی بنا می‌شود، هر خیانتی در روز قیامت جسمانیت می‌یابد و شخص با خیانت خویش مواجه می‌شود و باید پاسخگوی آن باشد. البته از نظر آموزه‌های قرآن، هر فکری بلکه هر خیالی این‌گونه تجسم می‌یابد، ولی از آنجا که خیانت‌ورزی کاری بس زشت و گناهی بزرگ است، خدا به‌طور خاص از تجسم خیانت در روز رستاخیز سخن به میان آورده است تا مردم از آن اجتناب کنند و دور خیانت‌ورزی را خط بکشند. (آل‌عمران، آیه 161)
2. خشم خدا: خیانت‌ورزی موجب می‌شود تا خشم الهی بر انگیخته شود و خدا به شدت چنین فردی را مجازات کند. (آل‌عمران، آیات 161 و 162)
3. رسوایی: از نظر قرآن، خیانت‌ورزی موجب رسوایی و عامل شرم است؛ از همین رو خائن می‌کوشد تا خیانت خویش را مخفی نگه دارد و شرم وحیا می‌ورزد که آشکار و رسوا شود.(نساء، آیات 107 و 108)
4. شکست: کسی که خیانت می‌ورزد هرگز در کارش پیروز و موفق نخواهد بود، بلکه شکست، سنت الهی برای چنین افرادی است. (انفال، آیات 58 و 59 و 71؛ یوسف، آیه 52)
5. محرومیت از امداد و دفاع الهی: خائن هرگز از امداد و دفاع الهی بهره‌مند نخواهد بود؛ بلکه خدا برای اینکه مومنان را از خیانت مخفیانه خائن در امان نگه دارد، به دفاع از ایشان می‌پردازد و با امدادهای غیبی مؤمنان را از شرور خیانت آنان حفظ می‌کند. (نساء، آیات 105 و 107؛ حج، آیه 38)
6. محرومیت از محبت الهی: خائن از محبت الهی محروم و از آثار آن هیچ بهره‌ای نخواهد برد، بلکه حتی خائن مغضوب الهی خواهد بود؛ زیرا فقدان محبت در این موارد به معنای بغض و غضب الهی است. (همان)
ریشه‌ها و زمینه‌های خیانت
بر اساس تعالیم آسمانی قرآن عواملی مانند دلبستگی به امور دنیوی چون مال و فرزند (انفال، آیات 27 و 28) و پیروی از نفس اماره به بدی‌ها (یوسف، آیات 52 و 53) و گرایش‌های جناحی و نژادی و مذهبی و مانند آنها (آل‌عمران، آیه 75) از مهم‌ترین زمینه‌سازهای خیانت افراد به خویشتن، خدا، پیامبر(ص) و مردم است به‌طوری که شخص حتی به امت و نظام سیاسی خیانت می‌ورزد و اسرار امنیتی را در اختیار دشمن قرار می‌دهد.
موانع خیانت‌ورزی
اموری چون اعتقاد به احاطه علمی خدا و اینکه خدا ناظر اوست (نساء، آیات 107 و 108؛ غافر، آیه 19)، برهان قاطع الهی و شهود و رؤیت حقایق (یوسف، آیه 24)، بندگی خالصانه (یوسف، آیه 24)، حیا از خدا (نساء، آیات 107 و 108)، غفران و رحمت خاص الهی (یوسف، آیات 52 و 53)، تقوای الهی (آل‌عمران، آیات 75 و 76)، اعمال قدرت و توانایی مجازات (همان) و اعتقاد به ناکامى و شکست هرگونه تدبیر در خیانت (یوسف، آیه 52)، از مهم‌ترین موانع خیانت است.
مفهوم خیانت درازدواج مجدد مرد
امروز بارها از زنان شنیده می‌شود که شوهرش به او خیانت ورزیده و با زنی دیگر ازدواج دائم یا موقت داشته است. در این باره باید گفت که اگر عهد و تعهداتی وجود داشته و شوهر بر خلاف آن عمل کرده و شرایط لازم را انجام نداده است این رفتار می‌تواند از مصادیق خیانت در عهد باشد؛ اما این هرگز به معنای خیانت ناموسی نیست و زن نمی‌تواند همسرش را به خیانت ناموسی متهم کند.
اما اگر زنی بر خلاف میثاق ازدواج با نامحرمی جمع شود، از مصادیق خیانت ناموسی است و مجازات‌های سخت کیفری در دنیا و آخرت بر آن بار می‌شود که از جمله این مجازات‌ها می‌توان به مجازات سنگسار برای زنای محصنه زن شوهردار اشاره کرد؛ در حالی که خیانت عهدی چنانکه گفته شد هرگز چنین مجازات سنگینی را به دنبال ندارد. بنابراین، اطلاق عنوان «خیانت ناموسی» به ازدواج‌های نهان مردان صحیح نیست؛ زیرا خیانتی انجام نشده است مگر آنکه گفته شود که تعهداتی در ضمن عقد داشته است و شرایطی را که شارع مقدس تعیین کرده انجام ندهد،که در آن صورت این خیانت به عنوان «خیانت در عهد» تلقی می‌شود، نه خیانت ناموسی.

حکم خیانت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف


خیانت کردن در موارد مختلف مثل خیانت به ناموس دیگران، در آیات مختلف قرآن ذکر شده و حکم آرا بیان کرده است.

فهرست مندرجات

۱ - حرمت خیانت
۲ - خیانت به ناموس دیگران
۲.۱ - عدم خیانت یوسف
۳ - خیانت به خدا و پیامبر
۳.۱ - نتیجه خیانت به خدا و پیامبر
۳.۲ - افشای امور سری و سیاسی
۴ - موجبیت بی اعتباری عهد
۴.۱ - مقابله با عهدشکنان
۵ - پانویس
۶ - منبع

۱ - حرمت خیانت

[ویرایش]

خیانت کردن حرام است.
«احل لکم لیلة الصیام الرفث الی نسائکم هن لباس لکم وانتم لباس لهن علم الله انکم کنتم تختانون انفسکم فتاب علیکم وعفا عنکم.... ؛

[۱]

آمیزش جنسی با همسرانتان، در شب روزهایی که روزه می‌گیرید، حلال است. آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید). خداوند می‌دانست که شما به خود خیانت میکردید (و این کار ممنوع را انجام می‌دادید) پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید، و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته، طلب نمایید! و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه (شب) برای شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید! و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته‌اید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهای الهی است پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را برای مردم، روشن می‌سازد، باشد که پرهیزکار گردند.»
«. . فلیؤد الذی اؤتمن‌امـنته ولیتق الله ربه...؛

[۲]

و اگر در سفر بودید، و نویسنده‌ای نیافتید، گروگان بگیرید! (گروگانی که در اختیار طلبکار قرار گیرد.) و اگر به یکدیگر اطمینان (کامل) داشته باشید، (گروگان لازم نیست، و) باید کسی که امین شمرده شده (و بدون گروگان، چیزی از دیگری گرفته)، امانت (و بدهی خود را بموقع) بپردازد و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد! و شهادت را کتمان نکنید! و هر کس آن را کتمان کند، قلبش گناهکار است. و خداوند، به آنچه انجام می‌دهید، داناست.»
«وما کان لنبی ان یغل ومن یغلل یات بما غل یوم القیـمة ثم توفی کل نفس ما کسبت وهم لا یظلمون؛

[۳]

(گمان کردید ممکن است پیامبر به شما خیانت کند؟! در حالی که) ممکن نیست هیچ پیامبری خیانت کند! و هر کس خیانت کند، روز رستاخیز، آنچه را در آن خیانت کرده، با خود (به صحنه محشر) می‌آورد سپس به هر کس، آنچه را فراهم کرده (و انجام داده است)، بطور کامل داده می‌شود و (به همین دلیل) به آنها ستم نخواهد شد (چرا که محصول اعمال خود را خواهند دید)»
«انا انزلنا الیک الکتـب بالحق لتحکم بین الناس بما ارک الله ولا تکن للخائنین خصیمـا؛

[۴]

ما این کتاب را بحق بر تو نازل کردیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنی و از کسانی مباش که از خائنان حمایت نمایی.»
«ولا تجـدل عن الذین یختانون انفسهم ان الله لا یحب من کان خوانـا اثیمـا؛

[۵]

و از آنها که به خود خیانت کردند، دفاع مکن! زیرا خداوند، افراد خیانت پیشه گنهکار را دوست ندارد.»
«یـایها الذین ءامنوا لا تخونوا الله والرسول وتخونوا‌امـنـتکم وانتم تعلمون؛

[۶]

‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید! و (نیز) در امانات خود خیانت روا مدارید، در حالی که می‌دانید (این کار، گناه بزرگی است)»
«واما تخافن من قوم خیانة فانبذ الیهم علی سواء ان الله لا یحب الخائنین؛

[۷]

و هر گاه (با ظهور نشانه‌هایی،) از خیانت گروهی بیم داشته باشی (که عهد خود را شکسته، حمله غافلگیرانه کنند)، بطور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است زیرا خداوند، خائنان را دوست نمی‌دارد.»
«ذلک لیعلم انی لم اخنه بالغیب وان الله لا یهدی کید الخائنین؛

[۸]

این سخن را بخاطر آن گفتم تا بداند من در غیاب به او خیانت نکردم و خداوند مکر خائنان را هدایت نمی‌کند.»
«. . ان الله لایحب کل خوان کفور؛

[۹]

خداوند از کسانی که ایمان آورده‌اند دفاع می‌کند خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد.»
«ضرب الله مثلا للذین کفروا امرات نوح وامرات لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صــلحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیــا وقیل ادخلا النار مع الدخلین؛

[۱۰]

خداوند برای کسانی که کافر شده‌اند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد می‌شوند.»

۲ - خیانت به ناموس دیگران

[ویرایش]

خیانت به ناموس دیگران حرام است.
«قال ما خطبکن اذ رودتن یوسف عن نفسه قلن حـش لله ما علمنا علیه من سوء قالت امرات العزیز...؛

[۱۱]

(پادشاه آن زنان را طلبید و) گفت: به هنگامی که یوسف (علیه السلام) را به سوی خویش دعوت کردید، جریان کار شما چه بود؟ گفتند: منزه است خدا، ما هیچ عیبی در او نیافتیم! (در این هنگام) همسر عزیز گفت: الآن حق آشکار گشت! من بودم که او را به سوی خود دعوت کردم و او از راستگویان است.»
«ذلک لیعلم انی لم اخنه بالغیب وان الله لا یهدی کید الخائنین؛

[۱۲]

این سخن را بخاطر آن گفتم تا بداند من در غیاب به او خیانت نکردم و خداوند مکر خائنان را هدایت نمی‌کند.»

۲.۱ - عدم خیانت یوسف

همسر عزیز در ادامه سخنان خود چنین گفت: من این اعتراف صریح را به خاطر آن کردم که یوسف بداند در غیابش نسبت به او خیانت نکردم" (ذلک لیعلم انی لم اخنه بالغیب).
چرا که من بعد از گذشتن این مدت و تجربیاتی که داشته‌ام فهمیده‌ام" خداوند نیرنگ و کید خائنان را هدایت نمی‌کند" (و ان الله لا یهدی کید الخائنین).
در حقیقت (بنا بر اینکه جمله بالا گفتار همسر عزیز مصر باشد همانگونه که ظاهر عبارت اقتضا می‌کند) او برای اعتراف صریحش به پاکی یوسف و گنهکاری خویش دو دلیل اقامه می‌کند. نخست اینکه: وجدانش- و احتمالا بقایای علاقه اش به یوسف! - به او اجازه نمی‌دهد که بیش از این حق را بپوشاند و در غیاب او نسبت به این جوان پاکدامن خیانت کند، و دیگر اینکه با گذشت زمان و دیدن درسهای عبرت این حقیقت برای او آشکار شده است که خداوند حامی پاکان و نیکان است و هرگز از خائنان حمایت نمی‌کند، به همین دلیل پرده‌های زندگی رؤیایی دربار کم کم از جلو چشمان او کنار می‌رود و حقیقت زندگی را لمس می‌کند و مخصوصا با شکست در عشق که ضربه‌ای بر غرور و شخصیت افسانه‌ای او وارد کرد چشم واقع بینش بازتر شد و با این حال تعجبی نیست که چنان اعتراف صریحی بکند.

[۱۳]


۳ - خیانت به خدا و پیامبر

[ویرایش]

خیانت به خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حرام است.
«یـایها الذین ءامنوا لا تخونوا الله والرسول وتخونوا‌امـنـتکم وانتم تعلمون؛

[۱۴]

‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید! و (نیز) در امانات خود خیانت روا مدارید، در حالی که می‌دانید (این کار، گناه بزرگی است)»

۳.۱ - نتیجه خیانت به خدا و پیامبر

مجموع دو جمله" لا تخونوا الله و الرسول و تخونوا اماناتکم" یک نهی واحدی می‌شود که به یک نوع خیانت تعلق گرفته، و آن خیانت امانت خدا و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که خود بعینه خیانت به امانت خود مؤمنین هم هست، چون بعضی از امانت‌ها منحصرا امانت خدا است در نزد مردم، مانند احکام مشروعه خدا، و بعضی از آنها منحصرا امانت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است، مانند سیره حسنه آن جناب، و بعضی از آنها امانت خود مردم در میان خودشان است، مانند اماناتی که در اموال و اسرار خود به یکدیگر می‌سپارند، و بعضی از امانت‌ها آن امانتی است که خدا و رسول و خود مؤمنین در آن شریکند، و آن عبارت است از اموری که خداوند به آنها امر می‌کند، و رسول خدا امر آن جناب را اجراء می‌نماید، و مردم از اجرای آن منتفع گشته، و مجتمعشان نیرومند می‌گردد، مانند دستورات سیاسی و اوامر مربوط به جهاد و اسرار جنگی که اگر افشاء شود آرزوهای دینی عقیم گشته و مساعی حکومت اسلامی بی نتیجه مانده و قهرا حق خدا و رسول هم پایمال می‌شود، و ضررش دامنگیر خود مؤمنین هم می‌گردد.
پس خیانت در این نوع از امانت، خیانت به خدا و رسول و مؤمنین است، و مؤمنی که به چنین خیانتی دست می‌زند علاوه بر اینکه می‌داند به خدا و رسول خیانت کرده می‌داند که به خودش و سایر برادران ایمانیش هم خیانت کرده است، و هیچ عاقلی حاضر نیست، که به خیانت به خود اقدام نماید، چون عقل هر کس قبح خیانت را درک می‌کند، و با داشتن این موهبت الهی چگونه آدمی به خود خیانت می‌کند؟

[۱۵]


۳.۲ - افشای امور سری و سیاسی

گویا بعضی از افراد مسلمین تصمیمات سری و سیاسی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در نزد مشرکین فاش می‌کرده، و خدا این عمل را خیانت دانسته و از آن نهی کرده است، و آن را خیانت به خدا و رسول و مؤمنین اعلام نموده است.

[۱۶]


۴ - موجبیت بی اعتباری عهد

[ویرایش]

خوف از خیانت دشمن به عهد و پیمان خود با مسلمانان، موجب بی اعتباری آن است.
«واما تخافن من قوم خیانة فانبذ الیهم علی سواء ان الله لا یحب الخائنین؛

[۱۷]

و هر گاه (با ظهور نشانه‌هایی،) از خیانت گروهی بیم داشته باشی (که عهد خود را شکسته، حمله غافلگیرانه کنند)، بطور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است زیرا خداوند، خائنان را دوست نمیدارد.»

۴.۱ - مقابله با عهدشکنان

خلاصه، این دو آیه دو دستور الهی است در قتال با کسانی که عهد ندارند، و عهد را می‌شکنند، و یا ترس این هست که بشکنند. پس اگر دارندگان عهد از کفار بر عهد خود پایدار نباشند و آن را در هر بار بشکنند بر ولی امر است که با ایشان مقاتله نموده و بر آنان سخت گیری کند، و اگر ترس این باشد که بشکنند و اطمینانی به عهد آنان نداشته باشد باید او نیز لغویت عهد را اعلام نموده و آن گاه به قتال با آنان بپردازد، و قبل از اعلام لغویت آن مبادرت به قتال نکند چه این خود یک نحوه خیانت است. و اما اگر عهد بستند و آن را نشکسته و ترس این هم که خیانت کنند در بین نباشد البته واجب است عهدشان را محفوظ داشته و احترام کنند، که خدای تعالی فرموده: " فاتموا الیهم عهدهم الی مدتهم"

[۱۸]

و نیز میفرماید: " اوفوا بالعقود"