دوگانه علاقه و منفعت
"دوگانه علاقه و منفعت" به این معنیه که گاهی اوقات آدمها بین چیزی که واقعاً بهش علاقه دارن (چیزی که دوست دارن انجام بدن، حتی اگه سود مالی نداشته باشه) و چیزی که براشون سودمندتره (مثلاً پول بیشتر، موقعیت اجتماعی بهتر، یا منفعت عملی دیگه) گیر میکنن.
* **علاقه:** یعنی دلت بخواد یه کاری رو بکنی، دوستش داشته باشی، ازش لذت ببری. این بیشتر یه حس درونیه.
* **منفعت:** یعنی یه چیز خوبی از نظر عملی یا مادی گیرت بیاد. این بیشتر یه نتیجه بیرونی داره.
این "دوگانه" یا "تضاد" زمانی پیش میاد که این دو تا با هم جور در نمیان. مثلاً:
* شاید کسی عاشق نقاشیه ولی میره شغل پردرآمدتری مثل مهندسی رو انتخاب میکنه چون منفعت مالی بیشتری داره.
* یا یه شرکت ممکنه به فکر محیط زیست باشه ولی چون سود کمتری داره، سراغ گزینههایی میره که برای محیط زیست خوب نیست ولی منفعت بیشتری براش داره.
این موضوع خیلی تو تصمیمگیریهای شخصی، انتخاب شغل، و حتی سیاستگذاریها مطرحه.
دوست داری بیشتر در موردش صحبت کنیم یا مثالهای دیگهای بزنم؟
خیلی خب، بریم سراغ مثالهای بیشتر و یه کم عمیقتر بهش نگاه کنیم:
**مثالهای شخصی:**
* **انتخاب رشته دانشگاهی:** یه دانشآموز ممکنه عاشق ادبیات باشه و دلش بخواد ادبیات بخونه، اما خونوادهش اصرار دارن بره پزشکی چون به نظرشون شغل با "منفعت" بیشتریه (درآمد بالا، جایگاه اجتماعی). این دقیقاً همون دوگانه است.
* **شغل رویایی در مقابل شغل امن:** ممکنه کسی یه شغل رویایی داشته باشه که خیلی بهش علاقه داره (مثلاً عکاسی حیات وحش)، ولی درآمدش خیلی کمه و امنیت شغلی نداره. از طرف دیگه، یه شغل "امن" با حقوق خوب و مزایا وجود داره، اما هیچ علاقهای بهش نداره.
* **روابط عاطفی:** گاهی اوقات ما به کسی علاقه داریم که از نظر منطقی یا عملی به درد ما نمیخوره. مثلاً، ممکنه طرف مقابل شرایط زندگی مناسبی نداشته باشه یا تفاوتهای زیادی با ما داشته باشه. اینجا هم دوگانه علاقه و منفعت خودشو نشون میده.
**مثالهای سازمانی/شرکتی:**
* **تولید ارزان در مقابل تولید با کیفیت:** یه شرکت ممکنه بتونه یه محصول رو خیلی ارزون تولید کنه و سود زیادی ببره، اما کیفیت محصول خیلی پایین باشه. از طرف دیگه، میتونه با صرف هزینه بیشتر، محصول با کیفیتتری تولید کنه که رضایت مشتری رو جلب کنه، اما سودش کمتر میشه.
* **سرمایهگذاری در پروژههای کوتاهمدت در مقابل بلندمدت:** یه شرکت ممکنه ترجیح بده در پروژههای کوتاهمدت با سود سریع سرمایهگذاری کنه، حتی اگه این پروژهها به محیط زیست آسیب بزنن یا آیندهی بلندمدت شرکت رو به خطر بندازن. در مقابل، میتونه در پروژههای بلندمدت و پایدار سرمایهگذاری کنه که سودش دیرتر به دست میاد، اما برای جامعه و شرکت بهتره.
* **پرداخت حقوق کم به کارکنان در مقابل ایجاد انگیزه:** یه شرکت ممکنه سعی کنه با پرداخت حقوق کم به کارکنان، هزینهها رو کاهش بده و سودش رو افزایش بده. اما این کار باعث میشه کارکنان انگیزه کافی نداشته باشن و بهرهوری پایین بیاد. در مقابل، میتونه با پرداخت حقوق مناسب و ایجاد محیط کار مثبت، انگیزه کارکنان رو بالا ببره و در بلندمدت سود بیشتری به دست بیاره.
**نکات مهم:**
* این دوگانه همیشه وجود داره و اجتنابناپذیره.
* تعادل بین علاقه و منفعت برای هر فرد و سازمانی متفاوته.
* تصمیمگیری در این مواقع نیاز به تفکر، بررسی جوانب مختلف و شناخت ارزشها داره.
* گاهی اوقات میشه بین علاقه و منفعت یه مصالحه ایجاد کرد. مثلاً، میشه شغلی رو پیدا کرد که هم بهش علاقه داشته باشیم و هم درآمد خوبی داشته باشه.