1 .برنامه دوزبانة انتقالى ، آموزش از طريق زبان مادري كودك شروع ميشود و ً نوعا بيشتر در برنامه آموزش انتقالى21 از سه سال هم طول نميكشد؛ بدين صورت كه استفاده از زبان گروه اكثريت جامعه به تدريج در اوايل مدرسه حذف مىشود. براي همين است كه به آن روش انتقالي ميگويند. به عبارتى ديگر در آموزش دو زبانه انتقالي فقط زبان مادري كودك تا زماني كه او در زبان اكثريت تسلط حاصل پيدا كند، در آموزش كاربرد دارد.

2 .برنامه دوزبانة غوطه ورسازي در آموزش دو زبانه غوطهورسازي22 كودكان اكثريت زباني منحصراً، در زباني كه ميخواهند، آن را فراگيرند، تدريس ميشوند؛ گارسيا بهعبارت ديگر برنامه آموزشي غوطه ورسازي بر استفاده انحصاري از زبان دوم تاكيد ميكند. اين روش در ايالت كبك23 كانادا بيشتر رواج دارد. در اين برنامه معلم با زبان تدريس در كلاس صحبت ميكند. برنامه غوطهورسازي به مانند آن 12 فصلنامه نوآورىهاى آموزشى. ،سال دهم، پاييز1390 است كه يك دانشآموز اقليت زباني در قسمت عميق يك استخر انداخته شود و انتظار ميرود كه شنا كردن را در كمترين زمان ممكن بدون كمك گرفتن از شناور و يا آموزش شناگرى ياد بگيرد. هم از معلم و هم از دانش آموزان انتظار ميرود كه تنها زبان اكثريت را در كلاس درس استفاده كنند نه زبان خانه را. در اين وضعيت دانشآموزان يا غرق خواهند شد (به زير آب خواهند رفت) يا به تقلا و دست و پا زدن خواهند پرداخت و يا شنا خواهند كرد. ، 1988 (از يك دانشآموز در كلاس درس غوطهورسازي چنين نقل قول ميكند: (مككي24 «مدرسه براي من كابوس بود. از رفتن به مدرسه و رو به رو شدن با همكلاسيها و معلم وحشت داشتم. هر فعاليتي كه كلاس در آن مشاركت داشت براى من به منزله نمايش بيعرضگي (ناتواني) بود. هر فعاليتي بهانهاى مىشد براي همكلاسيها كه مرا مسخره كنند، به من بخندند و معلم نيز با ناراحتي و ياس به من خيره شود. خودانگاري (تصوير از خود) يك عقده حقارت جدي براي من بود. از اينكه نميتوانستم چيزي را درست انجام بدهم دلسرد و سرخورده ميشدم. احساس ميكردم كه بايد به اين وضعيت خاتمه دهم وترك تحصيل كنم .( 3 .برنامة دوزبانة دو سويه روش تدريس دو سويه25 در سال 1986 در دانشگاه كمبريج طراحى شد. اين روش از نوع دو زبانة افزايشى است كه در آن هر دو زبان مورد حمايت قرار مىگيرد؛ يعنى نصف برنامههاى آموزشى به زبان مادرى دانشآموز و نيمى ديگر به زبان رسمى ارائه مىشوند. از ديدگاه ليندهلم اهداف آموزش دوزبانه دو سويه را مىتوان در سه مورد ذيل بيان كرد. .مهارت بالاى علمى در هر دو زبان براى همه دانشآموزان؛ 2 .فراهم نمودن فرصتهاى آموزشى برابر؛ 3 .درك كامل تعامل بين فرهنگى. در اين روش زبان مادرى دانشآموز و زبان رسمى در تعامل كامل مورد حمايت قرار مىگيرد و درك كامل ِ تعامل بين فرهنگى و فرصتهاى آموزشى برابر صورت مىگيرد؛دراين صورت يادگيرى زبان مادرى مانعى براى يادگيرى زبان دوم و پيشرفت تحصيلى ايجادنمىكند با توجه به روشهاى ذكر شده، انجام اين پژوهش مىتواند روشهاى ياددهي دوزبانه را با اصول علمي در اختيار معلمان، محققان و آموزش وپرورش كشورمان قرار دهد و ما خواهيم توانست با تجزيه و تحليل اين روشها به ارائة راه كارهاي لازم براي تدريس در مناطق دوزبانه در ايران بپردازيممهمترين و رايجترين روش آموزش دوزبانه در دنيا روشهاى تدريس انتقالى، غوطهورسازي و دوسويه هستند. در مدل انتقالى، زبان اول كنار گذاشته مىشود و زبان دوم جانشين آن مىگردد، كه اين مطلب دلالت بر اين دارد كه زبان اول و دوم منزلت و ارزش يكسان ندارند. مسلم است كه دانشآموزان در چنين شرايطى از لحاظ اعتماد به نفس، عزت نفس و... دچار مشكل شده و حتى در برقراري ارتباط با ساير افراد به ويژه با معلمان، بهعلت نداشتن شناخت با مشكل مواجه مىگردند. در روش غوطهورسازى بر يادگيرى زبان دوم تاكيد زيادى مىشود؛ بهعبارتى در اين تأثيرآموزش با رويكرد تربيت هنري برفعاليتهاي هنري و مهارتهاى فرآيندى دانشآموزان پاية چهارم ابتدايى 21 روش فقط به كسب زبان دوم اهميت داده مىشود و به اينكه فرصتهايى براي موفقيتهاى تحصيلى ايجاد شود، هيچ اهميتى نميدهند. ملاك موفقيت دانشآموزان فقط كسب زبان دوم است نه يادگيرى مباحث تحصيلى. همچنين دو زبان وسيلة آموزش قرار نميگيرند بلكه هدف آنها كسب زبان دوم است نه آموزش از طريق دوزبان. اما در روش دوسويه، به دليل اينكه در آموزش از دو زبان استفاده ميشود و دو زبان در آن بهطور يكسان اهميت دارند دانشآموزان توانايى زبانى، تحصيلى و شناختى را به زبان اول كسب ميكنند و سپس آن را به زبان دوم انتقال ميدهند. بنابراين بين فوايد شناختى و ِ دوزبانگى كامل ارتباط مثبت وجود دارد. دوزبانگى افزايشى ارتباطى قوى با سطوح بالاى توانايى در دو زبان، عزت نفس و نگرش مثبت بين فرهنگى دارد. با توجه به مقايسه مدلهاى آموزشى دوزبانه و تأييد ارجحيت مدل غوطهورسازي و دوسويه ميتوان به جرأت گفت: با در نظر گرفتن مدل دوسويه و كاربرد آن ميتوان به كودكان اجازه داد تا مسير طبيعى خود را طى نمايند و بسيارى از ارزشها و باورهاى مربوط به فرهنگ بومي خود را درونى كنند؛ چرا كه بر اساس نتايج پژوهشهاى، كودكان مفاهيمي را كه به زبان اولشان ميآموزند ميتوانند به آسانى به زبان دوم منتقل نمايند. با توجه به نتايج اين پژوهش پيشنهاد مىشود: 1 .براى اجراى روش تدريس دوسويه تمهيدات لازم صورت گيرد تا به صورت آزمايشى در مناطق دوزبانه اجرا گردد. 2 .شيوهاى بايد اتخاذ كرد كه زبان مادرى در اوايل دوره ابتدايى تا زمانى كه دوزبانهها به سطح سوم آستانه رشد دست يابند؛ يعنى در هر دو زبان به توانش كافى دست يابند، در آموزش كاربرد داشته باشد تا دانشآموزان بتوانند پيشرفت مطلوبى كسب كنند. 3 .اين پژوهش در سال اول ابتدايى اجرا شد؛ پيشنهاد مىشود در ساير كلاسهاى دوره ابتدايى نيز انجام گيرد.