استعمارگری آمریکا به طور مستقیم به گسترش دموکراسی در داخل این کشور کمک نکرده است. در واقع، بسیاری از جنبه‌های استعمارگری با اصول دموکراتیک در تضاد بوده‌اند. با این حال، می‌توان برخی از اثرات غیرمستقیم و پیچیده را در نظر گرفت:

1. **گسترش جغرافیایی و تنوع:** استعمارگری باعث گسترش قلمرو آمریکا و مواجهه با فرهنگ‌ها و دیدگاه‌های مختلف شد. این تنوع می‌توانست به غنی‌تر شدن بحث‌های سیاسی و اجتماعی در داخل کشور کمک کند و زمینه‌ساز اصلاحات دموکراتیک شود.

2. **توسعه اقتصادی:** استعمارگری منابع و فرصت‌های اقتصادی جدیدی را برای آمریکا فراهم کرد. این توسعه اقتصادی می‌توانست به ایجاد طبقه متوسط قوی‌تر و افزایش مطالبات برای مشارکت سیاسی بیشتر منجر شود.

3. **ایده‌آل‌های دموکراتیک در مقابل واقعیت‌های استعماری:** تضاد بین ایده‌آل‌های دموکراتیک آمریکا و واقعیت‌های استعماری (مانند تبعیض و سرکوب) می‌توانست باعث ایجاد جنبش‌های اصلاح‌طلبانه در داخل کشور شود. به عنوان مثال، جنبش حقوق مدنی در آمریکا تا حدی از مبارزات ضد استعماری در کشورهای دیگر الهام گرفت.

4. **توسعه نهادها:** برای مدیریت مناطق استعماری، آمریکا مجبور به توسعه برخی از نهادهای خود شد. این نهادها می‌توانستند به مرور زمان در داخل کشور نیز مورد استفاده قرار گیرند و به تقویت دموکراسی کمک کنند.

با این حال، مهم است به یاد داشته باشیم که استعمارگری آمریکا با نقض حقوق بشر، تبعیض نژادی، و سرکوب جوامع بومی همراه بود. این جنبه‌های منفی استعمارگری با اصول دموکراتیک در تضاد هستند و نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت.