تسنيم/ نياز به پوشش و حجاب امري فطري و ذاتي است و هر انسان عاقل و آگاهي نياز به پوشش را با فطرت خود درک مي‌کند. حجب و حيايي که بر حضرت آدم و حوا در زمان هبوط به زمين و درک جنبه مادي، غالب شد نشانه‌اي از همين بعد فطري نياز به پوشش است. دين مبين اسلام در همين راستا، آموزه‌هاي کامل و جامعي براي پاسخ دادن به اين نياز فطري تعيين کرده و حجاب کامل را به عنوان الگويي براي زنان و مردان آگاه و عاقل در نظر گرفته و اعلام کرده است. با اين وجود، در دوران ما با وجود پيشرفت‌هاي فکري و انديشه‌اي، هنوز هم عده‌اي هستند که با پوشش درست و کامل مخالفت مي‌کنند و حجاب درستي براي خود ندارند. اين گروه نه تنها داعيه مخالفت با حجاب اسلامي را دارند، بلکه با هر نوع پوشش درستي که مرزها و حريم‌هاي آن‌ها را در برابر ديگران تعريف و تعيين مي‌کند، مخالف هستند. در دوران حاضر حتي گروهي از خانواده‌ها هم براي فرزندان خود با اين توجيه که نسل جديد هستند و نيازهاي جديد دارند، مرزهاي درست و مشخصي در مورد حجاب تعريف نکرده و جوان و نوجوان خود را در مورد انتخاب حجاب آزاد گذاشته و درواقع به حال خود رها کرده‌اند. اما اگر نياز به پوشش فطري و ذاتي است، چرا گروهي با پوشش مخالفت مي‌کنند؟ آيا پاسخ دادن به نياز فطري با هر نوع سطح درک و عقلي ممکن است؟ آيا اين توجيهات پدر و مادرها در مورد آزاد گذاشتن فرزندان خود و رها کردن آن‌ها در جامعه‌اي که شناخت درستي از آن ندارند، صحيح است؟ دکتر مريم عبدالباقي، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر ديني انجام داده به بررسي پاسخ اين نوع سؤال‌ها پرداخته است. آن طور که اين کارشناس خانواده توضيح مي‌دهد نوع پوشش و حد و مرزهاي آن به طور دقيق و سنجيده‌اي مشخص شده است تا آسيب‌ها و ضررهاي بدحجابي به صفر برسد. چون فطرت و ذات انسان‌ها به طور طبيعي اين را مشخص نمي‌کند که حد و مرز پوشش تا چه اندازه باشد و درواقع اگر افراد گوناگون درباره ميزان پوشش سؤال شود، هر کسي بر اساس انديشه و تصور خودش ميزان و حدي براي آن تعريف مي‌کند و تشخيص مي‌دهد. در حالي که حد و مرزي که براي پوشش و حجاب در اسلام معين شده، کامل‌ترين و جامع‌ترين است که بايد به طور دقيق به آن توجه شده و مورد استفاده قرار بگيرد تا عنوان حجاب کامل به آن اختصاص پيدا کند. آيا نياز به پوشش و حجاب، دغدغه‌اي بوده که بعد از اسلام به وجود آمده است و يا نياز به پوشش، نيازي فطري و دائمي انسان است؟ از زماني که انسان خلق شد، در اين فکر بود که بدن خود را به هر نحو ممکن و حتي با استفاده از برگ درختان يا پوست حيوانات بپوشاند. اين فکر در اثر تمدن و پيشرفت به وجود نيامد، بلکه انسان‌ها به طور فطري نيازمند پوشش بوده‌اند و در هر شرايطي، حتي انسان‌هاي اوليه دغدغه پوشش و حجاب را داشته‌اند. البته اين دغدغه به طور ذاتي در خانم‌ها بيشتر است، چون خانم‌ها هم از ظرافت‌هاي بيشتري برخوردار هستند و هم در صورت نداشتن پوشش درست، بيشتر از مردان در معرض خطر قرار مي‌گيرند. بنابراين داشتن پوشش و حجاب مربوط به همه انسان‌ها در تمام طول تاريخ و در همه کشورها و سرزمين‌ها است. اين طور نيست که مردم در برهه‌اي از تاريخ از پوشش بي‌نياز بوده باشند يا مردم فلان کشور چنين دغدغه‌اي نداشته باشند. حجاب اسلامي، کامل‌ترين نوع پوشش است با اين وجود، آيا موضوع حجاب که در آيات قرآن و روايات اسلامي به آن تصريح شده با آن پوششي که در منظر عام انسان‌ها در طول تاريخ وجود داشته، يکي است؟ همان طور که اشاره شد، نياز به پوشش نياز طبيعي براي همه انسان‌ها و در همه دوران بوده است. اما ميان واژه حجاب با آن مفهومي که ميان مسلمانان وجود دارد، با اصطلاح پوشش به مفهوم عام آن تفاوت‌هاي خاصي وجود دارد. چون در اسلام نوع پوشش و حد و مرزهاي آن به طور دقيق و سنجيده‌اي مشخص شده است تا آسيب‌ها و ضررهاي بدحجابي به صفر برسد. چون فطرت و ذات انسان‌ها به طور طبيعي اين را مشخص نمي‌کند که حد و مرز پوشش تا چه اندازه باشد و درواقع اگر افراد گوناگون درباره ميزان پوشش سؤال شود، هر کسي بر اساس انديشه و تصور خودش ميزان و حدي براي آن تعريف مي‌کند و تشخيص مي‌دهد. در حالي که حد و مرزي که براي پوشش و حجاب در اسلام معين شده، کامل‌ترين و جامع‌ترين است که بايد به طور دقيق به آن توجه شده و مورد استفاده قرار بگيرد تا عنوان حجاب کامل به آن اختصاص پيدا کند. تفاوت انسان‌ها در تشخيص حد مرزهاي حجاب با اين وجود مي‌دانيم که گرايش به پوشش امري فطري است. چرا براي تعيين معيارها و حدود حجاب نياز به آموزه‌هاي ديني است و بايد آن را از اسلام بياموزيم؟ چرا تشخيص هر کسي براي ميزان پوشش نمي‌تواند کامل و جامع باشد؟ دقت داشته باشيد که اصل نياز به پوشش و حجاب، امري فطري است ولي در مورد عملي کردن اين نياز فطري بايد به آموزه‌هاي اسلامي رجوع کنيم. همان طور که مي‌دانيم نياز به خداپرستي امري فطري است و انسان‌ها در طول تاريخ هميشه در جست‌وجويي خدايي براي پرستيدن بوده‌اند و اين نياز را حتي انسان‌هاي اوليه در ترسيم‌ها و نقاشي‌هاي خود بر ديواره کوه‌ها و غارها به نمايش گذاشته‌اند. ولي آيا آن‌ها بدون داشتن رهبر و پيامبري که آن‌ها را هدايت کند مي‌توانستند خداي يکتا را بشناسند و اوصاف و صفات او را بدانند؟ جواب منفي است. به اين دليل که نياز فطري وقتي غالب عملي منظم و ساختار صحيحي به خود مي‌گيرد که انسان داراي برنامه مشخصي باشد و طبق آن برنامه، خداي يکتا را بشناسند، او را ستايش کند و به نياز خود مبني بر پرستش خداي يکتا و رب و پروردگار خود پاسخ بگويد و راه سعادت را از مسير پيامبران و اولياي او پيدا کند. در اينجاست که نياز به پوشش هم مانند همين ميل به خداپرستي است. نيازي فطري که نيازمند برنامه کامل و جامعي است که راه صحيح و مسير هدايت را نشان مي‌دهد. حد و مرزها و آداب پوشش داشتن را بايد در برنامه اسلام پيدا کرد تا اين مياز فطري و دغدغه انسان مبني بر داشتن پوشش به طور کامل پاسخ داده شود. هنوز هم در برخي از کشورها مشاهده مي‌کنيم که برخي افراد با پوشش‌ها بد و زننده در جامعه حاضر مي‌شوند. با توجه به اينکه اشاره شد پوشش و حجاب امري فطري است، چرا اين افراد پوشش را قبول نمي‌کنند؟ درست است که گروهي از انسان‌ها پوشش را قبول نمي‌کنند، اما اين‌ها گروه معدودي بوده و جزء استثناهايي هستند که با انگيزه‌هاي خاصي با پوشش مقابله مي‌کنند و يا نسبت به حجاب و فلسفه پوشش جهل دارند. حتي قبيله‌هاي جاهليت که هنوز هم در بعضي جزيره‌هاي دورافتاده زندگي مي‌کنند، هيچ پوششي ندارند و همه مي‌دانند که اين‌ها از هر نوع علم و انديشه تهي هستند. هرچند که گفته مي‌شود ره‌آورد عصر تکنولوژي و پيشرفت بي‌حجابي است، اما باز هم هر انسان آگاه و عاقلي در هر نقطه از دنيا که زندگي کند مي‌داند که نياز به پوشش دارد و اين امري است که او را در برابر بسياري خطرها حفظ کرده و براي او ارزش و احترام به همراه دارد. حتي گروهي که در گذشته به آن‌ها نجيب زادگان گفته مي‌شد، داراي پوشش درست و خوبي بوده‌اند. زنان شاخص و چهره‌هاي نجيب هيچ‌گاه لباس‌هاي باز و زننده بر تن نمي‌کرده‌اند. آن‌ها هر نوع پوشش باز را مصداق لباس زنان ناشايست مي‌دانستند و اين فرهنگي است که متأسفانه امروزه در ميان گروهي از افراد بالعکس شده است. درواقع روال کلي طبيعت و فطرت انسان به سمت پوشش درست و کامل است. توجيه نکنيد! بي‌حجابي به معناي پيشرفت و تجدد نيست امروزه مشاهده مي‌کنيم که بدحجابي در ميان گروهي از جوان‌ها و نوجوان‌ها رواج پيدا کرده است و اين امر به‌خصوص در فصل گرم تابستان نمود و بروز بيشتري دارد. عده‌اي از خانواده‌ها با اين تصور که جوان يا نوجوان آن‌ها براي دوران جديدي است و بايد به‌روز باشد، در مورد انتخاب پوشش آن‌ها را آزاد مي‌گذارند. آيا نوع رويکرد خانواده‌ها قابل دفاع است؟ دقت داشته باشيد که نوجواني که تازه از ميان محيط خانواده و فضاي مدرسه که محيط برنامه‌ريزي شده و مطابق با قواعد خاص است، خارج شده و وارد جامعه‌اي مي‌شود که انواع انسان‌ها با انديشه‌ها، فکرها و عقايد گوناگون در آن حضور دارند، به منزله انساني در ميان بيگانگان محسوب مي‌شود. آن هم بيگانه‌اي که از قواعد و آداب خارج از خانه و مدرسه مطلبي نمي‌داند. اگر گروهي به او بگويند بي‌حجابي امري ناپسند و انديشه‌هاي عقب‌افتاده است، او ممکن است باور کند مگر اينکه از پايه‌هاي اعتقادي درست و محکمي در خانه و برخوردار شده باشد. اين حد از آسيب‌پذيري نوجوان‌ها و جوان‌ها ايجاب مي‌کند که پدر و مادرها با بزرگ شدن فرزندان خود احساس مسئوليت بيشتري در کنترل روابط، علايق، گرايش‌ها و پوشش او داشته باشند. در اين مورد تفاوتي در مورد دختر و پسر وجود ندارد، هرچند که دختران به دليل جنس آسيب‌پذير و حساس خود در معرض خطرات خاصي به خصوص در مورد نوع پوشش و حجاب قرار دارند. با اين توضيح، هر نوع توجيه مبني بر آزاد گذاشتن فرزندان در مورد انتخاب حد و مرز حجاب غلط و بي‌اساس است. اما چگونه مي‌توان در دنيايي که انواع پوشش‌ها وجود دارد، نوجواني را به سمت حجاب متمايل کرد، بدون اينکه سرکشي او برانگيخته شود؟ والدين براي آنکه فرزند خود را به درستي همراهي کنند مي‌توانند از علايق او در مورد پوشيدن لباس‌هاي شاد و رنگي استقبال کنند. به خصوص دختران که علاقه بيشتري براي پوشيدن لباس‌هايي با رنگ شاد دارند، والدين مي‌توانند آن‌ها را در انتخاب رنگ روسري، مانتو و به خصوص لباس‌هايي که در داخل خانه به تن مي‌کنند آزاد بگذارند. اما در عين حال به طور دوستانه و مهربانانه‌اي اصول و قواعد حجاب را به او آموزش داده و از فوايد و نکات مثبت آن بگويند تا نه تنها به حجاب علاقه پيدا کنند، بلکه اعتقاد به اين امر اسلامي در انديشه و فکر آن‌ها نهادينه شود تا در برابر هر دوست و همراهي که آن‌ها را از حجاب منع کرد، توجيهات منطقي و عاقلانه‌اي براي دفاع از حجاب خود داشته باشند. شروع تربيت ديني از بدو تولد نکته ديگري که در مورد تربيت ديني و ازجمله آموزش حجاب به نوجوان بايد در محيط خانواده و از سوي والدين رعايت شود، موضوع آغاز تربيت ديني است. برخي از خانواده‌ها با تصور اينکه دختران تا سن نه سالگي و پسران تا ۱۵ سالگي مي‌توانند آزاد باشند و نياز به آموزش ديني ندارند، آن‌ها را رها کرده و اجازه مي‌دهند هر نوعي پوششي داشته و رفتار کنند. آن‌ها تربيت ديني را به بعد از سن تکليف موکول کرده‌اند. اين در حالي است که بايد دقت شود، تربيت ديني بايد از بدو تولد شروع شود. از همان زماني که والدين در مقابل فرزندان خود با يکديگر مواجه مي‌شوند، صحبت مي‌کنند، بر تن آن‌ها لباس مي‌پوشانند، حريم‌ها را در مورد صحبت کردن، ارتباط برقرار کردن و حتي لباس پوشاندن حفظ مي‌کنند در حقيقت آموزش‌هاي غيرمستقيمي به فرزند خود مي‌دهند که تو هم مي‌تواني اين طور باشي و يا بايد باشي. مادري که تا سن نه سالگي لباس‌هاي باز و آزاد بر تن دختر خود مي‌کند، نمي‌تواند انتظار داشته باشد فرزندش در سن نوجواني و جواني تابع حجاب و پوشش مناسب باشد. چون خود مادر به طور غيرمستقيم در سن خردسالي و کودکي به فرزندش آموزش داده که لباس باز بپوشد و اين کار را در مورد مقابله با نامحرمان رعايت نکرده است. نمي‌گوييم که حتماً بر سر دختر خردسال چادر باشد ولي پوشش و لباس دختر خردسال هم بايد به گونه‌اي باشد که او را براي سن‌هاي بالاتر آماده کند، آن هم آماده ورودي سالم به جامعه. وقتي دختري تا سن نه سالگي شناخت درستي نسبت به خدا ندارند، چگونه نماز بخواند؟ وقتي تا آن زمان نمي‌دانسته حجاب چيست و با پوشش باز در ميان مردم بوده، چطور از آن زمان به بعد حجاب داشته باشد و با کدام شوق آن را رعايت کند؟ اين‌ها نيازمند تربيت صحيحي است که بايد قبل از سن تکليف داده شود، تا وقتي دختر و پسر ما به سن تکليف رسيد نسبت به دين خود احساس ناآشنايي نداشته باشد. شوق به رعايت حجاب هم در ميان پسرها و هم در بين دخترها بايد قبل از سن تکليف در وجود آن‌ها بيدار شود. در حقيقت سن تکليف، سني است که نوجوان بايد همه موارد تربيت ديني را که تا آن روز آموخته به معرض اجرا گذاشته و عملي کند. پس طبيعتاً لازم است که تا آن زمان از آموزش‌هاي درست و کاملي برخوردار باشد تا آموزه و برنامه کامل و درستي براي اجرا داشته باشد