یزد گرد سوم
به گزارش خبر فوری، در چنین روزی در سال 642 میلادی بزرگترین و تاثیرگذارترین حادثه در تاریخ ایران روی داد. در روزی مثل این، ارتش یزدگرد سوم، آخرین پادشاه دودمان ساسانی از آخرین نیروی اعزامی اعراب شکست خورد و سلسله ساسانی رسما سقوط کرد و ایران وارد عصر جدیدی از تاریخ خود شد.
سرنوشت آخرین پادشاه ساسانی چه شد؟ مهم و جالب در مورد یزدگرد سوم که کمتر مورد توجه قرار می گیرد این است که او بعد از اشغال ایران همچنان سلطنت می کرد اما نه در داخل مرزهای ایران بلکه در قسمتی از خراسان بزرگ در مرز چین آن روزگار. یزدگرد با اندک سپاهیان و خانواده اش بعد از شکست نهایی به سمت خراسان رفت و در آنجا از خاقان چین کمک خواست. خاقان که امیدی به پیروزی یزدگرد نداشت، سربازان اندکی به شاه داد و یزدگر نیز با همین سربازان قصد حمله مجدد به ایران را داشت اما سربازان که امیدی به پیروزی نداشتند و غالبا ایرانی نیز نبودند، در مسیر علیه یزدگرد شورش کرده و بعد هم او را به قتل رسانده و ثروت او را به غارت بردند و در آخر نیز جسد آخرین شاه ساسانی را به رودخانه انداختند.
در مورد مرگ یزدگرد روایت دیگری نیز وجود دارد. روایت است که یزدگرد در سالهای پایانی در مرو ساکن بود و در آنجا به همراه اندک سربازان چینی و ایرانی خود قصد حمله به ایران را داشت تا آن که در 651 میلادی سربازان ماهوی (ابو براز) مرزبان مرو، که به شاه ساسانی خیانت کرده بود، یزدگرد را در مرو کشته و جسد او را در رودخانه انداختند. در شاهنامه فردوسی چنین روایت شده که یزدگرد از ترس جانش فرار کرد و گرسنه و تشنه به خانه آسیابانی پناه برد. آسیابان به یزدگرد سوم آب و غذا داد و بعد هم آخرین شاه ساسانی در کلبه کوچک آسیابان خوابید. در این لحظه، ماهوی از مکان یزدگرد باخبر شده و به آسیابان وعده داد که اگر سر یزدگرد را ببرد، به او طلا می دهد. آسیابان هم به طمع طلا یزدگرد را در خواب کشت و بعد هم با همکاری ماهوی جسد او را به رودخانه انداخت.
بدین صورت آخرین پادشاه ساسانی نیز به قتل رسید و حکومت آخرین دودمان ایرانی قبل از اسلام پایان یافت.
سرنوشت پسران یزدگرد سوم، رهبری یک سلسله دست نشانده در شرق یزدگرد سوم کشته شد اما خاندانش تا مدت ها در مرز چین مانده و در آنجا حکومت کردند. بنا به روایت چراغعلی سنگسری، فیروز (فرزند بزرگ یزدگرد سوم) که به هنگام قتل پدر در تخارستان بود، بعد از این واقعه خود را پادشاه ایران خواند. مورخان مطالب زیادی از او به جای نگذاشته اند اما در میان منابع چینی اطلاعات مفیدی در رابطه با او وجود دارد. وی که در زمان یزدگرد در محاربه ای با مسلمین در سال 641 میلادی ناکام مانده بود، پس از یزدگرد از خاقان چین یاری خواست و دولت چین او را شاه ایران شناخت اما کمک چندانی به او نکرد. فیروز توانست با شکست گروهی از ترکان و جلب اعتماد خاقان چین قلمرویی را که در گوشه شمال شرقی افغانستان امروزی قرار داشت از آن خود کند. قلمرو حکومت او تا زرنج سیستان می رسید.
با این حال، او در مبارزه با اعراب ناکام بود. با فشار سپاهیان عرب فیروز که تاب مقاومت نداشت، ناچار به تخارستان عقب نشست.
مرگ فیروز به سال 676 میلادی در زمان معاویه به وقوع پیوست. به هنگام مرگ به احتمال زیاد چهل و یک یا چهل و دو سال داشت.
پس از فیروز، پسرش نرسی در 679 میلادی همراه گروهی سرباز برای آزاد ساختن ایرانشهر به غرب رفت و در تخارستان به مدت 30 سال با اعراب جنگید. در 687 میلادی در زمان عبدالملک مروان نیز کوششهایی کرد، اما نافرجام ماند. به این ترتیب در 708 یا 709 میلادی در زمان فرمانروایی چنلونگ به دربار چین بازگشت و لقب ژنرال گارد چپ را دریافت کرد.
پشنگ پسر نرسی نیز در 722 میلادی خود را پادشاه ایران نامید و به نظر میرسد کوششهایی برای بازپسگیری ایران انجام داد. از او آگاهی بیشتری در دست نیست.
فرزندان و نوادگان یزدگرد در چین به صورت خاندانی سلطنتی و سرداران نظامی و با احترام از سوی امپراتوران این کشور پذیرفته شدند. ایشان آتشکدههای چندی را در این کشور برپا داشتند.
طبق روایت ها گروهی از نوادگان یزدگرد سوم هم از طریق مرز سیستان به پاکستان و سند رفتند و در آنجا حکومت کوچکی تشکیل دادند که تا زمان های دور باقی ماند.
سرنوشت دختران یزدگرد، تاریخی پوشیده از اسطوره و افسانه از رموز بزرگ تاریخ ساسانیان سرنوشت دختران یزدگرد سوم است. منابع اسلامی و چینی چیز زیادی در این رابطه برای عرضه ندارد. آنچه مشخص است این است که دو دختر یزدگرد همراه او به مرو رفتند اما از سرنوشت آن دختران اطلاعاتی در دست نیست.
برخی بر آنند که یکی از دختران یزدگرد سوم توسط لشگر اعراب دستگیر شد و به اسارت درآمد اما بعد از اینکه او را به مدینه فرستادند، به دست حضرت علی(ع) آزاد شد و بعد هم به عقد امام حسین(ع) درآمد. این روایت البته از نظر تاریخی مورد بحث است. در میان مورخان، تنها یعقوبی جمله ای دارد به این مضمون که گفته است: مادر علی بن الحسین (ع) {امام سجاد (ع)} «حرار» دختر یزدجرد بود و حسین(ع) نام او را غزاله نهاد. سعید نفیسی در تاریخ اجتماعی ایران اما این روایت را افسانه می داند هرچند در منابع حدیث شیعی این مطلب آمده است.
اگرچه درباره سرنوشت دختران آخرین شاه ساسانی روایات تاریخی معتبر زیادی وجود ندارد، اما سرنوشت این دختران همواره مورد توجه افسانه ها و اسطوره ها بوده است. در طول قرون بعد از سقوط ساسانیان، قبرهای بسیاری در مکان های مختلف پیدا شد که مردم محلی آنها را مزار دختران یزدگرد دانسته و آنجا را تبدیل به عبادتگاه نمودند. در ری و یزد هنوز هم برخی از این مکان ها وجود دارند.
در سرزمین تاریخی یزد که قطب زرتشتیان و عبادتگاه های پیروان این آیین و مذهب نیز به شمار میرود، آرامگاه دختران و بانوان مقدسی وجود دارند که امروزه عبادتگاه پیروان این ادیان و از آثار تاریخی یزد محسوب می شوند که در این باره می توان عناوینی مانند پیرهریشت، ستی پیر، پیر سبز یا چک چک، توران پشت، پیر بانو و پیر نارکی را نام برد.
آرمگاه «نیک بانو» از مهمترین آرمگاههای زرتشتیان دنیا در یزد است که هر ساله هزاران زرتشتی را برای عبادت به این مکان می کشاند و علاوه بر آن، یکی از مهمترین آثار تاریخی و ارزشمند یزد به شمار می رود