آموزش و پرورش و ترویج فرهنگ بهره گیری درست از منابع
امسال و همه سال ، میلیونها دانش آموزان سال تحصیلی جدید را در شرائطی آغاز می کنند که هیچ برنامه بنیادینی برای جلوگیری از مصرف سرسام آوری که در منابع کشور همزمان با آغاز سال تحصیلی اوج می گیرد نداریم. دانش آموزان که علی القاعده باید پیک های مصرف صحیح در جمع خانواده باشند ، بیشتر از آن فرهنگ مخرب مصرف را در مدرسه از همشاگردیها و الگوهای رفتاری می آموزند. بی آن که بخواهیم به نقد نظام موجود آموزش و پرورش بپردازیم، باید اذعان کنیم که در نظام آموزشی کشور اغلب محفوظاتی به کودکان و نوجوانان آموزش داده می شود که با فاصله گرفتن آنها از مدرسه از خاطرشان می رود و مباحث اساسی ای که باید در طول تحصیل با آن آشنا شوند تا در طول زندگی به کار گرفته شود به آنان آموزش داده نمی شود ، حال آن که در همه کشورهای پیشرفته جهان ، مباحثی مانند فرهنگ شهرنشینی ، فرهنگ مصرف و... به روش عینی به نوجوانان آموزش داده می شود و در حقیقت با ورود دانش آموزان به جامعه و بازگشت آنان نزد خانواده ، به نوعی با سفیری فرهنگی سر و کار داریم که در مقابل اتلاف منابع مقاومت می کنند و این فرهنگ را در کنار دیگر جلوه های فرهنگی که آموخته اند به دیگران منتقل می کنند. در حقیقت در نظامهای آموزشی کشورهای پیشرفته ، فرد را به فرهنگی مجهز می کنند که در هنگام نیاز ، به مروج فرهنگ درست بدل می شود . زنگهای مدرسه که به صدا در می آیند با موج تازه ای از مصرف منابع کشور روبرو خواهیم بود. فرهنگ درست مصرف کردن منابع را به راحتی می توان در سالهای آغازین رشد به دانش آموز انتقال داد. این که به او بیاموزیم چراغی را که نیازی به آن ندارد پشت سرش خاموش کند ، به هزینه زیادی نیاز ندارد. می توانیم به او بیاموزیم که درجه حرارت اتاق باید به گونه ای باشد که با لباس سبک و گرم زمستانی در آن بنشیند و روشن کردن بخاری با حرارت زیاد و باز کردن پنجره ، نوعی اسراف است. می توان به دانش آموز آموخت که منابع کشور محدود است و اگر از شیر آب استفاده می کند باید پس از استفاده از آب شیر را حتما ببندد . می توان همه شیرهای آب را کنترل کرد تا چکه نکنند و این موضوع را به دانش آموز فهماند. می توان از او خواست که حتی از گچی که با آن روی تخته می نویسد درست استفاده کند . می توان از خاطرات دوران تحصیل پدرها و پدر بزرگها برای او گفت که چگونه کتابهای درسی دانش آموزان سالهای قبل در مدرسه ها به تناسب تمیز و سالم بودن انها خریداری می شد تا بار دیگر دانش آموز دیگری از آن بهره گیرد و ذکر این خاطرات البته از این بابت خواهد بود که ارزش منابع تازه و امکانات بیشتری را که در اختیار نسل اوست به او گوشزد کنیم تا به شیوه ای درست از منابع بهره گیرد و قدردان فرصتها باشد . وقتی در کشورهای مصرفی سرمایه داری که به طور طبیعی باید انتظار داشت موضوع صرفه جویی در آنها جدی نباشد شاهد هستیم که حفاظت از منابع به عنوان یک موضوع حیاتی برایشان مطرح است ، چرا کشوری که به هر حال فرهنگ اسلامی مردم را به پرهیز از اسراف و تبذیر می خواند، به فرزندانمان نیاموزیم که درست استفاده کنند؟ نویسنده کتاب تکاپوی جهانی در مورد حفظ منابع جهانی در فصلی از کتاب خود به موضوعی اشاره می کند که نقل به مضمون آن می تواند به این بحث بسیار کمک کند.به نوشته او در فرانسه چون قند و شکر وارداتی است روی هر بسته کوچک قند یا شکر نوشته شده است "هموطن ما این قند و شکر را وارد می کنیم ، بنابراین ان را درست مصرف کنید!" به راستی چه کسی می توانید در مقابل چنین امری مقاومت کند؟ این موضوع اندک اندک به مقوله ای فرهنگی بدل می شود و در باورها و رفتار فرهنگی فرد جا می افتد . از فرصت طلایی آموزش فرهنگ درست مصرف باید به بهترین نحو بهره برد. به جای آن که کسی را که لامپ اضافی پشت سرش را خاموش می کند ، خسیس بپنداریم ، رفتار او را به عنوان یک فرهنگ جا بیندازیم. با آموزش عملی و تئوریک فرهنگ مصرف می توان الگوهای رفتاری خوبی را به جامعه وارد کرد که در درازمدت بر حافظه فرهنگی مردم موثر خواهد بود. وجود منابع وسیع انرژی در کشور نباید ما را به این فریب بکشاند که نیازی به درست مصرف کردن نداریم!آموزش و پرورش می تواند پایگاه خوبی برای ترویج فرهنگ بهره گیری درست از منابع باشد. باور بیاوریم که این مقوله کم اهمیت تر از بسیاری از مطالبی که در کتابهای درسی به دانش آموزان یاد می دهیم نیست.