روابط فرد و سازمان

سازمان یک سیستم همکاری است و تحقق اهداف سازمانی نیز در نتیجه مجموعه فعالیت‌های اعضای آن امکان پذیر خواهد بود. شبکه ارتباطی سازمان به عنوان سیستم اعصاب سازمان این فعالیت‌ها را هماهنگ می‌کند. برقراری ارتباطات موثر موجب تسهیل انجام امور سازمانی ، ایجاد انگیزه در کارکنان و درک و رفع نیازهای آنان می شود.هدف از برقراری ارتباطات ، ایجاد تغییرات لازم در رفتار و تغییر در آن دسته از شرایطی است که سازمان بر آنها کنترل دارد.

دیویی روابط انسانی را چنین تعریف کرده است روابط فرد و سازمان یگانه ساختن و تلفیق افراد با کار است به نحوی که این یگانگی اسباب برانگیختگی آنان را فراهم کرده و موجب می شود به نحوی بارور، معاضرت آمیز ، صرفه جویانه و رضایت روحی و اجتماعی به کار اشتغال ورزند . دیویی سعی می کند که در تعریف خود مساله رضایت روانی وسیله ای برای رسیدن به اهداف سازمان و تعریف جنبه اقتصادی سازمان قرار دهد . به عقیده ی او روابط انسانی به مطالعه رفتار انسان ها در محیط سازمان می پردازد تا در نتیجه ی آن نتایج کار سازمان بهتر شود .

یکی از عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی، تفاوت سطح شغلی میان اعضای سازمان است که به‌طور‌ قابل‌توجهی بر کیفیت ارتباطات آن‌ها تأثیر می‌گذارد. افراد با موقعیت بالاتر انتظار دارند ارتباطات را کنترل کنند و این کنترل را تنها با صحبت‌کردن اعمال نمی‌کنند. علاوه بر صحبت‌کردن، کنترل را می‌توان از طریق حالات چهره، تکان‌دادن سر، حرکات بدن و سایر تاکتیک‌ها انجام داد. همچنین مکان‌های اداری، میزها، اثاثیه و غیره در یک سازمان نماد وضعیت و موقعیت افراد هستند که انتظارات رفتاری خاصی را ایجاد می‌کنند.

تفاوت سطح در سازمان‌ها می‌تواند بر احساسات افراد درگیر در ارتباطات، به‌ویژه زیردستان تأثیر بگذارد. برای مثال سرپرستان بیشترین اضطراب را هنگام صحبت با روسا، اندکی کمتر در هنگام صحبت با کارکنان و کمترین اضطراب را هنگام صحبت با همسالان خود دارند.