چنانكه كانت مي‌نويسد: عشق به آزادي چنان در طبع آدمي قوي است كه وقتي به آن خو گرفت هر چيزي را به خاطر آن فرا مي‌كند. از سوي ديگر، در تاريخ تعليم و تربيت كم ترحقي از حقوق كودك به اندازه آزادي‌اش مورد تجاوز قرار گرفته و با كمال حسن نيت تضييع شده است. به رأي العين مي‌بينيم كه آزادي در نزد بعضي از مربيان معادل هرج و مرج كه زيان آن براي جامعه اگر بيش از فقدان يا كمبود آزادي نباشد از آن كمتر نيست. به قول ژان ژاك روسو بايد آزادي كودك را تضمين كرد و ميدان را به قدر كافي در اختيارش گذاشت تا خود تجربه كند، يعني به جاي ساختنش بگذاريم كه او خود، خويشتن را بسازد ولي بايد بدون اينكه خود متوجه باشد مراتب رفتارهايش باشيم كه بر اثر عوامل غير طبيعي منحرف نشود. نبايد اعتماد به نفس را در او از بين ببريم ولي با همة اينها بايد او را به ضبط و كنترل كامل رفتارهايش رهبري كنيم. با توجه به اينكه اين كودكان همان دانش‌آموزان فردا در مدارس مي‌باشند بنابراين بايد با روشهاي صحيح در خانه تربيت شوند به طوري كه به آنها اجازه داده شود كه درباره احساس و خواسته‌هاي خود صحبت كنند اما رفتار نا مطلوب آنها كنترل شود. محدوديت‌ ما بدون تحقير و سرزنش بكار گرفته شوند. بايد پذيرفت كه اين محدوديت‌ها تربيتي و شخصيت‌ساز هستند. اگر انضباط اينگونه بكار گرفته شود سبب مي‌شود كه كودك، داوطلبانه، نياز به نهي و تغيير برخي از رفتارها بيش را بپذيرد و اين امر موجب دروني شدن انضباط گرديده يعني كودك خودش را در كسب انضباط سهيم دانسته و تبديل به يك فرد با انضباط مي‌گردد. اگر به چنين مرحله‌اي رسيد بزرگترين معضل جامعه تعليم و تربيت تا حد زيادي كنترل مي‌شود. روشهاي متفاوتي براي اعمال انضباط در بين دانش‌آموزان پيشنهاد شده كه بهترين آنها روش آزاد منشانه است. اين روش بر اساس عقل و منطق استوار بوده و با نظر خود دانش‌آموز اگر از كودكي درست پرورانده شده باشد، همراه مي‌گردد و نتايج مثبت و سازنده‌اي به همراه دارد. از راهكارهاي اين روش به چند مورد به طور خلاصه اشاره مي‌شود: ـ ايجاد كلاسهاي آموزش خانواده و ارتباط تنگاتنگ اوليا خانه و مدرسهدر رابطه با رفتارهاي نوجوانان ـ استفاده از مشاورين كارآمد و متخص به علت رشد و بلوغ سني و مشكلات ناشي از آن در مدارس راهنمايي ـ پائين آوردن تعداد آمار دانش‌آموزان در كلاسهاي درس. ـ جداسازي دانش‌آموزان استثنايي از دانش‌آموزان عادي در مدارس.ـ رعايت اصل و انضباط توسط مسئولين مدرسه و الگوسازي مناسب در بين دانش‌آموزان. ـ ايجاد تغييرات اساسي در آئين‌نامه انضباطي در مدارس.ـ استفاده از خود دانش‌آموزان در برقراري نظم و انضباط در مدارس. ـ انتخاب و معرفي دانش‌آموزان منضبط و اعطاي مسئوليت به آنها