سخت گیری ترین پدر ورشکسته

تاثیر پدر بر زندگی فرزندان

لیلا
پرسیده شده در 9 سال پیش

در سال ۸۶ برای دومین بار پدرم دچار ورشکستگی مالی شد و بدترین اتفاقات در زندگیمون در اوج بهترین دوران زندگیم به وقوع پیوست و من رو تا مرز افسردگی برد وهنوز هم نتونستم اون روز ها رو فراموش کنم علی الخصوص اینکه هر وقت در موردش صحبت میشه اصلا ثبول نداره و همش میگه خوب اتفاق افتاد و ایم مورد بیشتر آزارم میده که در صول ۲۵ سال زندگی دوبار به نمام باورهام و زندگیم تاثیر منفی گذاشته بطوریکه قسمتی از روحم رو داغون کرده و الان با خیال راحت زندگی میکنه ولی تاثیراتش هنوز تو زندگی من و برادرم و خانمش و مادرم هست. پس چرا میگید حق الناس نیست. پدرم نباید جواب بده؟

برای پاسخ به سؤالات‌، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.

تاکنون 36 پاسخ برای این سوال ارائه شده است.

نمایش: به ترتیب تاریخ | به ترتیب امتیاز

احسان گولاوی
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

سلام.
من چون دقیقا مشکل شما رو داشتم و الان حلش کردم به لطف خدای مهربان میتونم کمکتون کنم قطعا.
توی این یکی مورد من دوست دارم همه ی قوانین رو کنار بذارم و نخوام توضیح بدم که این اتفاق چرا افتاده (چون الان مهم تر نحوه ی برخورد با مشکل و بهبودیه).
من این نوع مشکلو خیلی سعی کردم با عقل خودم حل کنم.خیلی سعی کردم که با خشم حلش کنم،تمام تلاشم رو کردم.اما نشد…
دوست دارم داد بزنم که خداوند آگاه به همه چیز هست.خداوند میبیند بدی هایی رو که در حق شما شده،خداوند می بیند حق هایی رو ک از شما خورده شده.خداوند تمام شکستگی های ما رو میدونه و به تک تکشون آگاهه.میخوام این سوالو ازت بپرسم؟تا چه حد این خدا رو تونستی بشناسی و بپذیریش؟؟؟
این خدایی رو که حواسش به همه چیز هست.خدایی که میتونه بهبودت رو سرعت ببخشه خداوندی که قادر همه ی این ها رو برات خیلییییی راحت جبران کنه.چقدر این خدا رو می فهمی؟؟؟به همون اندازه آرامش تو زندگیت داری
به همین اندازه می بخشی،به همین اندازه نمی ترسی،نمی لرزی…دوست عزیز کی قادره به تو آسیب برسونه وقتی تو خداوند رو مراقب خودت میبینی.دیگه وقتی به قدرت و بزرگی الله میرسی نگران اتفاقای زندگیت نیستی.نگران بدی های بقیه نیستی.تو روی اون حساب کردی.تو پشتت به خدای اون آدم ها گرمه.میخوام این سوالو ازت بپرسم که تو پشتت به خدای پدرت گرمه یا پدرت؟تو روی کدومشون حساب کردی؟چرا وقتی خداوند صاحب همه چیزه و اونه که بهت نعمت میده،باید نگران رفتار بقیه باشی و ازشون توقع داشته باشی.وقتی رفتار بد کسی ناراحتت می کنه یعنی تو ایمانت ضعیفه و باید روش کار کنی.باید فقط و فقط از خداوند “هر”چیزی رو بخوای اون موقس ک همه خوبن.همه خوش رفتارن،همه دوست داشتنی ان.همه در خدمت توان.اگه این اتفاقا روت تاثیر گذاشته به این خاطره که تو نتونستی ایمانتو حفظ کنی.باید یاد بگیریم مسئولیت زندگیمونو بپذیریم.پدر و مادر ما که گناهی کردن که باید تا آخر عمر بار زندگی ما رو به دوش بگیرن.اونا تمام کاری ک میتونستن رو انجام دادن.ببخششون و از خدا براشون بهترین ها رو آرزو کن و از این به بعد هر چیزی که خواستی رو از خدا طلب کن.آرامشت رو از اون بخواه.انرژی از دست رفتتو از اون بخواه.خدا خوب بلده سرعت ببخشه کارها رو.ولی تا باورش نکنی،تا نبخشی بقیه رو تا از درون آروم نشی(که نشون دهنده ی اینه که بخشیدی پدرت وسپردی به خدا قضاوتش رو)خداوند کمکی نمیکنه.این یک قانونه.خداوند دلش به حالت نمی سوزه.خداوند قانونمنده.ایمان داشته باشی برنده ای.وقتی غمگینی به خاطر رفتار بقیه یعنی ایمان ندار.از پدر و مادرت تشکر کن و از خداوند هم بابت داشتنشون ممنون باش.و فقط خواسته هاتو پیش خدا مطرح کن…

زهرا آگاه
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

دوست خوب
نه پدر نه مادر نه همسر و نه هیچ کس دیگه مسئول تامین مخارج شما نیست ؛
از هیچ کس نمی تونی انتظار داشته باشی ؛ که برات کاری انجام بدن
مسئولیت زندگی شما با خودت هست
اگر در مدار درست قرار گرفته باشی و برای هر کدوم از مشکلات زندگیت دنبال مقصر نگردی ؛ همه چیز رو به راه خواهد شد
کافی که روی باورهات کار کنی و باور کنی که لیاقت داشتن یک زندگی مرفه رو داری

شایستگی داشتن یک زندگی عالی رو در ذهنت بساز تا همکاری جهان هستی رو با خودت ببینی

مصطفی رحیمی
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

دوست عزیزم سلام

علت این افسردگی ورشکستگی پدرتون بود؟ خیلی یه جوریه!!؟؟
از یک طرف کینه و ناراحتی از پدرتون به دل گرفتید و از طرف دیگر پدرتان را مقصر میدانید در افسردگیتان خوب پدر شما ورشکست شده است مگر شما هم با ایشان شریک بودید؟؟ میگید داشتید عالی زندگی میکردید، خوب مگه اون موقعه سپاسگذرا پدرتان بودید؟؟
شما مسئول اتفاق های زندگی خودتون هستید نه هیچ کس دیگری هر کس مسئولیت زندگی خودشو بر عهده داره . و به جای نگرانی به فکر جبران باشید.

من به دستای خدا خیره شدم معجزه کرد….

HASSAN_HVM
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

سلام دوست عزیز ما انسان ها اصولا دوست داریم مشکلات زندگی خودمون را به دیگران نسبت بدهیم و مسولیت کارهای خودمون را نپذیریم اما با انداختن تقصیر به گردن دیگران هیچ مشکلی حل نخواهد شد چون با این کار ما قدرت حل را از خودمون گرفته و به دیگری میدهیم و با توجه به این که ما توان تغییر کسی را نداریم پس مشکل ما لاینحل باقی می مونه در صورتی که وقتی که مسولیت کامل مشکلات را میپذیریم چون قدرت تغییر خود را داریم میتوانیم مشکل را حل کنیم. این کمی دور از منطق هست که شما پدرت را به خاطر ورشکست شدن مقصر بدونی چون بالاخره اون هم یک انسان است و انسان ها احتمال اشتباه کردن و شکست خوردن را در زندگی خود دارند ….بالاخره پدر شما که خودش دوست نداشته ورشکست بشه ….از شما می پرسم شما خودت تا حالا هیچ اشتباهی توی زندگیت انجام ندادی؟
پدر و مادر نمیتونن ضامن بدبختی و یا خوشبختی فرزندان خودشون باشند پس منطقی اینه که اونها را ببخشید تا به آرامش برسید
شاد و ثروتمند باشید

آرامش
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

سلام.وقت بخیر

زندگی پرازتضاد هست وتضادها میان تا خواسته هامون رو بشناسیم تا خواسته ها وضوح پیدا کنن

اگه تا اخر عمر هم پدرتون رو نبخشید ومقصر بدونید چیزی تغیرر نمیکنه وهمچنان در احساس بد خواهید ماند

پس بیاید مسولیت زندگیتون رو قبول کنید پدرتون رو ببخشید و احساستون رو خوب کنید
شکر گزار باشید به خاطر داشته های هرچند اندکتون که اگر توجه کنید میبینید کم هم نیستن

و بعد نشانه هاروخواهید تایید کنید وبه نتایج بزرگ برسید

فرزانه الهی
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

سلام دوست خوبم
به نظر من و با آموزه هایی که تا الان دریافت کردم مهم‌ترین مساله برای تقویت قدرت جذب مسوولیت پذیری هست یعنی بدون این فکر که زندگی ما فقط دست خودمون و خدای مهربونه اصلا جذبی اتفاق نمی افته
مطمئن باشیدتا وقتی به این نتیجه نرسید و پدرتون رو از از عمق دلتون نبخشید گشایشی تجربه نخواهید کرد.
خدا رو شکر کنید ازنعمت پدر برخوردارید و اینوبدونید اون بیشتر از شما ناراحته حتی اگر غرور مردانه اش اجازه اعتراف نده ……درپناه حق سلامت و سربلند باشید.

امیر بَردیا
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

سلام
دوست خوبم‌خوبه شما بپذیرد شما مسئول اتفاق های زندگی خودتون هستید نه هیچ کس دیگری شما هستید با باورهای خودتون چنین شرایطی رو به وجود اورده اید پس بهترین کار اینکه پدرتون رو ببخشید واز این حس بد خودتون رو نحات بدید چون تاوقتی این احساس باشه شرایط بدتری به سمت خودتون جذب می کنید

منصوره یعقوبی
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

سلام دوس عزیز
متاسفانه شما باید بپذیرید که شما و فقط خود شما هستید که مسوول زندگی تون هستید نه هیچ کس دیگه. این اتفاق یک تضاد در زندگی شما بوده که شما باید از اون بهره میبردید نه اینکه دچار افسردگی بشید.
پدرتون رو مقصر ندونید. آینده خودتون رو به نگذشته پدرتون گره نزنید. از خدا بخواهید که شما رو به آنچه که لیاقت دارید برسونه.

علی امجدیان
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

سلام دوست عزیز
در این جهان مادی در حق هیچ کسی ظلم شده تا به حال
اگر شما شرایط اتفاق بدی را تجربه کردید ل بر این نیست که پدرتان آن را برای شما رقم زده بلکه شما به تضادی برخورد کرده اید که باید از آن درس می‌گیرند می‌توانستید خودتان را در آن حالت خوبی قرار دهید می توان این کار کنید و از آن تضاد درسی بگیرید برای آینده تان این که شما این کار را نکرده اید فرکانس بدی را تجربه داشتید بعد از اینکه اتفاق نیست تمام شده شما نیست در همان فرکانس مانده‌اید پست توجه کنید در این میان کسی به غیر از شما مقصر نیست اگر قرار است تغییری ایجاد شود باید شما در خودتان ایجاد کنید و پدرتان هیچگونه مسئولیتی ندارد اگر بخواهید عوامل خارجی را از جمله پدر در زندگی خودتان بوده خیلی بدانید به شما قول میدهم که به هیچ جایی نمیرسید افراد موفق افرادی هستند که یاد گرفتند تمام اتفاقاتی که تجربه می‌کنند را از جانب خودشان بدانند و خودشان درمان کننده مسائلی باشند که برایشان پیش می آید
موفق و سربلند باشید

زهرا آگاه
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

دوست عزیز
اول اینکه کجا گفته شده یا نوشته شده که پدر مسئول زندگی فرزندانشه ؟؟؟؟؟
دوم اینکه شما خودت مستقل فکر میکنی ، هیچ کس نمیتونه بر زندگی تو تاثیر داشته باشه ، هر کس مسئولیت زندگی خودشو داره . تو اگر روی باورهات کار میکردی ورشکستگی پدرت روی زندگیت اثر نمیذاشت .
سوم اینکه با توجه به اینکه میگی برای دومین بار!!!! این اتفاق افتاده ، احتمالا روی اولین بارش خیلی متمرکز شدی و شب و روز فکر کردی پدرت بهت ستم کرده برای همین دوباره اتفاق افتاده…………
در آخر هیچ کس جوابگوی زندگی کس دیگه ای نیست ، هر کس نتیجه اعمال خودش ( یعنی فرکانسهای خودش ) رو میبینه ……….

امید سارانی
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

به نام خالق بی همتا
سلام
من برای ای سوال جوابی که میتونم بدم چیزی بوده که خودم تو زندگیم استفاده کردم
هیچ کس تو زندگی من هیچ تاثیری نداره مگر اینکه من باور کنم – پس باورهام رو میسازم که هر اون چیزی رو که میخوام خلق کنم
ورشکستگی پدرتون روی احساسات و زندگی شما تاثیری نداره شما چون از منبع تو این شرایط دور میشین فکر می کنید که اون عامل اصلیه
مهم نگرش شماست که چطور به این قضیه نگاه کنید
البته قضیه مثل آب خوردن نیست باید روی باورها کار کرد که اینقدر قوی بشیم که تحت هر شرایطی بتونیم خودمون رو تو سطح بالا نگه داریم

پریا محرابی
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

سلام
راستش من درست متوجه نشدم.شما به خاطره ورشکستگی پدرتون معترض هستید وافسرده شدید؟
خوب مگه خود پدرتون دوس داشت که ورشکست بشه؟
واینکه تمام اتفاقات به ظاهر بد برای پیشرفت ما اومدن.
اگر شما را این دیدگاه به داستان نگاه میکردید مطمئن باش داستان ورشکستگی پدرت یه اتفاق بی نظیر توی زندگیت میبود برای خواسته هایی که در اون شرایط در وجود شما شکل میگرفت وحتی انگیزه ای میشد برای حرکت چه بسا برای خانوادتون.
در هر صورت والدین ما مسئول زندگی ما نیستن دوست عزیز.و این وظیفه ی خود ماست که زندگی خودمون رو بسازیم. و این رو باور کنیم که شرایط سخت میان که مارو بسازن اگر این باور رو داشته باشیم.

اندیشه افشین
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

سلام دوست گرامی ، کدام یک از ما زجر ناشی از تاثیر باور ها و اعمال بی خردانه پدران و مادرانمون را نچشیدیم ؟؟؟؟!!!! بنظر من درصد بالایی از افرادی که بسمت درک و آموزش قوانین کیهانی گرایش پیدا میکنند در دوران کودکی مورد بی مهری والدین قرار گرفته اند یا شرایطی را در زندگی تجربه کرده اند که در اثر رفتارهای ناشایست خانواده بر حساس ترین دوران زندگی اونها حاکم شده و همین سختی ها در آینده بهترین انگیزه ها را در پیشرفت و رشد و شکوفایی شخصیتی فرد بوجود میاره ، با توجه به تمام این صحبت ها باید متوجه شده باشید که رسالت شما ، ساختن پُلی از این سختی ها برای عبور و رسیدن به بزرگترین آرزوهاست ، رسالت شما پذیرفتن این باور است که ما خالق شرایط زندگی خودمون هستیم و هر نقطه ای میتواند ، نقطه زیبای شروع باشد ، همه ما اولین چیزی که نادیده میگیریم ، توانایی های خودمون در خلق تمام جزییات زندگی مونه ، اگر استاد عباس منش میخواست مثل شما فکر کنه هرگز حتی یک قدم هم بر نمی داشت ، پس …. اینطور فکر نکن ، بلند شو و شروع کن

محسن برهانی
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

سلام.
خوب شما الان می خوای بگی که تاحالا اشتباه نکردی و نمی کنی؟؟؟؟
دیگه پدر بنده خدات یعنی چون پدر شده حق اشتباه نداره؟؟حالا من میگم اشتباه کرده و ۲مرتبه هم ورشکست شده این یعنی باید بیفکر و …بخونیش؟
دست پدرت رو برو ببوس و ازش تشکر کن به خاطر این ذهن ثروتمندش که ۲مرتبه ورشکست شده ولی باز چون ذهن ثروتمند داشته مجدد تونسته برگرده به شرایط قبلش .
شکرگزاری کن و ناشکری نکن .
خدا روشکر کن که الان شرایطتون خوبه و به گذشته فک نکن.تمام توجهت رو بزار روی نکات مثبت زندگیت و به ناخواسته هات توجه نکن.
احساست رو خوب نگه برار تا اتفاق های خوب و عالی برات بیافته .
موفق باشی.

محسن برهانی
پاسخ داده‌شده در 7 سال پیش

آوا شکري
پاسخ داده‌شده در 8 سال پیش

سلام
دوست گرامی قبل از هر چیز این رو باید بپذیرید ک هر اتفاقی ک باری ما میوفته ب خاطر باورهای ما هست و این بارها و بارها گفته شده شاید کلیشه ای ب نظر بیاد ولی رواقعیت صحیح است. دوست عزیز نباید شما هیچ کسی رو مقصر زندگی خودتون بدونید حتی پدرتون این درسی هست ک از استاد یاد گرفتم .شما نباید فک کنید پدرتون تا آخر عمر مسئولیت همه ی زندگی شما رو بر عهده داره اگه در زندگیتون رنجی رو متحمل شدید تحت شرایط بوده یا هر چیزی نباید کسی رو مقصر بدونید چون اگه این روند ادامه پیدا کنه شما نمیتونید ب سوی موفقیت اتون پیش برید. در یک جایی از قانون آفرینش استاد میخوان ک با تمام وجود بپذیریم ما هستیم ک خالق زندگی خودمون هستیم و مین باید از این لحظه ب بعد هیچ کس رو مقصر زندگی خودمون ندونیم باید این رو بدونیم اگه پدرمون و یا هر کس دیگه ای هر کاری انجام داده فک کرده این کار بهترین کار هست .
باید از این ب بعد خودتون زندگیتون رو پیش ببرید و اگه همیشه در زندگی ب دنبال مقصر باشیم نمی توانیم مسئولیت موفقیت هایی رو ک باید بهشون برسیم بر عهده بگیریم.
پیروز باشید.

فریبا ترابی
پاسخ داده‌شده در 8 سال پیش

دوست عزیز سلام
متاسفانه خیلی از ما فرزندان ، پدر و مادرمان را مسئول زندگی مان می دانیم .
خیلی از موارد پیش اومده پدر و مادری خوب هستند برای خودشان نه برای فرزندانشان ، بچه ها از والدینشان فرشته می سازند و آنها را تبدیل به بت می کنند. و خیلی از موارد بر عکس این قضیه پیش اومده.
دوست من این رو بدونید. ورشکستگی مالی ، یک دام دنیوی است برای اینکه ما انسانها بدونیم تا چه حد در باورهای خودمون قوی هستیم. و از قبل به صورت ناخودآگاه چه فرکانس هایی را ارسال کردیم.
چرا تا مرز افسردگی پیش رفتید؟ ارزش شما خیلی بیشتر از این هاست.
شما نتونستید اون روزها را فراموش کنید ، چون باورهای خود را بر اساس باور های پدرتان ساختید نه بر اساس باورهای خودتان.
شاید حق با پدر شما باشه شاید هم نه. ولی این که دائم به گذشته فکر کنید باعث می شه زندگی در اکنون را از دست بدهید. شما خیلی کم سن هستید و فرصت کافی برای تغییر باورهایتان دارید. این اتفاق باعث شد شما بفهمید باورهای شما از ریشه و اساس اشتباه بود که با یک اتفاق ساده از هم پاشید و شما را تا مرز افسردگی پیش برد. در صورتی که چیزهای باارزشی دیگری هم در زندگی داشتید ولی تمرکز خودتون را بر روی کمبودهای خود قرار دادید.
پدر و مادر تا یک جایی در زندگی فرزندان شان تاثیر می گذارند ولی از وقتی که ما به درک آگاهی رسیدیم خودمان باید بتونیم و شاید در راستای رسیدن به خواسته هایمان از مِدار پدر و مادرمان جدا شویم. و راهمان جدا شود.
دوست عزیز تا وقتی خودتان باور نکنید هیچ کس نمی تواند کوچکترین تاثیری در زندگی تان بگذارد. سرنوشت شما فقط در دستان شماست. از همین امروز شروع کنید.
در پناه ایزد یکتا، شاد سربلند و سعادتمند باشید در زندگی دنیا و آخرت.

فرید ارشاد
پاسخ داده‌شده در 8 سال پیش

سلام
عدالت خداوند همیشه پایدار است و طبق گفته قرآن هرآنچه تجربه میکنید بواسطه خودتان است. دوست خوبم اکثر اتفاقات که مارو میرنجونه و باعث تاثیر افکار منفی میشود بخاطر اینه که ما بیش از حد به افراد مثل پدر و مادر مون وابسته هستیم. ممکن است پدر شما دچار ورشکسته گی مالی بشود ولی این اتفاق نمیتواند عامل شکست شما بشود زیرا پدر شما پدر شماست و شما شما هستید.
شما عامل موفقیت تون رو به موفقیت پدر تون ربط ندهید زیرا باعث وابسته گی بیش از حد تون میشود و قدرت و توانایی های خودتون رو از یاد میبرید. زمانیکه با قوانین الاهی آشنا شدی فقط روی خدا حساب باز کنید نه پدر و مادر یابرادر یا دوست یا دولت.
زیرا فقط شما فرکانس ارسال میکنید و پدر تون تعیین نمیکند شما چه فرکانس رو ارسال خواهید کرد و در چه مدار خواهید بود. شاید شنیده باشید استاد عباس منش فردیست که پدرشون به فرد منفی گرا مشهور بوده ولی باعث نشده عباس منش فرد موفقی نشود حتی این عمل باعث رشد استاد عباس منش شده و انگیزه بیشتر درش ایجاد کرده است.
از سوال تون فهمید شما به قدر کافی فایلها و صحبت های استاد عباس منش رو استفاده نکرده اید من به شدت توصیه میکنم قبل از ملامت کردن پدر تون یا کسی دیگر تمام فایلهای رایگان استاد عباس منش رو استفاده کنید
اگر بیاد آوردن این اتفاق ناراحت تون میکنه دیگه بیاد نیارید در موردش صحبت نکنید زیرا اینا تماما باعث جذب اتفاقات بدتری میشود و شما را در مدار اتفاقات همجنس این اتفاقات قرار میدهد. دوست خوبم از دل اتفاقات به ظاهر بد انگیزه های جدید بگرید و با خودتون بگید ممکن است ورشکسته گی پدرتون زنگ خطری برای شما باشد که قرار نیست تا ابد شما مورد حمایت پدرتون باشید باید خودتون مستقل بشید و درآمد داشته باشید که نه تنها به خودتون بلکه به پدر و مادر تون نیز کمک کنید.
ثروتمند باشید.

فرید ارشاد
پاسخ داده‌شده در 8 سال پیش

دوست عزیز سلام
در حقیقت شما نمیتونید به صورت واضع تشخیص بدید که اون افرادی که به همه چیز رسیدن به وجود خدا باور ندارن.
چرا؟
چون ما فکر میکنیم کسی که بیشتر نماز میخونه یعنی بیشتر خدا رو باور داره.
کسی که بیشتر عبادت میکنه یعنی بیشتر خدارو باور داره.
ولی از قلب کسی آگاه نیستیم.
منظورم این نیست که آدمای مذهبی آدمای با ایمان نیستن.
همون فرد که شما میگید به همه چیز رسیده ولی به خدا باور نداره رو اگر زندگی شو بررسی کنی خیلی از جاهای که آدمای با خدا(از نظر ما) جرات اقدام کردن رو ندارن اونا دارن. مثلا یه جایی رفته که بقیه اصلا از رفتن به اونجا وحشت داشتند. یا مثلا یه کاری رو شروع کرده که بقیه مسخرش کردن. یا یه جایی مهاجرت کرده که بقیه محال میدونن اونجا هم جایی برای رشد باشه.
خب همه ی این تصمیمات مرتبط با ایمان اون شخصه که از نظر ما به خدا ایمان نداره.
ولی در حقیقت وقتی برای کاراش اقدام میکنه به یه چیزی اعتماد میکنه که دست به عمل میزنه و این یعنی همون ایمان.
اینو نوشتم بخاطر اینکه منم قبلا بعضی آدمای بی خیال رو که میدیدم فک میکرد چی آدمایی. نه به خدا فک میکنن نه به دین نه به مذهب ولی همیشه شادن همیشه سرحال هستند همیشه پول دارن همیشه کسب و کارشون خوبه. ولی از نزدیک متوجه شدم دیدم واقعا خیلی ازونا هم ایمان دارن و هم تو عمل نشون میدن.
چجوری؟
یعنی واقعا وارد هر ریسکی میشوند.
وارد هر کاری که توش خطر حس شوه میشوند بدون اینکه بترسند.
اگر اتفاق بدی پیش بیاد اصلا نگران نمیشن و میگن درستش میکنیم.
خب به نظر من همه ی اینا نشانه ی ایمان است.
شاید در خلوت هاشون با خدا صحبت هم بکنن.
شاد و موفق باشید.
…
ازینکه احساسم عالیست سپاسگذارم.

سهند تبیانی
پاسخ داده‌شده در 8 سال پیش

با سلام
دوست عزیز واژه ای به نام حق الناس کلاً در قرآن نیومده و قرآن هیچکس رو مسئول زندگی یکی دیگه نمی دونه. باید بدونید که تو دنیا هر اتفاقی برای یکی دیگه می افته به هیچ وجه تاثیری تو زندگی ما نداره و تنها مسئول زندگی ما خودمون هستیم و این دیدگاه ما نسبت به اون اتفاق و فرد هست که فکر می کنیم تو زندگی ما تاثیر داره و حق ما پایمال شده .
دوست عزیز تا چند سال پیش من هم مثل شما چنین تفکراتی نسبت به پدرم داشتم و همیشه می گفتم اگه چندبار ورشکست نمی شد اگه شغل دیگه ای داشت و اگه این قدر راحت به مردم اعتماد نمی کرد ما الان وضعمون خیلی خوب بود و احساس می کردم چون وضعیت مالی خونوادمون عالی نیست این وضعیت زندگی من رو هم تحت تاثیر قرار داده اما بعد از آشنایی با استاد عزیزمون متوجه شدم اتفاقاتی که برای پدرم افتاده نه تنها ضربه ای به زندگی من نزده بلکه باعث ایجاد یک تضاد در من شده و به من یک انگیزه خیلی قوی داده تا وقتی بزرگ شدم یک زندگی عالی برای خودم فراهم کنم و این روزها چندین بار خدا رو شکر می گم که اون روزها رو تجربه کردم و اهدافم برام خیلی واضح تر شدند.
در ضمن دوست عزیز اگر قرآن رو مطالعه کنید خداوند گفته که پدر و مادر به هیچ وجه مسئول زندگی فرزندانشون نیستند و بهتره این دیدگاه خودتون رو نسبت به پدرتون تغییر بدید چون با توجه به این اتفاقات هم اونا رو زیادترش می کنین و هم خودتون رو از مسیر خوشبختی دور می کنید چون بر این باورید که یکی دیگه داره شرایط زندگی شما رو خلق می کنه نه خودتون.

1 2 بعدی »برو به

+ نوشته شده در جمعه نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت 16:9 توسط علی یوسفی رامندی |

سخت گیری ترین پدر ورشکسته

آمارگیر وبلاگ

اوقات شرعی

ابزار وبلاگ

کد پربازدیدترین

ابزار حدیث

ابزار نظر سنجی

ساعت و تاريخ

گوگل مپ