فرهنگ هواداری در انگلیس
مقایسه فرهنگ هواداران تیمهای اروپایی ( شما طرفدار کدام تیم هستید؟ )
شنبه 01 دی 1397 - 18:21
خشایار ایرانی6 سال قبل
1,024 مشاهده / 8 دیدگاه1319
این مطلب توسط کاربران طرفداری ارسال شده است و دیدگاه طرفداری نیست. قوانین سایت کاربر محور / گزارش تخلف
فرهنگ هواداری در هر جایی از دنیا بسته به شرایط آب و هوایی و آداب و رسوم مردم متفاوت است. مثل همین ایران خودمان که یک جایی هواداری یعنی اینکه توپ جمع کن ها توپ را به بازیکنان حریف ندهند و یک جای دیگر هم احوالپرسی از خانواده کمک داور جزء فرهنگ هواداری مردم است؛ در نقاط دیگر دنیا هم تقریبا چنین تفاوت هایی به چشم می خورند و حالا در این مطلب می خواهیم شما را با چگونگی طرفداری تیم های بزرگ دنیا آشنا کنیم.
هواداران انگلیس
منچستریونایتد
مهمترین چالش و پرسش نهیلیسیتی زندگی یک یونایتدی این است؛ اول فرگوسن بود که منچستر آمد یا منچستر وجود داشته و بعد فرگوسن اضافه شده. تا همین چند روز قبل توی منچستر همه به نیت رفتن ژوزه مورینیو، مشغول کارهای عام المنفعه بودند . هیچ بچه فقیری باقی نمانده همه دختران دم بخت صاحب جهیزیه شده اند و نیکوکاران دور تا دور اولدترافورد را تبدیل به دیوار مهربانی کرده بودند اما ژوزه باز هم ول کن نبود. شایعاتی هم می گفتند اصغر فرهادی که از منچستری های دو آتشه سینما به حساب می آید، توی جدایی نادر از سیمین، رفتن فرگی و آمدن فن خال را پیش بینی کرده بود ، رفتن ژوزه را هم پیش بینی کرده ؛ «یک پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه...»
منچسترسیتی
همین جا می توانیم نظرسنجی هم برگزار کنیم. سوال: «آن چیست که در دنیای مجازی وجود دارد اما در دنیای واقعی هیچ وقت وجود ندارد؟» جواب : هواداران منچسترسیتی. هواداران منچسترسیتی جز در بخش کامنت های سایت ها و بحث درباره اینکه گواردیولا مربی بهتری است یا کلوپ ، در جای دیگری و مخصوصا دنیای واقعی مشاهده نشده اند.
لیورپول
«سال بعد نوبت ماست، شاید هم سال بعدش...» اگر در تمام ادیان و فرهنگ ها آدم را به حفظ امید و روحیه امیدواری توصیه می کنند، آنفیلد تنها جایی است که امید مثل یک مرض کشنده می تواند نابودتان کند. این لیست بلند بالای امیدواری لیورپولی ها در 30 سال گذشته است؛ «فقط کافی است یک جایگزین برای یان راش پیدا کنیم تا همون لیورپول رویایی باشیم»، «کتی دالگلیش برگرد، تیم به تو احتیاج دارد»، «لعنتی ها به خاطر جرارد هم شده، یک جام بگیرید؛ فقط یکی»، «یورگن کلوپ دوای درد لک لک هاست»« امسال دیگه نوبت ماست» برای هواداران لیورپول مرور کتاب افتخارات این تیم، مهمتر از بازی های افتضاحی بود که هر هفته باید تحمل میکردند.
آرسنال
توپچی ها اعتقاد دارند به جهنم که جام نمی گیریم. به درک که قهرمان نمی شویم. اصلا مهم نیست که هیچ ستاره ای توی آرسنال بند نمی شود. عوضش تماشاگرپسند بازی می کنیم. ترکیب نگاه هواداران آرسنال با زندگی واقعی می شود چیزی تو مایه های «مهم نگاه کردن به غذاست، نه خوردن آن» هر هوادار آرسنال تا فصل قبل در ضمیر ناخودآگاهش می گفت : «ونگر دیگر وقت خداحافظی است، اینجا سرای سالمندان نیست»، «لعنتی، امسال تیم خوبی بستیم، اگه خداحافظی کنی شانس قهرمانی داریم» اما پس از رفتن ونگر، وقتی به هم می رسند از فلسفه جاودان ونگر می گویند و اینکه فلسفه ما بازی جذاب بوده ، نه قهرمانی.
هواداران ایتالیا
یوونتوس
اشتباه پلیس ایتالیا این بود که فکر می کرد چون اینها «بانوی پیر» هستند، پس احتیاجی به تذاکرات مربوطه نیست و بالاخره آدم در کهولت خودش یکسری چیزها را مراعات می کند اما همه یکدفعه دیدند که این همه فساد در فوتبال، یک سرش به همین بانوی پیر متصل است و اگر انگلیسی ها مارگارت تاچر را دارند که بهش بانوی آهنین می گویند، ایتالیایی هم بانوی پیری دارند که هر چه فسق و فجور است زیر سر اوست. وضعیت هواداران یوونتوس هم چندان تعریفی ندارد. وقتی این همه تیم سالم مثل قدیس ها و توپچی ها و قوهای مادرید در دنیا وجود دارند، آدم چرا باید هوادار بانوی پیری باشد که فساد هم هست؟! اصلا کرم باید از خود درخت باشد که هوادار باشگاهی شود که سر اسب مرده توی رختخواب داوران بازی هایش می گذارد!
آ ث میلان
هواداران میلان معتقدند که اگر برلوسکونی یک چهارم وقتی را که برای بوتاکس و تزریق ژل و کاشت مو و روش های جدید بستن دستمال سر و آبرسانی به پوست صورتش گذاشت، برای باشگاهش می گذاشت، حال و روز میلانی ها این نبود. هر تپه ای هم که برلوسکونی وقت نکرد گل کاری کند، گالیانی سر فرصت بهش آب داد. هواداران میلان اعتقاد دارند گالیانی به اندازه برخی مجری های توی مخ صداوسیما که به جای عصر جمعه می گویند:«عصر آدینه تان بخیر» روی اعصاب همه شان بوده و میلان احتیاج به خون تازه ای برای تقویت داشته. به جز اینها عده ای از میلانی های قدیمی هم می گویند مقصر اصلی دوران تاریک میلان و نتایج افتضاح این تیم، ماکسیمیلیانو الگری است. آنها دلیل می آورند که «اگر الگری توی یووه ترکونده و می خندد... چرا توی میلان نمی خندید و ما رو دق داده بود؟»
هواداران اسپانیا
بارسلونا
اولین جمله ای که این روزها از یک هوادار دو آتشه بارسلونا می شنوید، این است: «من که از دوره پاتریک کلایورت و فن گال هوادار بارسا بوده ام» هواداران بارسلونا دقیقا مثل کارتون «واتو واتو» که آن پرنده عجیب در آسمان بود و تکثیر و زیاد می شد، در مدارس و ادارات به روش تقسیم سلولی مشغول تکثیر هستند.
محبوب ترین کلمه هواداران بارسلونا هم بدون شک لاماسیاست و یک جوری از بازیکن سازی کاتالان ها می گویند که به شک می افتید حتما این اسپورتینگ گیخون است که هر سال با یک زنبیل پول می افتد دنبال شکار ستاره های دیگر تیم ها. از نظر هواداران بارسلونا ژاوی، مسی، روبرتو باجو، چارلز دینکز، تارانتینو و آنجلینا جولی همه محصول لاماسیا هستند و اینکه به خاطر حمایت های داوران، آنها را «یوفالونا» صدا کنند هم نگران شان نمی کند.
برخلاف آمار و ارقام بهزیستی که از پیر شدن هرم سنی مردم ایران در سال های آینده خبر می دهند، نگارنده بیمناک هواداران پر تعداد بارسلوناست که بعد از خداحافظی مسی بدون تیم می مانند و هیچ ارگانی مسئولیت نگهداری و مراقبت از آنها را بر عهده نگرفته است.
رئال مادرید
هواداران رئال مادرید را می توان به دو دسته تقسیم کرد؛ دسته اول خودشان هواداران قدیمی تر رئال مادرید هستند که هنوز هم فکر می کنند پرز باشگاه را به گند کشیده و چرا گوتی و رائول خداحافظی کرده اند اما دسته دوم خیلی کاری به این داستان ها ندارند و جوری موقع گفتن «سلطان کریس رونالدو» احساساتی می شوند که فرهاد برای شیرین نشده.
اتفاقا این دسته دوم را باید منطقی ترین هواداران فوتبال نامید؛ مثلا وقتی یکی غلط زیادی کند و بگوید رونالدو فلان جا دایو کرده یا به خاطر تمارض های رونالدو برای گرفتن پنالتی، او را «پنالدو» صدا کند، سریع با ادله ثابت می کنند مدافع حریف یک قمه دستش بوده و کریس برای حفظ جانش این کارها را کرده. با اینکه رئال مادرید در چند سال گذشته همه جام های داخلی را به بارسا باخته اما جوری می توانند ثابت کنند رئال مادرید بزرگتر از بارسلوناست که گالیله نتوانست گردش زمین را ثابت کند.
هواداران آلمان
بایرن مونیخ
یک هوادار اصیل فوتبال آلمان و بایرن مونیخ، ماشین لباسشویی بوش، کرم دور چشم نیوآ، مایع ظرفشویی هنکل و رنگ موی شوار تسکوف و مقوای روزنامه دیواری اشتن باخ را بهترین محصولات دنیا می داند و طبق همین اصل ساده، بایرن مونیخ هم بزرگترین باشگاه دنیاست.
هواداران بایرن مونیخ در ایران را می توان لشکر مجازی رایش سوم در فضای مجازی دانست که هنوز توسط ارتش متفقین شکست نخورده اند.
پس اگر کسی را سراغ دارید که تا پنج سال بعد از قهرمانی آلمان در جام جهانی، خاطره قهرمانی ژرمن ها را با گذاشتن متن هایی مثل «یک هفته گذشت»، «یک ماه گذشت»، «یک فصل گذشت» ،«پارسال همین موقع»،« پنج سال پیش در چنین روزی» زیر عکس هایی از فیلیپ لام، مانوئل نویر و یوگی لو زنده می کند، مطمئن باشید می توانید درباره اشتباه های تاکتیکی هیتلر در روسیه و خدمات ژنرال رومل در آفریقا هم از او سوال کنید.
بوروسیا دورتموند
سرزمین بیسمارک و آئودی و قرص آسپرین، برای کسانی که در دسته بندی هواداران بایرن قرار نمی گیرند، گزینه دیگری را هم باقی گذاشته است؛ بورسیا دورتموند.
هواداران دورتموند آدم های کول و باحالی هستند که علیه نظم آهنین آلمانی ایستادند و اعلام کردند ما نمی خواهیم هوادار بایرن باشیم چون خیلی خشک و آلمانی هستند اما به خاطر همین سرکشی باید تاوان بدهند و بایرن مونیخ، هر سال شبیه ضحاک مار دوش سر و کله اش حوالی دورتموند پیدا می شود و مغز جوان اول شهر را می خورد. با اینکه ماریو گوتزه ، لواندفسکی و متس هوملس قربانی شدند اما مارکو رویس قرار است کاوه آهنگر دورتموندی ها در جنگ با ضحاک باشد