تنش شعر جاهلی و قرآن

مقدمه

مهرماه سال 1367 در دانشکده ی الهیات دانشگاه تهران استادی داشتیم آذرنوش نام. زبان عربی و فرانسوی را خوب می دانست. تاریخ ادبیات عرب نوشته ی م. عبدالجلیل را که خودش ترجمه کرده بود، تدریس می کرد. روزی بحث از شعرای جاهلی شد. با تسلطی کامل به زبان عربی ساختار شعری آنها را ستود. و به نقش و گسترش مضامین مستحکم و محتوای فخیم آن اشعار در دوران جاهلیت و پس از ظهور اسلام اشارت کرد. وقتی به بازخورد آغازین ظهور اسلام و قرآن با شعر جاهلی رسید، آیات پایانی سوره ی شعراء را به تفصیل تفسیر کرد. هنگامی که به استثنای صالحین از مومنین شاعر رسید، خطاب من گفت: آقای فضلی شما تحقیقی در مورد این استثنا در تفاسیر قرآن داشته باشید و هفته ی آینده در کلاس ارائه دهید. در ادامه گفت گمان می کنم این بخش از آیه مدتی بعد نازل شده است.

این آغاز عشق و علاقه ی من به تاریخ ادبیات عرب بود. از استاد درخواست کردم چند کتاب دیگر در این حوزه معرفی کند. ایشان هم کتاب «العصر الجاهلی» شوقی ضیف و دو کتاب «تاریخ ادبیات عرب» از فلیپ حتّی و رژی بلاشر را معرفی کرد. هر سه را خریدم و با تفاسیری که در اختیار داشتم مطالعه و پژوهش در مورد مذکور را به انجام رساندم. حاصل آن تحقیق در کلاس ارائه دادم و معلوم گردید که آیه ی استثنا پس از دو سال نازل شده است. حال پس از گذشت 33 سال از آن دوره، جناب عباس رفیعی، مسئول نشریه ی ماراک، طی یادداشتی از من خواست که به مناسبت روز ادبیات فارسی و شعر و شاعری(27 شهریور1400) نگاه قرآن به مقوله ی شعر را برجسته کنم. درخواستش را به جان دل خریدم و دست به قلم شدم. مقاله ی حاضر حاصل تلاش آن دوره ی تحصیلی و این درخواست رفیعی است.

شعر جاهلی

معمولا دوران جاهلیت به دویست سال پیش از اسلام اطلاق می شود.(العصر الجاهلی، شوقی ضیف) البته یادآوری این نکته بجاست که با توجه به تحقیق مفصلی که دکترجواد علی در کتاب «المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام» به انجام رسانده است؛ از شش معنایی که برای واژه ی جاهلیت قابل تصور است، ایشان خشونت ورزی و تهور را ترجیح می دهد. بنابراین اتهام بی سوادی به عرب جاهلی با وجود این همه شاعر و خطیب، دور از انتظار است. از سوی دیگر باید بدانیم که گسترش شعر در سال های پایانی آن صورت گرفته است و شعرای مشهور جاهلی حاصل همین دوران هستند. محبوب ترین شاعران عرب امروء القیس، طرفه، زهیر، لبید، عمروبن کلثوم، عنتره و حارث بن حلزه، سرایندگان اشعار معروف به مذّهبات یا معلقات سبع هستند که قصاید آنها بر دیوار کعبه آویزان شده بود. عرب شیفته ی شعر و خطابه بود و همین امر در پذیرش اسلام و روی آوری به قرآن به عنوان یک متن ادبی اثرگذار بود.

توشیهیکو ایزوتسو در این باره می نویسد: شعر پیش از اسلام قسمت عمده محصول دوره ی متأخر جاهلیت و زمانی است که این شعر مدت ها پیش از آن مرحله ی خام تر شمنیگری ابتدایی را پشت سر گذاشته بوده است. مقارن با ظهور اسلام شعر عربی بسیار پرورده و مصفّی شده و تا حد زیادی صورت هنر به معنای امروزی این کلمه پیدا کرده بود. شاعران نامدار پیش از اسلام همچون امروء القیس و طَرفه و دیگران، دیگر شمن نبودند. بیشتر هنرمندان واقعی بودند.(1) یادآور می شود شمنیگری یا تجنین(جن زدگی) از شمن، موجودی نامریی و فوق طبیعی نشئت می گیرد که یک شخص را در حالت خلسه در تصرف خود می گیرد و آن شخص به میانجیگری او کلماتی غالبا به صورت شعر ادا می کند که هرگز نمی تواند در حالت عادی ادا کند.

شکل و محتوای شعر جاهلی

زبانی که شعر جاهلی با آن سروده شده و به دست ما رسیده است، یک شکل و کامل است. این زبان در جنبه های گوناگونی جلوه می کند. در آثار طرفه، کهنه و خشن و دشوار و در آثار المهلهل نرم و ظریف و ساده است. اما در همه جا استوار و محکم و پرتخیل است. مانند قصیده که شعری است تا حدی از فخامت برخوردار و قالب نظام یافته ی شعر عرب به شمار می آید. موضوع مورد بحث قصیده با سفر شاعر به قبیله ی خود یا معشوق شروع و از آثار به جا مانده خیمه گاه و اندوه یار سخن می گوید؛ آنگاه به سفر خود ادامه می دهد و از بیابان های پرمخاطره به امید پیوستن به یار که آن را نسیب گویند، سخن می راند. پس از این مقدمه شاعر به موضوع اصلی خود که غالبا ستایش قبیله و یا مدح مردی که از او انتظار صله دارد، می پردازد.

عشق شدید به افتخار، برجسته ترین خصیصه ی اعراب بوده است. و همین خصیصه در سراسر اشعاری که در دست داریم محسوس است. وی بیهوده نشستن را که موجب بی آبرویی است تحقیر می کند و ترجیح می دهد که در راه جستجوی مال جان دهد. زیرا مال به وی امکان می دهد عالی ترین و کمیاب ترین فضیلت ها را که همانا سخاوت است، جامه ی عمل بپوشاند. حکمت نیز یکی از موضوعات شعر جاهلی است و آن عبارت است از برخی حقایق معروف که خرد عام ملت ها از دیرباز در خاورمیانه به وجود آورده است. اشعار رثاء گاه سخت زیبایند و از قوانین قصیده به خصوص از قیود نسیب رهایند. این نوع شعر غالبا آهنگی طبیعی دارد. غزل در ادب کهن عرب خالی از ارزش نیست اما همیشه هم جانب حرمت در آن رعایت نشده است.

ارزش شعر جاهلی

ارزش ادبی شعر جاهلی به گونه های مختلفی دریافته اند. اعراب نسبت به وزن و آهنگ کلام و موسیقی ابیات و صور ابهام آمیز که از آنها برمی خیزد، حساس اند؛ حتی زمانی که اجتماع تازی از صحرا به دمشق یا به کرانه های دجله و فرات منتقل شد؛ باز این گونه شعر همچنان مورد ستایش بود و در آن به صورت الگویی تمام عیار نگریسته اند. امروز طوفانی که در اثر انتقادهای طه حسین با نوشتن کتاب «فی الشعر الجاهلی» به پا خاسته نشان می دهد که اعراب تا چه حد به این عطیه ی کهن دوران پیش از اسلام دلبسته اند. همین امر سبب شد که نویسنده ی کتاب اظهار ندامت کند و کتاب دیگری با نام «فی الادب الجاهلی» به نگارش در آورد.(2)

شعر در آغاز اسلام

با شروع اسلام، نظریه پردازی به عرصه ی شعری وارد شد. جزیی از کل شد که همان نگرش اسلامیت است. شعر تابع اصول ثابت روحانی- اخلاقی شد. از سویی رام قدرت – حکومت شد و از سویی به مزایای زبان جاهلی در بیان و فصاحت مرتبط گشت. بدین گونه، نظریه ی التزام به اخلاق اسلامی و بلاغت جاهلی بنیاد شد و آن دو چنان با هم درآمیختند که نمونه ی جدیدی برای شعر پدید آمد؛ محتوای اسلامی با شکل جاهلی. در فضای این نظریه، هسته ی سلفی گری تکوین یافت که میان زبان و دین وحدت ایجاد کرد و معیاری خلق کرد که شعر را با توجه به هدف آن و نه به دلیل فرم ارزیابی می کرد.(3)

با ظهور اسلام گروه دیگری از شعراء شکل گرفت که به آنها مخضرم می گفتند. شاعرانی که چندی در عصر جاهلی و سپس در دوره ی آغازین اسلام زیسته بودند. و با جوّ تازه ای رو به رو شدند و ستایش شراب و عشق برای شان حرام گردید. به قول ادونیس، دوره ی مخضرمین از یک سو دوره ی انتقال بود و از سویی نیز دوره ی تأسیس. از بُعد نخست: چالش میان ارزش های کهن جاهلی و ارزش های نوین اسلامی به رکود آثار ادبی انجامید و از بُعد دوم: سیادت نگرش اسلامی شعر چندان نپایید و با نقش خود در شعر اموی، روی به رکود نهاد و به جاهلیت روی آورد و نمونه ها و معیارهایش را از شاعران جاهلی اخذ کرد. اگر شعر اموی با شعر مخضرم پیوند داشته باشد، آن پیوند با گروه هایی است که پیوند روحی شان را با میراث جاهلی نگسستند. بنابراین، از یک سو، پیوندی با قریشی بودن داشت و از سویی با نژادپرستی قبیله ای و آن دو تداوم جاهلیت بودند.(4) بدین قرار شعر عرب طی نخستین دهه ی اسلام دچار رکود شد و در زمان بنی امیه دوباره نضج گرفت و نهایتا در دوره ی عباسی حیات تازه یافت.

قرآن و شعر جاهلی

قالب اصلی که نبوغ ادبی عربستان پیش از اسلام خود را در آن نمایان ساخت، قالب شعر بود. در این شعر که حجم کلانی از آن در اختیار داریم ما به ویژگی گفت و گو برخورد می کنیم ولی میان کاربرد این ویژگی در شعر جاهلی و قرآن دو تفاوت عمده وجود دارد. الف) در شعر جاهلی این ویژگی بسامد خیلی کم دارد. و ب) در همین موارد اندک معمولا به صورت گفت و گوی یک طرفه است. مثلا شخصِ محبوب یا دشمن خود را خطاب می کند. به صورتی که می توان آن را وضعیت گفت و گوی خیالی و نه واقعی نامید.(5)

شعر جاهلی به رغم فراوانی واژگان، گوناگونی صور خیال و استواری اسلوب اش، در مقام حامل فلسفه ی اجتماعی، محدودیت های جدی داشت. اگرچه یک شاعر عرب موفق، نفوذ اجتماعی داشت. سران قبائل غالبا ذوق شعری خوبی داشتند و شعر برای برانگیختن قبایل به جنگ و عمل به کار می رفت... اما قرآن به کلی متفاوت بود. با پیامی جهت دار، اجتماعی محور و آینده ساز که طولی نکشید جنبشی فکری را پدید آورد و طرحی عملی را پی ریخت(6)

تنش میان وحی و شعر

کلمه ی شاعر چندین بار در جهت منفی به این که پیامبر شاعر نیست در قرآن آمده است.(7) قرآن از این که پیامبر اسلام(ص) را شاعر لقب می دادند به شدت نفی می کند.(8) به تعبیر راغب این که پیامبر را شاعر مجنون(9) لقب می دادند نه این که آیات قرآن موزون است بلکه مراد این است که سخنش کذب است. چنان که گفته اند احسن الشعر اکذبه یعنی همان تعبیری که در قرآن آمده که شعراء تابع غاوون{گمراهان} هستند.(10)

از دیدگاه قرآن مشرکان عرب که پیغمبراسلام(ص) را یک شاعر تصور می کردند؛ مرتکب اشتباهی مضاعف می شدند. نخست این که خدای متعال را با یک موجود پست تر یعنی یکی از جنیان یکی می شمردند و دوم آن که یک پیامبر را با شخصی که در تصرف جن قرار گرفته است اشتباه می کردند.

بنابر نظر قرآن، سرچشمه ی الهام پیغمبر جن نیست بلکه الله است. و میان این دو تفاوت مطلق وجود دارد چه الله آفریدگار همه ی جهان است در صورتی که جنیان تنها موجودات آفریده شده اند. و آنان را همچون انسان های معمولی در روز قیامت در پیشگاه الهی حاضر خواهند شد.

در مرحله ی دوم نیز تفاوتی اساسی و مطلق میان یک پیامبر و یک شاعر وجود دارد؛ یک شاعر به طبع یک افّاک (11) است آنچه او می گوید افک است. یعنی کلمه ای است که لزوما معنی دروغ ندارد ولی چیزی است که دارای پایه ای از حق نیست و بر روی حق و حقیقت بنا نشده است. افّاک مردی است که بدون احساس مسئولیت، هر چه را که بخواهد بر زبان می راند بی آن که در اندیشه ی آن باشد که کلماتش معنای درست دارد یا نه. در صورتی که یک پیغمبر هر چه می گوید راست و درست و حق است و چیزی جز این نیست.(12)

خوار شمردن شعر در سوره ی شعراء بیانی از کراهت شعر و نه تحریم آن است. آن هم نه کراهت مطلق شعر بلکه کراهت شعری که پیوند و ارتباطی با نبوت ندارد. این کراهتی اخلاقی و به عبارت بهتر، کراهتی ایدئولوژیک است که با تحریم دینی تفاوت بسیار دارد. شعر مطلوب در شعر حسان بن ثابت و عبدالله بن رواحه تجلی می یابد.(13)

اگر قرآن شعر را تحریم می کرد، هنر شعر در تمدن اسلامی ساکت و بی فروغ می شد. اما شعر بار دیگر همراه با بحران های اجتماعی و جنگ ها و در قصر خلفا و در دیوان وزرا شکوفا شد. و شاعران شیوه ها و سبک های مختلفی اتخاذ کردند. اما شعر بیش از این ها مصدر تفسیر قرآن شده بود. ابن عباس که پیامبر(ص) به او لقب ترجمان القرآن داده است می گوید: هر گاه واژه ای از قرآن در نظر شما مبهم جلوه کرد، بر شماست که به شعر رجوع کنید، زیرا شعر دیوان عرب است... علت تهاجم بی رحمانه به طه حسین پس از انتشار کتاب «فی الشعر الجاهلی» آن بود که او کوشید با گشودن مجدد باب مناقشه در باره ی مشکل انتساب، شعر را توثیق کند.(14)

شکوفایی شعر دلیل بر این حقیقت است که حکم شرعی کراهت شعر بیانگر موضع خشک و سخت گیرانه ی فقهی برخی از فقها بوده است و در باره ی مبنا و معنای آن روایات ضعیفی گزارش شده است.. مسأله ی اعجاز اساسا بر محور برتری ادبی قرآن بر تمام سبک های کلام بشری اعم از شعر و نثر می گردد.(15)

عبدالقاهر جرجانی در کتاب «اسرارالبلاغه» ابتدا فصلی را به جناس اختصاص می دهد تا ثابت کند که این صنعت بخشی از ساختار معنا در متن ادبی است و این تصور را مردود می شمارد که جناس صرفا نوعی زیبایی و آرایه ی بیرونی(آوایی) است و در تولید معنا نقشی ندارد. همچنین او در کتاب «دلائل الاعجاز» به همین پدیده می پردازد تا در ردّ نظر کسانی که دو مفهوم فصاحت و بلاغت را صرفا به لفظ و هماهنگی صوتی و هارمونیک لفظ منحصر می دانند؛ بر رابطه ی این پدیده نه تنها با ساختار سبک بلکه با ساختار معنا تأکید کند. این خود رهیافتی است بر رها ساختن مفهوم جناس -که سجع شاخه ای از آن است- از مبنایی که آن را صرفا در آرایه ای بیرونی و زیبایی صوری محصور می کند.(16) رولان بارت از جمله نظریه پردازانی است که متن ادبی را باز می داند و دست خواننده را در معنادهی به آن باز می گذارد. از نظر وی خواننده ای که آزادانه به خواندن متن می پردازد از آن لذت می برد.(17)

برای کسی که می خواهد اعجاز قرآن را دریابد راه آگاهی از معجزه ی پایدار و جاودانه ی قرآن شناخت قوانین کلام است که فقط با تحقیق و بررسی ادبیات به ویژه شعر به دست می آید. عبدالقاهر حتی در درس های دینی نیز درس زبان شناسی را ضروری می داند او به تأکید بر وجوب دینی پژوهش در شعر اکتفا نمی کند بلکه فقیهانی را که مقام شعر را کوچک می شمارند و تحقیق در باره ی آن را سبک و بی ارزش می انگارند متهم می کند که راه آگاهی به مهم ترین قضایای دینی را بر روی عالمان می بندند و مانع ادای مهم ترین وظیفه ی علمی دانشمندان مسلمان می شوند.(18)

نتیجه

از مجموع مباحث دریافتیم که شعر جاهلی جز در یک بازه ی زمانی کوتاه که موجب تنش بین شعر و وحی شد و به حسب برداشتی که مشرکان از آیات قرآنی داشتند و پیامبر را متهم به جنون و کهانت می کردند، در پیش از اسلام و پس از آن همواره مورد استفاده قرار گرفته است و تلاش عبدالقاهر جرجانی در دو کتاب معروفش رهیافتی برای حل این معضل بود.

---------------------------------------

1- خدا و انسان در قرآن ص 295

2- برای اطلاع از این ماجرا به مقاله ی «معضل تأویل قرآن از گذشته تا کنون» اثر نصر حامد ابوزید مراجعه کنید.

3- سنت و تجدد، ادونیس(علی احمد سعید) ترجمه دکتر حبیب الله عباسی ص 126

4- همان ص 127

5- ادبیات قرآن، مستنصر میر، مقاله ی گفت و گو در قرآن ص 160

6- همان ص 161

7- خدا و انسان در قرآن ص 22

8- طور/29، یس/69

9- طور/30

10- مفردات راغب اصفهانی ص 269

11- شعراء/222

12- خدا و انسان در قرآن ص 220

13- نوسازی، تحریم و تأویل، نصرحامد ابوزید ص 148

14- همان ص 150

15- همان ص 151

16- همان ص 153

17- راز متن ص 86

18- نوسازی، تحریم و تأویل، نصرحامد ابوزید ص 15

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۰ ساعت 8:44 توسط عباس فضلی | نظرات

  • خانه
  • پروفایل مدیر وبلاگ
  • آرشیو وبلاگ
  • عناوین نوشته ها

نوشته‌های پیشین

  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • تیر ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • مهر ۱۴۰۱
  • شهریور ۱۴۰۱
  • مرداد ۱۴۰۱
  • خرداد ۱۴۰۱
  • فروردین ۱۴۰۱
  • آرشيو