در ميان مردم، جمله معروفي رايج است به اين مضمون كه «سكوت علامت رضا است» و معناي آن اين است كه اگر كسي در برابر سوالي كه از وي مي‌شود و چيزي كه از او خواسته مي‌شود سكوت كند، يعني رضايت داشته و پاسخ او مثبت است. اما در ميان حقوقدانان آنچه بسيار مهم و مورد تاكيد مي‌باشد آن است كه برخلاف تصور عموم مردم، سكوت اشخاص نمي‌تواند نشانه رضايت آنها باشد. در اين يادداشت، به بررسي اين موضوع خواهيم پرداخت كه آيا در عالم روابط حقوقي هرگز نمي‌توان سكوت را نشانه رضايت تلقي كرد؟موضوع بحث به دو بخش تقسيم مي‌شود كه ذيلا هر يك را بررسي مي‌كنيم: ابتدا مواردي كه سكوت به هيچ‌وجه علامت رضايت نيست و سپس مواردي كه سكوت نشانه قبول و رضايت است. نخست: اصل كلي آن است كه اگر شخصي پيشنهاد انعقاد قرارداد يا معامله‌اي را نموده و طرف مقابل از اعلام قبول خودداري و سكوت كند؛ به‌ طور قطع هيچ‌گونه توافقي شكل نگرفته و چنين سكوتي به هيچ‌وجه نمي‌تواند براي اثبات توافق قابل استناد باشد. دوم: اما در بسياري موارد، سكوت مي‌تواند نشانه رضايت تلقي شده و براي فرد سكوت‌كننده داراي آثار حقوقي باشد كه ذيلا به‌ طور مختصر به برخي موارد اشاره مي‌كنيم: 1- سكوت در برابر قانون تكميلي: قانون تكميلي قانوني است كه اصولا افراد اجازه توافق برخلاف آن را دارند، بنابراين چنانچه در قرارداد خود نسبت به حكم قانون تكميلي سكوت كنند، به معناي پذيرش آن است. مثلا قانون مدني به عنوان يك قانون تكميلي، درخصوص زماني كه مساحت ملك خريداري شده اضافه يا كسري داشته باشد، صرفا حق فسخ براي طرف متضرر پيش‌بيني كرده؛ در حالي كه افراد مي‌توانند در قرارداد خود در كنار حق فسخ، حق مطالبه مابه‌التفاوت قيمت توسط طرف متضرر را پيش‌بيني كنند و بنابراين عدم قيد چنين شرطي، به عنوان قبول و رضايت نسبت به حكم قانون تلقي شده و شخصي كه از كسري يا اضافه مساحت ملك خسارت ديده است تنها حق فسخ معامله را خواهد داشت و لاغير. 2- سكوت در برابر عرف: مثلا در يك قرارداد اجاره، طرفين درباره وسايل سرمايشي و گرمايشي مورد اجاره هيچ‌گونه توافق خاصي نداشته و در قرارداد راجع به آن هيچ شرط خاصي قيد نمي‌شود؛ در حالي كه به ‌طور مثال ممكن است در آن شهر، عرف منطقه به نحوي باشد كه تامين و آماده‌سازي وسايل سرمايشي و گرمايشي برعهده مستاجر است، بنابراين عدم پيش‌بيني شرطي كه موجر را مكلف به تامين آن نمايد، به معني سكوت در برابر آنچه در عرف حكم مي‌كند و قبول آن است و لذا مستاجر شخصا مي‌بايست نسبت به تهيه يا تعمير آن اقدام كند. 3- سكوت در برابر مفاد از پيش تعيين شده قراردادها: برخي از قراردادهاي از پيش آماده شده مثل فرم‌هاي اجاره‌نامه و مبايعه‌نامه اتحاديه مشاوران املاك، شامل مواد و بندهاي مختلفي است كه هر كدام آثار متفاوت و مهمي دارند. در بسياري موارد، چنانچه طرفين تمايل به استفاده از بندهاي متحدالشكل اين قراردادها نداشته باشند، به صورت مكتوب در همان قرارداد، آن بند يا شرط را حذف يا نكات مورد نظر خود را به آن اضافه مي‌نمايند. به عنوان مثال شرط معروف اسقاط كليه خسارات، به معناي از بين بردن تمام حق فسخ‌هايي است كه طرفين مي‌توانند با استفاده از آنها به قرارداد خاتمه دهند. چنانچه در برابر اين شرطِ از پيش تعيين شده سكوت و ذيل اين قرارداد را امضا كنيد، كليه حق فسخ‌هاي خود را (به جز موارد استثنايي) از بين خواهيد برد. هنگام تنظيم هر قرارداد، بسيار مهم است كه نسبت به آثار كليه گفت‌وگوهاي رد و بدل شده، شروط و بندهاي نوشته شده و حتي سكوت خود توجه داشته و براي آن اهميت قائل باشيم.ه ‌دلیل اهمیت و حساسیت موضوع معاملات، سکوت مالک در عقد فضولی را، دلیل بر رضایت یا اجازه او بر انعقاد عقد نمی‌دانند. چرا که سکوت بدون نشانه، اعم از رضایت و رد است.سکوت همواره نشانه رضایت نیست و در موارد حقوقی هیچ جایگاهی ندارد. قانون مدنی در ماده ۲۴۹ چنین بیان کرده است: «سکوت مالک ولو با حضور در مجلس عقد(محلی که قرارداد تنظیم می‌شود)، اجازه محسوب نمی‌شود.»هرچند که سکوت در ادبیات ما گاهی فضیلت است و سعدی می گوید: «دو چیز طیره عقل است دم فرو بستن/ به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی».یا این ضرب المثل که «جواب ابلهان خاموشیست» یا حتی در بین مردم این اصطلاح وجود دارد که می گویند «سکوت علامت رضاست»، اما در حقوق، خصوصا در معاملات، سکوت هیچ اثری ندارد و نباید آن را به منزله ی رضایت دید.یعنی به عنوان مثال اگر در زمان بستن قرارداد، خریدار بگوید من مبلغ قرارداد را در دو قسط پرداخت می‎کنم و فروشنده در برابر این حرف سکوت کند، هیچ توافقی صورت نگرفته و بعدا که اختلافی پیش آمد، خریدار نمی‎تواند به فروشنده بگوید که من چنین شرطی را بیان کردم. چون سکوت علامت رضایت است پس تو هم موافق بوده‎ای!پس قانون ،حتی برای کسی که نمی‎تواند صحبت کند هم، سکوت را معتبر ندانسته و او را ناچار می کند که به هر نحو رضایت خویش را نشان دهد. دو طرف اگر می‎خواهند که شروط‎شان معتبر باشد، باید حتما با «لفظ» یا «نوشتن» و یا هر راه دیگری که به صورت آشکار نشان دهنده رضایت و توافق دو طرف بر سر موضوعی باشد، رضایت خود را نسبت به آن شرط نشان دهند.در نتیجه، بنا بر اصول و قواعد کلی، سکوت در اینجا نیز ظهور در قبول و اعلان اراده ندارد. مگر آن که سکوت همراه با قرینه و نشانه ای موجه باشد. مثلا عرف و عادت جامعه آن سکوت را نشانه قبول آن موضوع بدانند.