از موی سر تا ناخن پا غربی
از موی سر تا ناخن پا غربی
8 بهمن 1348 درگذشت «سیدحسن تقیزاده» آخرین فرد از رجال دوران است که فراز و فرودهای زیادی در زندگی شخصی و سیاسی او وجود دارد. تقیزاده از جمله شخصیتهایی بود که شدیدا شیفته غرب بود و میگفت باید از ناخن پا تا موی سر غربی شد. نام «تقیاف» را که برای خود در اوقات جوانی انتخاب کرد یعنی وقتی که طلبه علوم دینی بود ، میزان اجنبیپرستی و گرایش او را به خارجیان میرساند. او در آغاز بهگونهای در این عقیده تعصب داشت که میگفت: «صلاح کشور منوط بر این است که ایرانیان بهطور کلی از نظر صورت، معنا، جسم و روح باید فرنگیمآب شوند!» و جاذبه غربزدگی را اگرچه به مستعمره بودن کشور منجر شود، به استقلال فرهنگی و حریت ترجیح میداد!
به اقرار خود تقیزاده در دوره اول مجلس شورا، اگر با شاه مدارا میشد، امکان سازش منتفی نبود و حوادث ناگوار بعدی پیش نمیآمد، ولی با تحریکات سیاست خارجی بهمنظور آماده کردن موجبات اجرای قرارداد 1907 و اغراض و تندرویهای بیموقع بعضی از آزادیخواهان، مدارا غیرممکن شده بود. آنگاه که انگلیس و روس در بمباران مجلس توافق کردند، تقیزاده بهوسیله مراکز سیاسی از این تصمیم مطلع شد و به همین دلیل، چند روز پیش از بمباران مجلس عجولانه منزل خود را از جلوی بهارستان به یکی از کوچههای پشت مجلس تغییر داد تا از دسترس ماموران دولتی دور باشد! او روز قبل از بمباران در مجلس نطق پرحرارتی کرد و از حادثهای که ممکن بود پیش بیاید سخن راند و به عبدالحسینخان معزالملک (تیمورتاش) و ابوالفتحزاده- دو افسر نوجوان و پرشور که به خدمت گارد مجلس درآمده بودند- دستوراتی داد و شب قبل از بمباران هم در مجلس بین مجاهدان تفنگ و فشنگ توزیع میکرد و به قول کسروی خواهان جنگ بود، ولی روز بمباران که پارلمان از آغاز صبح جلسه علنی داشت، تمارض کرد و در مجلس حاضر نشد. او با آنکه ریاست انجمن آذربایجانیها و سرپرستی گروه بزرگی از مجاهدان را داشت و در خانه خود تعدادی اسلحه ذخیره کرده بود و جمعی فدایی و مجاهد مقیم خانه او بودند، از مخفیگاه خود بیرون نیامد و شایع شد که از همانجا با «ماژراستوکس» وابسته نظامی سفارت که دستوری در این کار داشت، تماس گرفت و با لباس مبدل و تغییر «عمامه» به «شاپو» به اتفاق سیدحسن، مدیر حبلالمتین، مساوات، تربیت و چند نفر دیگر به همراهی خادمان سفارت انگلیس، در یک درشکه ـکه آن هم احتمالا درشکه سفارت بودـ به سفارت انگلیس پناه برد.
حکم به فساد مسلک سیاسی
با گشایش مجلس، تقیزاده از طرف مردم تبریز و تهران به نمایندگی انتخاب شد، اما نمایندگی تهران را نپذیرفت و بهعنوان نماینده تبریز وارد مجلس شد. وی رهبری حزب دموکراتها را برعهده داشت. در مقابل این حزب، حزب اعتدالیون بود که آیتا...بهبهانی و ستارخان و باقرخان از اعضای آن بودند.
تقیزاده همچنان بر جدایی دین از سیاست تاکید میکرد تا اینکه گروهی از علمای نجف از جمله آیتا... عبدا... مازندرانی و آخوند خراسانی حکم به «فساد مسلک سیاسی» وی دادند.
تقیزاده در عصر حکومت رضاشاه پهلوی به مناصب مهمی چون حکومت (استانداری)، وزیرمختاری، سفارت و وزارت رسید. در برنامههای اصلاحات رضاشاه از همکاران نزدیک او بود. همچنین به وزارت مالیه، در عین کفالت وزارت طرق و شوارع منصوب شد. با سقوط رضاشاه و تشکیل کابینه محمدعلی فروغی تقیزاده در ۵ آبان ۱۳۲۰ به سمت سفارت ایران در لندن منصوب شد. در مقام رئیس هیات ایرانی در سازمان ملل، دعاوی ایران را علیه تجاوز و اشغال روسیه شوروی در شورای امنیت طرح و از آن دفاع کرد. در ۱۳۲۳ به مقام سفارت کبرا ارتقا یافت. در ۱۳۲۶ بهعنوان نماینده مردم تبریز در مجلس پانزدهم انتخاب شد؛ این سمت را پذیرفت و پس از حدود 14 سال به ایران بازگشت. در ۱۳۲۸ در نخستین انتخابات مجلس سنا، بهعنوان یکی از سناتورهای تهران انتخاب شد. بار دوم سناتور تبریز شد و تا ۱۳۴۶ که به سبب کهولت از کارها کناره گرفت، سناتور بود. مدت 6 سال که بخشی از آن مصادف با سالهای بحرانی نهضت ملی شدن صنعت نفت بود، ریاست مجلس سنا را بر عهده داشت.
او در سالهای پایانی عمر، توان حرکت را از دست داد، پاهایش فلج شد به طوری که در برخی مجامع با صندلی چرخدار ظاهر میشد. سرانجام در ۸ بهمن ۱۳۴۸، در انزوا در ۹۲ سالگی درگذشت. جنازه او را از مسجد سپهسالار تشییع کردند، از برابر ساختمان مجلس شورا عبور دادند و در مقبره ظهیرالدوله دفن کردند