عدالت مراوده ای
پاورپوینت فصل 14 عدالت سازمانی مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته
مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته
در این مبحث درباره عدالت سازمانی وشرایطی که در نهایت به این قضاوت منجر می شود که آیا با کارکنان رفتار مناسبی شده است یا خیر صحبت می شود.
عدالت سازمانی :
به طور کلی عدالت برانگیزاننده مهمی برای کارکنان است و زمانی که افراد احساس بی عدالتی کنند اخلاق آنها نیز سقوط می کند. در این موقع بیشتر کارکنان مایلند کار را ترک کنند و حتی ممکن است در مقام مقابله با سازمان برآیند. در عوض رفتار مناسب و عادلانه موجب پرورش استعدادها و افزایش تعهد و تمایل به باقی ماندن در سازمان می شود و کمک بارزی به افزایش رفتارهای وحدت گرایانه انسانی می کند که فراتر از رفتار رسمی مورد نظر سازمان در هر مقامی است.
عدالت مردم را متحد می کند و در کنار هم نگه می دارد درحالیکه بی عدالتی می تواند موجب جدایی و پراکندگی مردم شود.
عدالت چیست ؟
واژه عدالت یک معنای محاوره ای دارد که بسیار نزدیک به معنای فلسفی اصلی آن است ولی علمای علوم اجتماعی واژه های تخصصی را در این رابطه به کار می برند.
هر دوی علمای علوم اجتماعی و فلاسفه اتفاق نظر دارند که عمل عادلانه عملی است که احساس شود خوب یا صحیح است. همچنین آنان معتقدند یک عمل می تواند خوب باشد بدون اینکه منصفانه یا غیرمنصفانه باشد.
فیلسوف های اخلاق علاقه مند به فراهم آوردن تعاریف تجویزی و کاربردی از عدالت هستند. به طوری که می توان گفت آنها نحوه رفتار را به انسان می آموزند. فیلسوف ها تلاش می کنند قواعد و اصول اولیه ای را که اجازه می دهد انسان تصمیمات اخلاقی اتخاذ کند توسعه دهند. البته این روش با روش برخی از فیلسوف ها هماهنگ است ولی برخی فلاسفه دیگر این روحیه را تغییر می دهند و انصاف و بی انصافی تعاریف تازه تری می یابد.
به طور مثال؛ روکیچ اظهار می کند کسانی که به هر دو صفت برابر و آزادی بها می دهند فاصله بسیاری را میان فقیر و غنی به عنوان بی عدالتی و رفتار نامناسب مشاهده می کنند. آنها تحمل ندارند ببینیند تعداد اندکی از مردم قسمت زیادی از ثروت های دنیا را کنترل می کنند. این افراد غالباً جامعه دموکراتیک را به عنوان وسیله اصلاح آنچه به عنوان بی عدالتی مشاهده می کنند ترجیح می دهند.
از طرف دیگر کسانی که ارزش زیادی برای آزادی اما بهای کمتری برای برابری و تساوی قائلند بیشتر جذب بازار آزاد سرمایه داری می شوند. برای مردم با چنین فرضیاتی خلاء عدالت محدودیت هایی است که دولت با وضع قوانین مالیاتی برای توقیف ثروت آنها به وجود می آورد. عدالت در این احساس فلسفی یک اقدام معین و نتیجه یا موقعیت همراه با الگوی مطمئن اخلاقی است.
فاصله میان دیدگاه فلسفی و اجتماعی عدالت برای فهمیدن درست واژه عدالت مهم است .
علمای اجتماعی درجه رفتار مناسب یا نامناسب را با جمع آوری اطلاعات از مردم تشخیص می دهند. تا جایی که به علمای علوم اجتماعی مربوط می شود اگر بیشتر مردم عملی را غیر منصفانه بدانند آن عمل غیر منصفانه است.
چرا عدالت ؟
برای پاسخ به این سئوال ؛
1- توضیح داده خواهد شد که چرا مردم به صورت گروهی زندگی و کار می کنند ؟
2- با توجه به امتیازات زندگی گروهی چنین به نظر میرسد که تجمع ارزش حیاتی و روشنی دارد.
3- لازم است نیازهای انسان به طور جزئی تری مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد.
چرا مردم به دیگران نیاز دارند؟
پایان خط در زندگی بقای نسل است. البته برای رسیدن به این هدف یکی از نیازهای انسان زندگی کردن با مردم است. این امر به تأمین غذای کافی و فرار از دست غارتگران نیاز دارد.
با توجه به این موارد ممکن است تصور شود مردم با یکدیگر برای چیزی بیش از راستی و درستی و ملاحظات عقلائی کار نمی کنند. بدون شک این عقیده تا اندازه زیادی درست است و به همین دلیل مردم دارای حق انتخاب از میان تعداد زیادی افراد و گروه های جایگزین هستند.
چگونه امکان کار انسان ها با یکدیگر فراهم شد؟
اغلب انسان شناسان موافقند که انسان ها دست کم در دو صنعت مشترکند: مغزهای بزرگ و تمایل به محبت و دوستی در گروه های اجتماعی.
مغزهای بزرگ به انسان ها اجازه می دهد که پیگیری کنند چه کسی در درون گروه های آنهاست و چه کسی بر عکس نیست. گذشته از آن به انسان ها کمک می کند سلسله مراتب مسلطی را که در سایه آنها زنده اند به خاطر آورند و به همین ترتیب راهنمایی می کند تا آنها تاکتیک های سیاسی ضروری برای رقابت در آن سلسله مراتب را طراحی کنند.
نیاز ها :
مردم دارای دو دسته یا مجموعه نیازها هستند .
از یک طرف نیازهای اساسی یا حیاتی که شرط لازم برای ادامه حیات و زندگی انسان است نظیر نیازهای مادی، خوراک و مسکن که از طریق ایجاد درآمد و مبادله پول با کالا تأمین می شود.
دسته دوم نیازهای بیشتر با طبیعت اجتماعی انسان سازگار و هماهنگ است.
نیازهای مادی یک چهره مصرفی دارد و لذت از آنها فوری است و یا به عبارت بهتر انسان سریعاً به آن می رسد و تئوری پردازهای شخصیت به آرزوها واشتیاقات مادی توجه زیادی کرده اند. در حقیقت این دسته از نیازهای مادی با عناوین مختلفی نظیر نیازهای فیزیولوژیک مازلو و نیازهای زیستی آلدرفر نام گذاری شده اند.
از طرفی همان گونه که لیند به طور اختصار خاطر نشان کرد بعضی چیزها خواسته می شوند صرفاً به دلیل اینکه کاربرد وسیعتری برای احساس نیازهای تعلق و تشخص اجتماعی دارند. در میان سایر چیزها این نیاز شامل احساس بزرگی و احترام همکاران یک نفر به وی می شود. در این بحث به این دسته از نیازها، نیازهای احساسی و اجتماعی اطلاق می شود.
نیازهای شخصی و گروه های اجتماعی :
غالباً همکاری گروهی توانایی و فراهم ساختن نیازهای اقتصادی را افزایش می دهد به همین دلیل تمایل عمومی برای جذب دیگران ظاهر می شود.
این تمایل خودش را به شکل یک سلسله نیازهای احساسی اجتماعی نشان می دهد و تا آنجا که همکاران به نیازها پاسخ مثبت دهند ادامه می یابد. به همین دلیل مردم معاشرت با دیگران را انتخاب می کنند.
متأسفانه این رفقا بسیاری از این آرزوها را خودشان برای خودشان دارند. آنها هم به دنبال کسی هستند تا آرزوها و اهداف آنها را جامه عمل بپوشانند و چه بسا این اهداف با اهداف کسانی که کمک و همکاری آنها را طلب می کنند در تناقض باشد. بنابراین شرایط کاملاً روشن است.
انواع عدالت :
عدالت توزیعی ؛
عدالت روشی ؛
عدالت مراوده ای ؛
عدالت توزیعی :
عدالت توزیعی عبارت است از انصاف مشاهده شده در نتایج منابع یا تخصیص هایی که یک فرد از سازمان دریافت داشته است. کاهش آن می تواند موجب کاهش کارایی کارکنان و شروع به رفتارهای عقب نشینانه از کار و همکاری کمتر با همکاران و کاهش کیفیت کار و حتی دزدی و فشارهای روانی در محیط کار باشد. به طور کلی از نظر علمای رفتار سازمانی عدم رعایت عدالت در سازمان علت به وجود آمدن هر ملاک و معیار زیان آور و خطرناک و مزمن و کهنه ای است.
عدالت روشی :
زمانی که دانشمندان علوم اجتماعی به عدالت روشی اشاره می کنند هنوز یک ارزشیابی یا قضاوت ذهنی از موضوع دارند. در هر صورت این حالت ارزشیابی از روشی است که به وسیله آن تصمیم اختصاصی اتخاذ شده است.
فولگر و گرین برگ اولین محققان اصلی بودند که انصاف روشی را در محیط کار آزمایش کردند.
شواهد نشان می دهد زمانی که مردم اعتقاد پیدا کنند که روش تصمیم گیری در یک امری ناعادلانه است تعهد کمتری نسبت به کارفرمایان خود نشان می دهند و بیشتر دزدی می کنند و درصد تغییر و تبدیلات شغلی افزایش می یابد و عملکرد را کاهش می دهند و روحیه کمک و دستگیری از یکدیگر در محیط کار و زندگی محدود می شود.
مردم درباره اینکه چگونه با آنها رفتار می شود حساسند و این برداشت ها و شناخت های جمع شده از روش های استفاده شده برای عدالت در سازمان و جامعه سهم زیادی در شکل دادن روابط آنها با کارفرمایان خود دارد.
مطالعه عدالت روشی نتیجه تحقیقات تایبات و والکر در اواسط سال 1970 است. تایبات و والکر علاقه مند بودند بفهمند عکس العمل های طرف های منازعه نسبت به اشکال مختلف جریان های قانونی چگونه است. آنها راه حل منازعات را به دو مرحله تقسیم کردند:
مرحله روش که در آن شواهد و مدارک توسط شاکی و متهم ارائه می شود.
و
مرحله تصمیم که در آن طرف سوم یا قاضی، رای صادر می کند.
بر اساس این تحقیقات تایبات و والکر روش بازجویی
را بنیانگذاری کردند که تا امروز ادامه دارد.
6 شرط روش قضاوت منصفانه :
آزاد از تعصب
درست و صحیح
قابل اصلاح در صورت اشتباه
معرف همه توجهات
متکی بر موازین اخلاقی متداول
عدالت مراوده ای :
عدالت مراوده ای به کیفیت رفتار میان اشخاص که به وسیله هر فردی احساس می شود باز می گردد. رفتارهای بخصوصی مناسب و منصفانه تشخیص داده می شود، حال آنکه سایر رفتارها نامناسب و غیر منطفانه .
عدالت مراوده ای به عنوان انصاف نوع سوم و مستقل در مقایسه با عدالت توزیعی و روشی معرفی شده است. امروزه اغلب از عدالت مراوده ای به عنوان زمینه ای یا بخشی از عدالت روشی استفاده می شود هر چند برخی از محققان این طرح را زیر سئوال می برند. خلاصه کردن عدالت مراوده ای به عنوان زمینه سازی در روش، موضوع درستی است چنانچه روش های تصمیم گیری خلاصه شده، روش های انجام کار و ارتباطات را نیز شامل می شود.
در یک چنین طبقه بندی ساختاری عدالت روشی دو زمینه دارد:
جزء رسمی یا ساختاری که به وسیله شش اصل لونتال و تحقیقات وی معرفی شده است و جزء اجتماعی که به وسیله عدالت مراوده ای معرفی می شود.
مجرد از اینکه عدالت مراوده ای به طور مستقل یا به عنوان جزئی از عدالت روشی دیده شود خود دو بخش داد: جرء فرعی اول که حساسیت میان شخصی است. رفتار منصفانه و مناسب باید مؤدبانه و محترمانه باشد. مخاطبان رفتار غیر احساسی مستعد صفات ضعیف و درگیری و عملکرد ناچیزند.
جزء فرعی دوم عدالت مراوده است که شامل توضیحات یا گزارش های اجتماعی می شود. توضیحات به مخاطبان می گوید چرا برخی اتفاقات ناگوار یا ناخوشاید رویداد و توضیحات بازدارنده را فراهم می کند. افراد زمانی که به اندازه کافی با حقایق آشنا شوند بسیار با گذشت ترند تا در زمان عدم بیان حقایق.
تئوری برابری آدامز :
آدامز تئوری نابرابری خود را در قالب مبادلات اجتماعی ارائه کرد که یک مبادله دو جانبه است و در آن هر یک از دو طرف کاری برای طرف دیگر انجام می دهد و در مقابل چیزی دریافت می کند یا انتظار دارد دریافت کند. کارکنان زمان و نیروی کار خود را صرف کارفرمایان می کنند و به زبان عادلانه این نیروی کار و زمان مصروف سهمی است که کارکنان در سرمایه گذاری کارفرما برای خود منظور کرده اند و یا قائلند. در مقابل کارفرمایان دستمزد و سایر اشکال، نظیر پاداش را به عنوان بخشی از حاصل سرمایه گذاری به کارکنان پرداخت می کنند.
آدامز به دنبال تحقیق دو مطلب:
چه وقت و چرا این داد و ستد ممکن است از نظر کارکنان نامناسب یا مناسب تشخیص داده شود (مقدمه احساس بی عدالتی)
چه عکس العملی ممکن است از کارکنانی که احساس بی عدالتی می کنند سر بزند (نتایج احساس بی عدالتی)
مقدمه احساس بی عدالتی :
از طرف کارکنان موضوع مبادله تحصیلات، هوش، تجربه، آموزش، مهارت، ارشدیت، سن، جنس، سوابق اخلاقی، موقعیت اجتماعی و البته تلاشی که از آنها برای انجام وظایف سر می زند است. تحت شرایط مخصوصی سایر صفات نیز اضافه خواهد شد. این صفات ممکن است ظواهر جذاب و زیبای شخصی ، سلامتی، مجهز بودن به مهارت های مطمئن، شخصیت سرپرستی و نظایر اینها باشد. اینها سرمایه هایی هستند که کارکنان با خود به سازمان می آورند و در مقابل نیز انتظار جبران آن را دارند.
نتایج احساس بی عدالتی :
آدامز به خشم به عنوان نتیجه ممکن بی عدالتی زمانی که مردم احساس منفعت کمتر و ضرر کنند و به احساس تقصیر و گناه به عنوان نتیجه ممکن در صورت سود و منفعت بیش از اندازه اشاره می کند. ابتدا به خشم و سایر عکس العمل های مربوط به منفعت کمتر یا بی عدالتی زیان آور می پردازد و سپس به دریافت مزد بیش از اندازه و احساس تقصیر و گناه.
در صورت دریافت مزد بیش از حق و اندازه و احساس تقصیر و گناه احتمال کمتری برای خاطی شدن در مقایسه با خشم و دریافت مزد کمتر از حق وجود دارد. دریافت مزد کمتر از انتظار آغاز خشم و تجاوز و خاطی شده است.
کسی که با ناخوشایندی از نابرابری و بی عدالتی روبه روست ممکن است از انواع روش هایی که آدامز از آنها به عنوان ابزارهای کاهش بی عدالتی نام می برد استفاده کند.
عدالت ؛ مثل زیبای ، به چشم بیننده آن باید خوش بیاید.