پیروزی انقلاب اسلامی ایران و روی کار آمدن نظام مردم سالاری دینی در ایران، آثار بسیاری بر رفتار سیاسی مسلمانان کشورهای منطقه خاورمیانه برجای گذاشته است. درپی این انقلاب، ایدئولوژی سیاسی و انقلابی شیعه در مقابل ایدئولوژی وهابی به رهبری عربستان سعودی قرار گرفت به نحوی که هر دو ایدئولوژی، مشرعیت یکدیگر را زیر سؤال می برند. در سال های اخیر نیز با وقوع بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه، انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک الگو در این تحولات مطرح شده و در این راستا می توان چهار نقش را برای جمهوری اسلامی ایران تعریف نمود: 1 - . الگوسازی 2. امیدبخشی 8. حمایت 4. رفع موانع
عربستان سعودی نیز به عنوان متحد سنتی و راهبردی آمریکا در منطقه از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان یک بازیگر موازنه گر با هدف جلوگیری از امواج
انقلاب اسلامی و نفوذ منطقه ای ایران، نقش مؤثری را ایفا نموده و برای خود یک قلمرو ژئوپلیتیک تعریف کرده و منافع خود را با آمریکا همسو نموده است تا بتواند در مقابل صدور انقلاب اسلامی و نیز نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران، موازنه برقرار نموده و آنها را به چالش بکشاند. در جریان تحولات و دگرگونی های بیداری اسلامی و با سقوط حکومت های تونس، مصر و لیبی، محور محافظه کاری عرب تضعیف گردید و هژمونی محور مقاومت برتحولات منطقه چیره گردید. بنابراین روشن است که عربستان سعودی جهت توسعه نفوذ خود مایل است که جنبش های اسلامی هم سو با ایران در منطقه از جمله یمن تا سرحد ممکن تضعیف شوند. به همین دلیل این کشور به لحاظ مالی و فکری حامی گروه های سلفی و رادیکال در منطقه خاورمیانه است؛ چراکه به طور سنتی یک بازیگر محافظه کار در منطقه است و در رابطه با تحولات بیداری اسلامی در جهان عرب به دنبال حذف تهدیدات و حفظ امنیت خود است ) محور محافظه کاری به رهبری عربستان سعودی نگران حفظ ثبات سیاسی و امنیت منطقه ای است. مهم ترین محورهای این رویکرد عبارت اند از: حمایت از فعالان سیاسی منطقه که دارای اهداف استراتژیکی مشابه با عربستان و متحدان غربی این کشور هستند؛ حراست از آسیب پذیری امنیت شبه جزیره عربستان به طور خاص و خلیج فارس به طور عام در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی بدون نیاز به حمایت نظامی ایالات متحده. مقابله با نفوذ ایران در عراق، لبنان، سوریه، بحرین و یمن و همچنین سایر کشورهای حوزه خلیج فارس و نیز اطمینان از کاهش اختلافات در جهان عرب .) در این راستا این کشور جهت حفظ موازنه و ارتقای جایگاه منطقه ای خود چه به لحاظ ایدئولوژیکی و چه ژئوپلیتیکی همواره تلاش می نماید تا از طریق فشار بر گروه های شیعی در کشورهای همجوار خود نظیر سوریه، عراق، بحرین و یمن موقعیت خود را ثبیت نماید. در عین حال سرایت موج اعتراضی پس از شکل گیری بیداری اسلامی به شیعیان ساکن در عربستان، این نگرانی را در اذهان مقامات سعودی ایجاد نموده که ممکن است شیعیان این کشور نیز به عنوان معترضان دولت، تهییج شده و جهت نیل به حقوق و آزادی های سیاسی - اجتماعی از دست رفته خود، ساختارسیاسی بحران زده این کشور را به چالش کشانند . از دغدغه های مهم منطقه ای مقامات ریاض، فرجام تحولات سیاسی سوریه است. دراین بحران، عربستان از گروه های سلفی افراطی که معارض حکومت سوریه بوده و خاک این کشور را جولانگاه اعمال خشونت آمیز و تروریستی خود نموده اندحمایت و پشتیبانی می نماید. با آغاز بیداری اسلامی، شیپور تغییر رژیم در سوریه توسط ملک عبدالله پادشاه عربستان به صدا درآمد و با جدیت تمام اقدام هایی علیه حکومت سوریه به عمل آمده است. سعودی ها خواهان سرنگونی بشار اسد هستند و برای توجیه این اقدامشان دلایل ژئوپولیتیکی و ایدئولوژیکی زیادی هم ارائه می دهند عربستان با حمایت از معارضین سوری و ایفای نقش فعال در کنترل و هدایت بحران سوریه سعی دارد نفوذ خود را در این کشور گسترش دهد و با اعمال نفوذ در میان جمعیت س نی و به خصوص سلفی ها به آنان کمک کند تا قدرت را در اینکشور به دست گیرند. عربستان به شدت نگران نفوذ منطقه ای ایران در سوریه است و تلاش می کند تا نقش و نفوذ ایران را کاهش دهد. عربستان سعی دارد درگیری در سوریه را به نزاع بین شیعه و س نی تبدیل سازد و از این طریق هژمونی منطقه ای خود را تثبیت نماید. رهبران سعودی وانمود می نمایند که حمایت از مخالفان بشاراسد وظیفه عربستان است و تصور می کنند با معرفی حکومت سوریه به عنوان نماد شیعیان، دولت این کشور را در مقابل س نی های سوریه که 31 % از جمعیت کشور را
شکل می دهند قرار دهد و بتواند جنگ مذهبی بوجود آورده و خود را از تسری موج اعتراضات به داخل کشور مصون نگه دارد ) Altamini,2012,8 .) مواضع مخالف عربستان سعودی نسبت به سرنگونی و تغییر حکومت بشار اسد تا آنجا مشهود است که دولت سوریه مدعی است که اسنادی وجود دارد که بیانگر آن است که سعودی ها در پشت صحنه تحولات اخیر در سوریه اقدامات مخرب بسیاری را انجام داده اند. آن چه که اکنون باعث شده تا عربستان سعودی نسبت به بحران
سوریه و نقش آفرینی در آن بیش از پیش اهتمام ورزد آن است که سوریه و جمهوری اسلامی ایران یک ائتلاف راهبردی را در جهت حفظ محور مقاومت دنبال
می کنند. بنابراین تحولات سوریه فرصت مناسبی را برای مقامات ریاض بوجود آورده تا بتوانند پروژه تغییر رژیم در سوریه را بطور ج دی دنبال کنند و در همراهی
با جبهه غرب، فشارهای بین المللی بر سوریه را تا سر حد امکان افزایش دهند تلاش و نفوذ عربستان سعودی در اتحادیه عرب نیز موجب : )محمدی، 1832
گردیده تا طرح اخراج سوریه از این اتحادیه مطرح شود. هدف از اخراج سوریه از اتحادیه عرب، تضعیف موقعیت سوریه و محور مقاومت در منطقه خاورمیانه و در سطح بین المللی تقویت مواضع آمریکا و رژیم صهیونیستی جهت پیشبرد اهداف و مطامع مغرضانه آنهاست. در این راستا عربستان سعودی با ارسال مخفیانه تجهیزات نظامی به گروه های تروریستی همواره سعی می کند تا پروژه حذف کامل حکومت بشاراسد با ایجاد فشار از سوی اتحادیه عرب انجام شود )رضایی،
ازسویی قدرت یابی شیعیان در عراق نیز مزید بر علت شده و سیاست گزاران عربستان را وادار به تجدیدنظر درسیاست منطقه ای خود نموده است. از دیدگاه
مقامات ریاض، این تحولات به تغییراتی در محیط امنیتی پیرامونی عربستان منجر شده و توازن قدرت منطقه ای را به زیان این کشور و به سود محور مقاومت رقم زده است. از نگاه سعودی ها، قدرت یابی گروه های شیعی در عراق و کاهش نقش گروه های سنی در ساختار سیاسی نوین و رویکرد جدید دولت عراق جهت دولت-مسئله دیگری که مقامات ریاض را به شدت نگران ساخته اکثریت جمعیت شیعه بحرین است. سعودی ها همواره شبه جزیره بحرین را جزیی از خاک خود می دانند. شروع قیام ها و اعتراض های مردمی در خاورمیانه عربی و سرایت آن به مردم بحرین، زنگ خطر را برای حاکمان سنت گرای منطقه به صدا درآورده و بیش از همه عربستان را نگران ساخته است. به خصوص آن که ترکیب مبارزان بحرینی از شیعیان است و این درحالی است که در استان های نفت خیز عربستان سعودی، اکثریت این - : جمعیت ناراضی را شیعیان تشکیل می دهند )حجت شمامی، 1831 مسأله بیش از پیش زمینه های نگرانی سعودی ها از تس ری جنبش های اعتراضی شیعیان بحرین به شیعیان محروم عربستان را فراهم ساخته است. مجموعه تحولات مذکور باعث شده که مقامات سعودی بر این باور قرار گیرند که ایران از ائتلاف شیعی در یمن و جنبش حوثی ها حمایت می کند. عربستان سعودی در یمن همواره از سیاست حمایت از گروه ها و ف ر ق س نی مذهب که به آسانی نمی توانند در مقابل عناصر شیعی نظیر زیدیه مقاومت کنند حمایت می کند) راهبرد عربستان سعودی در یمن حمایت از بنیادگرایان است؛ امری که به نوبه خود ظهور و پیدایش جنبش حوثی ها را درپی داشته است) (. همین امر سبب شده تا یک جریان ایدئولوژیک به نام "زیدیه" که تنها منحصر به یمن نیست در ضدیت با ایدئولوژی وهابیسم در جنوب عربستان شکل گیرد. سلفی های رادیکال سعودی نیز با حضور در یمن در پی نابودی جنبش شیعیان موسوم به زیدیه هستند. از آنجاکه عربستان نمی خواهد حضور شیعیان را در - مرزهای خود برتابد، چراکه اقلیتی از شیعیان هفت امامی نیز در منطقه نجران عربستان هم مرز با یمن زندگی می کنند، بنابراین لابی قدرتمند وهابی ها در ساختار حکومتی عربستان دست به کار شده تا دولت صنعا را متقاعد به حمله علیه شیعیان کند. در این راستا عربستان علاوه بر آنکه حاضر به پرداخت هزینه های این جنگ فرسایشی شده، درعملیات نظامی نیز مشارکت داشته و تجهیزات متعلق به ارتش سعودی را در اختیار مخالفان حوثی قرار می دهد مل ت سازی دموکراتیک و تکثرگرایانه، این تلقی را در سران عربستان ایجاد کرد که.) عراق درحال تضعیف پیوند و جدایی با جهان عرب است ) همچنین تسلط شیعیان بر ساختار سیاسی عراق و همسویی این دولت با ایران این
ذهنیت را برای رهبران سعودی ایجاد کرده است که این مسئله زمینه های برهم خوردن توازن منطقه ای به زیان عربستان سعودی را پدید خواهد آورد از سوی دیگر بیش از چهار میلیون نفر از سکنه شیعه عراق در همجواری با استان های شرقی عربستان سعودی که مملو از شیعه است به سر می برند. به همین جهت نگرانی اساسی سعودی ها در خصوص تحولات عراق با منافع ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک و امنیت مل ی آنها در ارتباط است. مهم تر آنکه بر اساس دکترین مذهبی وهابیت، شیعیان دشمنان اسلام به شمار می روند و به همین منظور راهبرد منطقه ای عربستان سعودی، تلاش برای بازگرداندن عراق به جبهه
عربی سنی است