محور یا جبهه مقاومت چیست؟
مِحوَر مُقاوِمَت یا جِبههٔ مُقاوِمَت عنوانی برای اشاره به ائتلاف منطقهای نانوشته میان کشورها و قدرتهای عمدتاً شیعه مانند ایران، سوریه، عراق و حزبالله لبنان. هدف محور مقاومت مبارزه با اسرائیل، پایان دادن به تسلط غرب در منطقه خاورمیانه و دفاع از آزادی فلسطین است.
ترکیب محور مقاومت اولین بار در واکنش به سخنان جرج بوش، رئيس جمهور وقت امریکا و معاونش، جان بولتون به کار برده شد که در بهمن ۱۳۸۰ش دولتهای ایران، عراق، کره شمالی، لیبی، سوریه و کوبا را محور شرارت خواندند. پس از آن چهرههای مختلفی از جمله سید علی خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی ایران و سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان و افراد سیاسی و مذهبی دیگری از این عبارت در سخنان خود استفاده کردهاند.
مفهومشناسی
محور مقاومت یا جبهه مقاومت، به مجموعهای از کشورها و همچنین گروههای نظامی مسلمان و شیعه گفته میشود که هدف آنها پایان دادن به تسلط غرب در منطقه خاورمیانه، مبارزه با اسرائیل و دفاع از آزادی فلسطین است
پس از اشغال فلسطین و مناطق پیرامون آن، جنبشها و سازمانهای مختلفی همچون جنبش فتح در سال ۱۹۵۹م،سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) در ۱۹۶۴م، جنبش جهاد اسلامی در ۱۹۷۹م،و جنبش حماس در سال ۱۹۸۷م در فلسطین و جنبش امل در سال ۱۹۷۵م و حزبالله لبنان در سال ۱۹۸۲م در لبنان به منظور مقابله با اسرائیل تشکیل شد.
دولتهای ایران، سوریه و عراق، حزبالله لبنان، گروههای مقاومت در فلسطین مانند جهاد اسلامی و حماس و همچنین گروه انصارالله یمن، محور مقاومت دانسته میشوند. شکلگیری محور مقاومت با الهام از شعارهای انقلاب اسلامی ایران مبنی بر مقاومت در برابر قدرتهای جهانی تحلیل شده است.به باور سید حسن نصرالله، سید علی خامنهای رهبر محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران، قلب و پایه اصلی محور مقاومت است.
اصطلاح محور مقاومت در تقابل با محور شرارت
ترکیب «محور مقاومت» اولین بار پس از آن به کار برده شد که جرج بوش، رئیس جمهور امریکا در بهمن ۱۳۸۰ش (۲۹ ژانویه ۲۰۰۲م)، کشورهای ایران، عراق و کره شمالی را «محور شرارت» خواند و جان بولتون معاون وزیر خارجه وقت امریکا، کشورهای سوریه، لیبی و کوبا را نیز جزو این فهرست دانست. مجله لیبیایی الزحف الأخضر در پاسخ به این موضعگیری، کشورهای مذکور را نه محور شرارت، بلکه محور مقاومت نامید که در برابر ایالات متحده امریکا قرار گرفتهاند.
پس از آن نیز سعید صيام، وزیر کشور فلسطین در گفتگویی با تلویزیون العالم عبارت «محور مقاومت» را برای اشاره به اهداف سیاسی مشترک در مبارزه با امریکا و اسرائیل به کار برد و تأکید کرد که سوریه، ایران، حزبالله لبنان و حماس در فلسطین، محور مقاومت را تشکیل دادهاند تا علیه امریکا و اسرائیل مبارزه کنند. همچنین علیاکبر ولایتی، وزیر خارجه اسبق ایران، در مرداد ۱۳۸۹، زنجیره مقاومت علیه اسرائیل را شامل ایران، سوریه، حزبالله لبنان، دولت جدید عراق و حماس دانست. به باور وی از آنجا که این زنجیره از سوریه میگذرد، کشور مذکور نقش طلایی در زنجیره مقاومت علیه اسرائیل دارد. در دیدار سعید جلیلی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران با بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، از محور مقاومت سخن گفته شد.
سید علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، اولین بار در مرداد ۱۳۷۲ش در دیدار با سید حسن نصرالله، دبیرکل جنبش حزبالله لبنان، از جبهه مقاومت اسلامی سخن گفت و آن را نتیجه تجاوزات اسرائیل دانست که با اقدام خود در تجاوز به لبنان، نهتنها به اهداف سیاسی و نظامی موردنظر دست نیافته، بلکه موجب همبستگی و اتحاد مردم شده است.
تاریخچه: از جنگ ۶ روزه تا مبارزه با داعش
مفهوم محور مقاومت در بستر رخدادهای تاریخی چند دهه گذشته شکل گرفته است و میتوان آن را در مواجهه با اسرائیل، داعش (در سوریه و عراق) و حضور ایالات متحده امریکا در منطقه خاورمیانه دنبال کرد:
حماس
هویت اشغالگرایانه اسرائیل و عدم پایبندی آن به مرزهای تعیین شده در سال ۱۹۴۸م موجب شد فلسطینیان و از جمله جنبش مقاومت اسلامی حماس، همواره نگاهی خصمانه به اسرائیل داشته و موجودیت آن را به مخاطره اندازند.
حزبالله لبنان
جنگ ۲۲ روزه غزه که در دیماه ۱۳۸۷ش رخ داد، یکی از نمونههای تهدید امنیت ملی اسرائیل توسط نیروهای مقاومت اسلامی است.علاوه بر آن، سازمان سیاسی-نظامی حزبالله لبنان که یک گروه شیعه است، در خرداد ۱۳۷۹ موفق شد به تسلط نظامی ۱۸ ساله اسرائیل بر مناطقی از جنوب لبنان پایان دهد. تقابل میان حزبالله لبنان و اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه نیز ادامه پیدا کرد که از اواخر تیر ۱۳۸۵ تا اواخر مرداد همان سال در جریان بود.
سوریه
میان سوریه و اسرائیل نیز روابط خصمانهای برقرار بوده و از جنگ شش روزه در دی ۱۳۴۵ش آغاز شده است که طی آن اسرائیل بخش بزرگی از سوریه موسوم به بلندیهای جولان را اشغال کرد.روابط سوریه و اسرائیل پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بهویژه با ریاست جمهوری بشار اسد در سوریه، خصمانهتر شد و به شکلگیری اتحادی نزدیکتر میان ایران، سوریه، نیروهای جهادی فلسطین و همچنین حزبالله لبنان انجامید.
سوریه و عراق
تصرف بخشهای قابل توجهی از کشورهای سوریه و عراق توسط گروه اسلامگرای سلفی داعش موجب شد محور مقاومت بار دیگر به اتحادی برای مبارزه با تهدیدات نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشورهای مرتبط تبدیل شود. از همین رو دولت جمهوری اسلامی ایران با حضور نظامی و مستشاری در عراق و سوریه، تلاش خود برای جلوگیری از پیشروی داعش را آغاز کرد.حفاظت از اماکن مقدس در عراق و سوریه از جمله حرم حضرت زینب (س)، از دیگر اهداف حضور ایران دانسته شده است. به علاوه رایزنی با کشورهای روسیه و چین در حمایت از حکومت سوریه و عراق در مقابل داعش، بخش دیگری از تلاشهای محور مقاومت بوده است.
گروهها و کشورها
کشورهای ایران و سوریه و همچنین گروه نظامی حزبالله لبنان، به عنوان ارکان محور مقاومت شناخته میشوند و جمهوری اسلامی ایران، رهبر آن دانسته میشود.اوج همکاری محور مقاومت، پس از ریاست جمهوری بشار اسد در سال ۲۰۰۰ میلادی و سپس حمله اسرائیل به جنوب لبنان در سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵ش) و حمله به غزه در سال ۲۰۰۸ صورت گرفت و در کنار عدم واکنش جدی کشورهای خاورمیانه به حملات اسرائیل به لبنان و غزه، به محبوبیت محور مقاومت در میان مسلمانان انجامید.
گروه مقاومت اسلامی حماس در فلسطین و همچنین کشور عراق نیز، به دلیل عناصر مشترک تاریخی و فرهنگی و همچنین تهدیدات مشترکی که علیه آنها وجود دارد، جزو محور مقاومت دانسته شدهاند.
جستارهای وابسته
- حشد شعبی
- مدافعان حرم
- قاسم سلیمانی
- ابومهدی المهندس
- اشغال فلسطین
هفتهنامه اکونومیست در آخرین شماره خود که روز چهارشنبه هفته گذشته منتشر شد، طی مقالهای به توضیح آتشهای دوطرفه جریان مقاومت و نیروهای امریکایی در منطقه پرداخته و از نگاه خود به ترسیم مقاومتی میپردازد که نیروهای نیابتی ایران محسوب میشوند و امریکا را در عراق، سوریه و... سرگرم واکنش به خود کردهاند. این نشریه انگلیسی در بخشی از این مقاله مدعی میشود که افزایش درگیری در منطقه منجر به افزایش قیمت نفت خواهد شد که مطلوب ایران است. ترجمه مقاله اکونومیست را در ادامه میخوانید؛
امریکا میگوید که نیروهایش در سوریه و عراق از زمان حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر حداقل 55 بار مورد حمله قرار گرفتهاند. امریکا با همین توجیه و با مقصر دانستن ایران و نیروهای نیابتی آن در سراسر خاورمیانه، واکنش نشان داده است؛ این کشور در 12 نوامبر، مجموعه حملات هوایی خود را در شرق سوریه آغاز کرد؛ از اواخر اکتبر به این سو این سومین مجموعه از این حملات محسوب میشود. نیروهای نیابتی ایران تاکنون از انجام حملاتی که میتواند امریکا را وارد جنگی تمامعیار کند، خودداری کردهاند، اما قدرت آتش آنها تهدیدی آشکار برای امریکا و همچنین متحدانش است. این محور خودخوانده مقاومت چیست و چقدر قدرتمند است؟
مذهبشان مشترک نیست اما هدفشان یکی است
پس از وقوع انقلاب اسلامی در سال 1979، ایران به دنبال صدور ایدئولوژی و ساختن وزن سیاسی خود در سراسر خاورمیانه بود. یکی از ابزارهای آن برای انجام این کار، شبکهای از نیروهای نیابتی و متحدان خشونتآمیز بود که عراق، لبنان، سوریه، یمن و جاهای دیگر را دربر میگرفت. اگرچه همه اعضای این گروه با بنیادگرایی دینی ایران مشترک نیستند (اعضای سنی حتی در اعتقادات آنها هم شریک نیستند) اما اهداف مشترکی دارند: مقاومت در برابر نفوذ غرب و مقابله با اسرائیل.
این محور مدتهاست که توسط نیروی قدس ایران -بازوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و گارد ویژه رژیم- هماهنگ شده است. نیروی قدس، در سال 1982 آموزش شبهنظامیان شیعه جوان در لبنان را برای آزار و اذیت سربازان اسرائیلی که جنوب این کشور را اشغال کرده بودند، آغاز کرد. در طول دهه 1990، نیروی قدس از گروههای اسلامی فلسطینی ازجمله جهاد اسلامی فلسطین و حماس حمایت قابلتوجهی کرد. این کشور همچنین از ائتلاف شمال که یک گروه ضعیف در افغانستان بود، در برابر تسلط طالبان در سال 1996 حمایت کرد.
تأسیس سپاه بدر در عراق
در سال 2002، جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور امریکا، نسبت به «محور شرارت» جدید متشکل از کرهشمالی، ایران و عراق هشدار داد. پس از آنکه روزنامه الذحف الاخضر، یک روزنامه لیبیایی، سرمقالهای پرخواننده در محکومیت این عبارت نوشت، برخی رسانههای عربی و ایرانی شروع به استفاده از عبارت «محور مقاومت» برای توصیف شبکه روبهرشد شبهنظامیان ضدامریکایی در منطقه کردند.
در اواخر دهه 1990، پس از اینکه قاسم سلیمانی، مقام امنیتی برجسته ایرانی که بعداً توسط امریکا ترور شد، مسئولیت این گروه را برعهده گرفت، نیروی قدس شروع به گسترش شبکه خود کرد. این سازمان از مخالفان شیعه رژیم صدام حسین، ازجمله سازمان بدر که یک سازمان شبهنظامی قدرتمند بود و بعداً بین 10 تا 50 هزار نفر را تسلیح کرد، حمایت کرد. پس از حمله امریکا به عراق در سال 2003، سپاه قدس گروههای مسلحی را برای مبارزه با نیروهای امریکایی و انگلیسی در این کشور تأسیس کرد.
سوریه، جبهه گردآوری نیرو
در جنگ داخلی سوریه که در سال 2011 آغاز شد، نیروی قدس شبهنظامیان را در حمایت از بشار اسد، رئیسجمهور این کشور آموزش داد و مسلح کرد. به گفته مقامات ایرانی، این کشور همچنین حدود 70 هزار نیروی مسلح از افغانستان، پاکستان، لبنان و عراق را برای جنگ در سوریه در دهه منتهی به 2021 گرد هم آورد. در یمن، نیروی قدس از حوثیها -گروه شیعهای که علیه دولت مورد حمایت عربستان قیام کرده و کنترل مناطقی از کشور را به دست گرفته بود- حمایت کرد.
وزارت خارجه امریکا تخمین میزند قبل از اینکه تحریمها به درآمدهای ایران در سال ۲۰۱۹ ضربه بزند، ایران سالانه ۷۰۰ میلیون دلار برای حمایت از شبهنظامیان هزینه میکرد. بخش بزرگی از این بودجه به ذخیره زرادخانههای شرکای بلندمدت ایران اختصاص یافت. گمان میرود حزبالله که از زمان حمله حماس به طور منظم با اسرائیل در امتداد مرز لبنان درگیر بوده است، در زرادخانه خود 150 هزار موشک داشته باشد.
جنگ غزه، عادیسازی را متوقف کرد
از زمان ترور سلیمانی در سال 2020، اعضای قدرتمندتر محور ایران، مانند حزبالله، خودمختارتر شدهاند. ایران میگوید هشدار قبلی درباره حمله حماس به اسرائیل نداشته است. اما با وجود این از درگیری برای ایجاد هرج و مرج بیشتر در منطقه استفاده کرده و از راههای دیگری نیز سود برده است: جنگ در غزه، تلاشهای دیپلماتیک برای عادیسازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی، رقیب اصلی ایران را متوقف کرده است.
افزایش درگیری؛ افزایش قیمت نفت
ایران از این آشفتگی سود بیشتری دارد. خشم در سراسر خاورمیانه به دلیل حمایت غرب از اسرائیل ممکن است به برخی از گروههای تحت حمایت ایران کمک کند تا نیروهای ناراضی بیشتری جذب کنند و شهرت حماس به عنوان یک گروه سنی، در مبارزه با اسرائیل میتواند تنشهای فرقهای را در این شبکه کاهش دهد و در صورتی که جنگ فراتر از غزه گسترش یابد، افزایش قیمت نفت، خزانه ایران را پر خواهد کرد. جنگ تمامعیاری که به امریکا کشیده شود، برای کل منطقه فاجعهبار خواهد بود. در این مورد، حداقل به نظر میرسد ایران چشم در چشم با شیطان بزرگ است، اما نباید انتظار داشت که نقش یک بازیگر صلحجو را بازی کند.