ناظر های مدارس
لمــــی فرهنـــــگی تربیتی ورزشـــــی (اسحق علی خطابی هیکویی)
نقش ناظران و راهنمایان آموزشی در مدارس
نتعيينكننده و موثري كه در امر هدايت فرآيندهاي آموزشي و پرورشي در جهت هدفهاي آن دارد بالقوه هم ميتواند موجب پيشرفت آن شود و هم موجب ازهم پاشيدگي آن.بنابراين براي استفاده عاقلانه و مقتصدانه از زمان، سرمايه، كار و تلاش نيروي انساني براي نيل به هدفهاي عام آموزش و پرورش در سطح ملي و هدفهاي خاص آموزش و يادگيري در سطح آموزشگاهي بايد به آموزش و تربيت تخصصي افرادي مبادرت كرد كه واجد ويژگيهاي بارز و حرفهاي مديريتي هستند، به عبارت ديگر، بايد سرمايهگذاري براي آموزش و آمادهسازي مديران آموزشي در آموزش و پرورش در اولويت قرار بگيرد به حدي كه مؤيد پيشرفت و ترقي آموزش و پرورش باشد و موجب ركود يا از هم گسيختگي آن نشود.
مديريت آموزش و پرورش در بسط و توسعه هر حركت، تصميم يا برنامه مهمي كه براي بهبود شرايط اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي هر جامعه طراحي ميشود، حائز اهميت بسيار است. باتوجه به اينكه راهحلهاي نهايي مسائل و مشكلات آموزشي نيز در دست مسئولان آموزشي است، بايد قابليتها و تواناييهاي بالقوه مديران تا حد امكان رشد و پرورش يابد. در ميان گروه مديران آموزشي، راهنمايان آموزشي از عناصر بسيار مهم به شمار ميروند و نقش اساسي در تحقق هدفهاي آموزشي ايفا ميكنند.
كليد واژه: ناظر وراهنماي آموزشي ، ارتباط ، معلم ، دانش آموز،
مقدمه:
نظارت و راهنمايي آموزشي از وظايف مهمي است كه براي اداره نظام آموزشي خوب ضرورت دارد و هدف اصلي آن اصلاح و بهبود وضع آموزشي است. وجود برنامههاي نظارت و راهنمايي آموزشي و كيفيت تداوم آن در تحقق هدفهاي آموزشي، نقش تعيين كنندهاي دارد. امروزه راهنمايان آموزشي براي اصلاح وضع آموزشي به عنوان مديران آموزشي بامعلمان و به كمك آنان كار و فعاليت ميكنند و از طريق همكاري حرفهاي سعي در ارتقاي كيفيت عملكرد معلمان و رفع مسائل و مشكلات آنان دارند. اگر چه برنامههاي نظارت و راهنمايي آموزشي و عناوين راهنمايان آموزشي در نظامهاي آموزشي مختلف متفاوت است، اما وظايف آنان كم و بيش مشابه است.
راهنمايان آموزشي در نظامهاي آموزشي كشورهاي مختلف جهان در موقعيتهاي گوناگون و ادوار مختلف با عناويني از قبيل معلم راهنما، معلم سرپرست، معلم مشاور، معلم استاد، معاون آموزشي منطقه، ناظر يا سرپرست آموزشي، بازرس، بازرس آموزشي، رئيس آموزش و پرورش منطقه، هماهنگكننده برنامههاي آموزشي، مدير گروه آموزشي، مشاور تخصصي، برنامهريز امور آموزشي و راهنماي آموزشي ناميده شدهاند اما وظيفه اصلي آنان با هر عنواني كه ناميده شود و در هر پست و مقامي كه خدمت كنند، برقراري ارتباط، كار و همكاري حرفهاي با معلمان و كمك به آنان است تا بهتر رشد و پرورش يابند و بدين وسيله فرآيند تدريس و يادگيري را اصلاح كنند، عملكرد موثرتري داشته باشند و در نهايت نتايج آموزشي مطلوبتري بدست آورند.
رشد و پرورش بهتر معلمان به معناي رشد و پرورش بهتر دانشآموزان و نيز موفقيت برنامههاي نظارت و راهنمايي آموزشي است كه رضايت و حمايت عمومي از مدارس را در پي دارد. هدفي كه نظارت و راهنمايي آموزشي در نظامهاي آموزشي در صدد نيل به آن است.
انواع نظارت: نظارت و راهنمايي را علي رغم آن که در حوزه هاي مختلف نامي آشنا به نظر مي رسد، مي توان به عنوان يک گرايش علمي از موضوعات نو در تعليم و تربيت خواند که اهميت آن و ادبيات و مباني آن به تدريج در حال گسترش است.نظارت و راهنمايي اغلب به دو صورت کلان و خرد مورد استفاده قرار مي گيرد.در نگاه کلان ، نظارت در هر سازماني ( از جمله آموزش و پرورش ) وجود دارد ، زيرا سازمان ها مي خواهند خود را حفظ کنند و بهبود ببخشند.ارتباط نظارت و سازمان، ارتباطي روشن و مستقيم است.نتايج سازمان بايد در تحليل کارايي و اثربخشي آن مورد استفاده قرار گيرد. ( وايلز، 1372)بدين منظور، آگاهي از ميزان انطباق فعاليت ها و اقدامات با اهداف و برنامه هاي پيش بيني شده ، همچنين اطلاعات حاصل از فرايند نظارت بر اجراي برنامه ها و فعاليت ها براي تحليل کارايي و اثربخشي در سازمان و تنظيم اهداف و برنامه هاي مناسب براي آينده ، ضروري و اجتناب ناپذير است. از سوي ديگر درنمونه هايي چون آموزش و پرورش ، نظارت و راهنمايي فرايندي است که اهداف و انتظارات تعليم و تربيت ، برنامه ريزي ، بازنگري برنامه هاي درسي و آموزشي ، آماده سازي مطالب آموزشي و واحدها ، استفاده مطلوب از جريان ها و ابزارها و ... را شامل مي شود.
ناظر آموزشي يك مدرسه براي آنكه بتواند به عنوان يك رهبر آموزشي عمل نمايد بايد، دانش مربوط به آموزش مؤثر را در فلسفه و عقايد خود بگنجاند.
اگر هدف مدرسه دستيابي به بهبودي آموزشي است ناظر آموزشي مدرسه چگونه به اين هدف نايل ميشود؟
گليكمان (1990) سه فلسفة تعليم و تربيت را به صورت زير ارايه ميدهد:
اسنشياليسم Essentialism
ناظر آموزشي دانش بديهي و واقعي را براي پيشرفت عمومي قدرت آموزش معلمان به كار ميگيرد.
اكسپريمنتاليسم Experimentation
ناظرين آموزشي به صورت دموكراتيك با معلمين كار نموده و براي دستيابي به نتايج مؤثر گروهي ميكوشند. آنها دانش ، آموزش را تدوين نموده و روشهاي يادگيري مكاشفهاي را مورد تشويق قرار ميدهند.
3- اگزيستانسياليسم Existenctialism
معلمين در روش تدريس خود آزاد هستند. ناظرين آموزشي هيچ گونه دانش يا قضاوتي را اعمال نميكنند و تنها در مواردي كه از آنها درخواست شود كمك مينمايند.
نظارت همراه با راهنمايي به اين اصل استوار است كه «آموزش به عنوان علمي با استانداردها و مهارتهاي شناخته شده به شمار ميآيد، نقش ناظران در اين بين، دادن آگاهي، راهنمايي، مدلبندي و ارزيابي مهارتهاي فوق ميباشد.
صاحبنظران آموزش و پرورش عموماً بر اين عقيده هستند كه كيفيت مديريت فعاليتهاي آموزشي، مهمترين شاخص سطح كفايت و اثر بخشي كل برنامههاي آموزشي است. لذا وجود برنامههاي نظارت و راهنمايي آموزشي و كيفيت تداوم آن در تحقق هدفهايآموزشي نقش تعيين كنندهاي دارد (و هدف اصلي آن اصلاح و بهبود وضع آموزش است(نيكنامي، ص6)).
طرح انديشهها، نظريهها و روشهاي جديد از طرف صاحبنظران و متخصصان تعليم و تربيت با هدف ارتقاي كيفيت عملكرد معلمان، كاهش افت آموزشي، جلوگيري از اتلاف وقت و از دست دادن فرصتها، و ارتقا و حفظ نتايج مطلوب آموزشي، ضرورت نظارت و راهنمايي آموزشي را بر مسئولان و مديران آموزش و پرورش بيش از پيش آشكار ساخته است (نيكنامي، ص يك).
امروزه در مدارس، نظارت مرحلهاي است جهت ياري دادن به معلمان در پيشرفت كار برنامهريزي و آموزش. به قول ”هريس“ نظارت آموزشي كاري است كه كاركنان مدرسه در ارتباط با بزرگسالان و عوامل ديگر انجام ميدهند تا عملكرد مدرسه را حفظ كنند و يا به گونهاي تغيير دهند كه مستقيماً بر روند تدريس كه براي افزايش يادگيري دانشآموز به كار ميرود، تأثير گذارد (اوليوا، ص9).
• هدف نظارت و راهنمايي آموزشي :
هدف از نظارت معلم محور، رشد معلمان به لحاظ حرفهاي با تأكيد بر بهبود كار آنان در كلاس درس است (اچسون و دامين گال، ص 17).
”كيمبل وايلز“ هدف اصلي از نظارت را اصلاح برنامه درسي، اصلاح روش تدريس، آموزش ضمن خدمت، تشويق به استفاده از رسانههاي آموزشي به هنگام تدريس، انجام ارزشيابي مؤثرتر و افزايش مشاركت جامعه در رشد و توسعه برنامههاي مدرسه، همچنين اصلاح شرايط يادگيري براي دانشآموزان بيان ميكند (نيكنامي، ص 10).
• امر نظارت براي چه كساني ضروري است؟
آيا نظارت و راهنمايي آموزشي فقط براي معلمان جديد در نظر گرفته ميشود؟ يا براي معلمان قديميتر نيز همچنين است؟ براي معلمان با تجربه يا بيتجربه؟ براي معلمان قوي يا ضعيف؟
واضح است كه نظارت و راهنماييآموزشي براي همه معلمان يك ضرورت است، و در واقع ناظران هستند كه تعيين ميكنند بيشترين انرژي و وقت خود را كجا صرف كنند و به طور طبيعي بيشترين كوشش صرف معلماني ميشود كه به نظر ميرسد به بيشترين كمك احتياج دارند (اوليوا، ص 35) در تهيه يك برنامه نظارت، فرض بر اين است كه تغييرات مطلوب لازم و در واقع اجتناب ناپذير است. برنامههاي مدرسه و روشهاي تدريس بايد هماهنگي را در زمانهاي مختلف حفظ كنند. اگر معلمان به اندازه كافي آگاه باشند كه بايد در رشتههاي خود واجد اطلاعات نوين باشند احتياج به نظارت كاهش مييابد. (اوليوا، ص33).
• نقش ناظر و راهنماي آموزشي:
نقش ناظران و راهنمايان آموزشي تاكنون و به خوبي روشن نشده است. پيشينه تاريخي، ناظران را از يك سو به عنوان حامي تدريس معلمان و بهبود يادگيري دانشآموزان و از سوي ديگر ارزشياب و گزارشگر نارساييها و ضعفهاي معلمان به مقامات اداري معرفي ميكند؛ در صورتي كه بيشتر معلمان از اينكه بر آنان نظارت كنند چندان دلخوشي ندارند و اين در حالي است كه نظارت بر كار آنان بخشي از آموزش و كار حرفهاي معلمان محسوب ميشود. معلمان همواره به صورت تدافعي به نظارت عكسالعمل نشان ميدهند و آن را مفيد تلقي نميكنند. (وايلز و باندي،ص21).
از آنجا كه كيفيت يادگيري شاگرد به طور مستقيم به كيفيت آموزش بستگي دارد. يك نقش عمده ناظران و راهنمايان آموزشي كمك به معلمان براي رشد شايستگي آنان است تا بتوانند امور آموزشي را در جهت يادگيري ترتيب داده و هماهنگ سازند و بتوانند آموزش بهبود يافتهاي را ارائه دهند (وايلز و باندي، ص53)
وظيفه اساسي ناظر در خلال فعاليت نظارتي عبارتند از:
1) كمك به معلم براي توسعه درك ذهني از ابعاد تحصيلي، روانشناختي و حرفهاي تدريس
2) رشد و به كارگيري مهارتهاي مرتبط با تدريس در كلاس درس
3) هماهنگ ساختن ارائه برنامه تحصيلي با مقاصد طراحان برنامه (وايلز و باندي، ص96)
ويژگيهاي نظارت و راهنمايي تعليماتي جديد:
امروزه نظارت و راهنمايي تعليماتي در راستاي بهبود فرآيند ياددهي - يادگيري و رشدحرفهاي معلمان و پيشرفت همهجانبه دانش آموزان سير ميكند و اهداف آن بر اين مبنا استوار شده كه معلمان روز بروز قوي تر و مسلطتر شده و دانش آموزان در محيطهاي آموزشي با كسب تجربيات ارزنده از لحاظ علمي موفقيتهاي چشمگيري بدست آورند. به نقل از صاحبنظران تعليم و تربيت، ويژگيهاي زير را براي نظارت و راهنمايي تعليماتي جديد ميتوان عنوان كرد:
* نظارت و راهنمايي تعليماتي نوين ضمن توجه به اصول و مباني تعليم و تربيت بايد اشاعه يادگيري جهتدار و معنيدار را ترغيب كند.
* هدف نظارت و راهنمايي تعليماتي جديد بايد مبتني بر اصلاح كل فرآيند ياددهي - يادگيري باشد و نه صرفاً در اصلاح كار معلمان محدود شود.
* تمامي كساني كه حاصل كار آنان در نهايت بر محيطهاي آموزشي و شرايط و جريان آموزشي اثر ميگذارد، بايد در برنامه نظارت و راهنمايي تعليماتي لحاظ شوند.
* معلم در فرآيند آموزشي بايد به عنوان يك عنصر شايسته و ارزنده جايگاه خاصي در ارتباط و همكاري با ساير كاركنان داشته و سعي كند بيشترين بازدهي آموزشي را براي دانش آموزان داشته باشند.
* نظارت و راهنمايي تعليماتي بايد بخشي از كار معلم چه در كلاس درس و چه در خارج از كلاس درس باشد.
* تمام افرادي كه قادرند در رفع مسائل و مشكلات آموزشي و بهبود ارتقاي آن نقشي ايفا كنند، بايد عملاً در اين فرآيند شركت داشته باشند.
* نظارت و راهنمايي تعليماتي نوين بر اين فرض است كه آموزش و پرورش ضمن اينكه فعاليتي مشاركتجويانه است، بر مبناي خلاقيت و پوياييهاي فردي و گروهي عمل ميكند.
* نظارت و راهنمايي تعليماتي بايد مبتني بر روابط پسنديده باشد تا بازدهي هر چه بيشتر معلمان و مديران حاصل شود. به اعتقاد صاحبنظران روحيه گروهي، مشاركت گروهي، پيوستگي و خلاقيت گروهي مستلزم وجود روابط انساني سالم و سازنده در سازمان است.
* نظارت و راهنمايي تعليماتي بايد جامعالاطراف باشد و شامل تمامي برنامهها، فرآيندها، شرايط يادگيري، محيطهاي آموزشي، ابزار و وسايل، تجهيزات، تسهيلات و نيروي انساني شود.
* امروزه به همان اندازه كه آموزش اهميت دارد، تحقيقات نيز مهم است از اين رو نظارت و راهنمايي تعليماتي بايد جنبه علمي و پژوهشي داشته و راهنمايان تعليماتي، مديران، معلمان و دانشآموزان در انجام پژوهشها شركت فعال داشته باشند.
تجربه تدريس و نقش آن در برقراري ارتباط با معلم :
از جمله عوامل متعددي كه در موفقيت راهنمايان تعليماتي دخيل هستند، مي توان از تجربه در تدريس نام برد. صاحبنظران نكات قابل توجه را در خصوص اثرات تجربه تدريس در پيشبرد اهداف آموزشي مطرح ساختهاند كه برخي از آنها به قرار زير است:
* تجربه در تدريس و آمادگي راهنمايان تعليماتي براي تدريس در واقع دليلي برعلاقه، عشق و تعهد قلبي آنان در باره تعليم و تربيت كودكان به شمار ميرود.
* تجربه در تدريس راهنمايي تعليماتي موجب ميشود كه وي درك و فهم درستي چه از نظر فعاليتهاي معلمان و چه از نظرات و مسايل آموزشي ايشان داشته باشد.
* تجربه در تدريس بينش لازم را در اين زمينه كه مدرسه يك نهاد اجتماعي است، در راهنماي تعليماتي به وجود ميآورد.
* تجربه در تدريس، راهنمايان تعليماتي را در موضعي قرار ميدهد تا به آساني شرايطي را كه به امر يادگيري كمك ميكند درك نمايند و در جهت فراهم آوردن آن شرايط هر چه بيشتر كوشش كنند.
راهنمايان تعليماتي كه تجربه و آمادگي بيشتري در تدريس دارند سريعتر توسط مديران و معلمان پذيرفته شده و بهتر ميتوانند با آنان در جهت ياددهي - يادگيري دانشآموزان ارتباط برقرار سازند.
بسياري از انديشمندان، مشكلات راهنمايان تعليماتي را ناتواني در ايجاد رابطه مفيد و برقراري تفاهم مؤثر با معلمان و مديران ذكر كردهاند. اگر فردی در مقام ناظر آموزشی مدرسه نتواند رابطه ای بین خود و طرف مقابل ایجاد کند،هیچ اطلاعاتی به دست نمی آورد. و چون هر نوع کارکردی نیازمند و مستلزم اطلاعات است پس ارتباطات انسانی،کلید موفقیت یا بهتر بگوییم حلاٌل بخش اعظمی از مشکلات روابط انسانی است.
عوامل موثر در ارتباطات انسانی:
عواملی نظیر فرهنگ،آزادی،مساوات،امنیت،طبقه اجتماعی،فرصت،انگیزه،نقش و پایگاه اجتماعی در ارتباطات متقابل انسان ها اثر گذار است.
ارتباطات مطلوب مبتنی بر سه اصل است:
1- رفتار منصفانه با دیگران
2- منطق و قانون پذیری
3- دوری از جدال
عوامل تحکیم روابط انسانی
1- ایجاد جو اعتماد و اطمینان
2- دوستی و محبت
3- آزادی بیان افکار و عقاید
4- احساس همبستگی دو سویه
5- شرکت در تصمیم گیری
6- احساس تعلق به سازمان
7- رازداری
8- اغماض در مورد بعضی خطاها
9- رعایت عدالت
10- طرز بیان
11- حفظ خونسردی و متانت
12- خوب گوش دادن
13- سعی و کوشش برای برآوردن نیازها
14-استفاده از امکانات و مقررات برای حفظ منافع افراد
15-کوشش برای درک طرف مقابل
16-برقراری روابط غیر رسمی
مضافاً براي آنكه معلمان بيشتر به ارزش و مقام خود پي برده و محيط را طوري آماده سازند كه دانشآموزان در هر فرصتي از تواناييهاي خود حداكثر استفاده را ببرند، راهنمايان تعليماتي بايد نكات چندي را به قرار زير براي بهبود امر نظارت و راهنمايي تعليماتي مورد توجه قرار دهند:
* اهداف و فلسفههاي نظارت و راهنمايي تعليماتي را به خوبي بشناسند و تمامي معلمان و مديران را با اين اهداف و فلسفهها آشنا سازند.
* تمامي مديران و معلمان را چه با تجربه و چه كمتجربه، مورد تكريم قرار داده و به طرق مختلف به شخصيت آنان احترام بگذارند.
* به اظهارنظرهاي مديران و معلمان و ساير كاركنان مدرسه توجه نشان داده و پيشنهادهاي سازنده آنان را براي بهبود آموزشي و پرورشي مدرسه لحاظ كنند.
* روحيه معلمان و مديران حوزه فعاليت خود را به خوبي شناخته و در تقويت هر چه بيشتر آنان تلاش كنند.
* با بهادادن به روابط انساني كه روز به روز در مناسبات انسانها گسترش مييابد فضاي مدرسه را به فضايي سالم و صميمي و بالنده مبدل سازند.
* شنونده خوبي باشند و به مسائل معلمان و مديران به دقت گوش داده و در رفع و حل مسائل، هم از خود آنان و هم از متخصصان كمك بگيرند.
* صميمي و خونگرم بوده و در جهت ايجاد رضايت خاطر معلمان و مديران بكوشند.
* با نظريههاي يادگيري، اصول برنامهريزي آموزشي و درسي، روشهاي تدريس و به طور كلي طراحي آموزشي آشنا بوده و در فرآيند آموزش و پرورش مدرسه و نحوه هدايت آموزشي خود، معلمان را به استفاده از اصول و نظريههاي تربيتي ترغيب كنند.
* اعتماد معلمان و مديران را به خود جلب كرده تا آنان براي رفع نيازهاي آموزشي خويش به ايشان مراجعه كرده و توصيههاي آنان را با اطمينان بيشتري به كار گيرند.
* مانند هر مربي ديگري نياز به مطالعه مستمر داشته تا از مطالب و اصطلاحات جديد در خصوص نظارت و راهنمايي تعليماتي اطلاع يافته و خود را در سطح مسائل جاري، علمي و حرفهاي قرار دهند.
* نقش راهنماي تعليماتي در محيطهاي آموزشي بايد براساس تقويت، حمايت، همكاري و ياري معلم و مدير مبتني باشد نه بر صدور دستور و امريه، تا تحقق اهداف ترتيبي امكانپذير شود.
* تا ميتوانند بايد نظرات و پيشنهادهاي سازنده معلمان و مديران را مورد استقبال گرم و دوستانه قرار داده و با استفاده از آنها در اتخاذ تصميمات، ايشان را در ادامه همكاري و شركت فعال در محيطهاي آموزشي تشويق كنند.
* نظارت و راهنمايي تعليماتي به الگو يا روش خاصي محدود نميشود از اين رو راهنمايان تعليماتي بايد براساس تحقيقات و نظرات انديشمندان و تجارب ارزنده خويش همواره راههاي مؤثر و قاطعتري براي كار كردن مطلوب با معلمان و مديران را جستجو كنند.
* همچنانكه نظارت مداوم و اعمال كننده زياد، آزادي عمل معلمان و مديران را سلب ميكند، همانطور هم نظارت محدود و كنترل ناكافي موجب ميشود كه نيروها و منابع مفيد در سازمانهاي آموزشي به نحو مطلوب مورد بهرهبرداري قرار نگرفته و در نتيجه نيل به اهداف سازماني مشكل شود از اين رو راهنمايان تعليماتي بايد چنان تعادلي ميان نظارت و كنترل معلمان و مديران و آزادي عمل آنان به وجود آورند كه زمينههاي رشد محيطهاي آموزشي و توسعه خلاقيتهاي معلمان و مديران فراهم شود.
* تا ميتوانند در اجراي طرحهاي آزمايشي برنامههاي درسي و ارزشيابي از وسايل آموزشي و تجويز و نمايش فنون جديد تدريس پيشگام و پيشتاز بوده تا امر نظارت و راهنمايي همچنان پويايي خود را حفظ كند.
* بايد خدمات برجسته و كارهاي ممتاز معلمان و مديران را مورد تشويق و تقدير قرار داده و ترتيبي اتخاذ كنند كه اين قبيل اقدامات به طرق مختلف به اطلاع يكايك معلمان برسد. اين كار چنانكه <كيمبلوايلز> مينويسد دو حسن دارد:
1) موجب ميشود تا معلمي كه به اقدامات برجسته مبادرت كرده تشويق شود و در نتيجه كوششهاي خود را افزونتر سازد.
2) باعث ميشود تا ساير معلمان و مديران در اجراي فعاليتهاي مشابه و جديد تشويق و ترغيب شوند
مسئوليتهاي حرفهاي ناظر آموزشي:
* مسئوليت ناظر در قبال خويشتن: فقط زماني كه انسان آموخته باشد به خود احترام بگذارد ميتواند احترام به ديگران را نسبت به خود جلب كند. او بايد براي عقايد، آرا و طرحهاي خويش احترام قائل باشد بدون اينكه دچار تعصب غيرمنطقي شود.
* مسئوليت ناظر در قبال دانشآموزان: بچهها يكي از بزرگترين مسئوليتهاي مربي را تشكيل ميدهند مسئوليتي كه تا پايان دوران معلمي بخش عظيمي از تلاشهاي مربي را به خود اختصاص ميدهد. براي فراهم آوردن بهترين بهره آموزشي براي دانشآموزان لازم است كه مربي نيازهاي آنان را به طور منظم و حساب شده مطالعه و تحليل كند. نيازهاي حال و آينده بچهها بايد در نظر مربي باشد، اين نيازها بايد مبناي برنامهريزي آموزشي براي دانشآموزان قرار گيرد.
* مسئوليت ناظر در قبال حاميان مدرسه: اگر مربي در مدرسه به عنوان فردي لايق شناخته شود كه افراد جامعه و والدين بتوانند به او اعتماد كنند، او قادر به اداره موفقيتآميز آرام و مؤثري در مدرسه خواهد بود.
* مسئوليت ناظر در قبال كاركنان مدرسه: اگرناظر به آنچه ميگويد عامل باشد راحتتر ميتواند معلمان را تشويق به عمل كند. ناظري كه در رفتارش با معلمان رعايت اصول دموكراسي را ميكند ميتواند توقع داشته باشد كه معلمان با دانشآموزان دركلاس رفتار مشابهي داشته باشند.
* مسئوليت ناظر در قبال رئيس منطقه و مقامات بالاتر: ناظر در مقابل كساني كه او را به اين منصب گماشتهاند مسئول است. مسئوليت او نشانگر وفاداري به اهداف كلي آموزش و پرورش است. ناظر بايد بدون نگرش شخصي به مسائل و مشكلات مدرسه به شكل مناسب به حل آنها بپردازد. در واقع كسي كه نظارت آموزشي مدرسه را به عهده دارد، بايد در برقراري رابطه با مديران بالاتر در سطح منطقه و استان با بصيرت و دقت عمل كند.
* مسئوليت ناظر در قبال همكاران و همحرفهايهاي خويش: ناظر در قبال مدرسه عضو مهمي از حرفه و رشته نظارت و راهنمايي تعليماتي است. عضويت چنين رشته تخصصي ايجاب ميكند كه ناظر به گونهاي عمل كند كه به اعتبار همحرفهاي خويش لطمه نزند. ناظران بايد با مشورت يكديگر مشكلات آموزشي مدارس را حل كنند. لذا ضروري است كه با هم رابطه داشته باشند. براي آموزش و پرورش كشور لازم است كه امكانات ايجاد انجمنهاي حرفهاي - تخصصي را براي مربيان در حرفههاي مختلف آموزش و پرورش فراهم كند. زيرا از طريق اين مؤسسهها ميتوان تبادل اطلاعات و رشد حرفهاي ناظران را قوت بخشيد.
رهبري آموزشي فردا وارتباط او با دانش آموزان واولياء
سيملي و كونيرز (1991) چنين اعلام مينمايند كه «آموزش به عنوان يك فعاليت، پيچيده، پويا، در و هوشمندانه به شمار آمده و نميتوان روش استاندارد و تجويزشدهاي را براي آنها مطرح نمود.
ما براي آنكه بتوانيم به نيازهاي به شدت متغير دانشآموزان خود پاسخ دهيم، به معلمين ما بايد اجازه تصميمگيريهاي مناسب را بدهيم.
از اين رو ميتوان گفت كه اساس رهبري در مدرسه را معلمين (و والدين دانشآموزان) و مدير مدرسه تشكيل ميدهند. عوامل فوق در خصوص يافتن مشكلات و تشخيص آنها، به صورت فرآيندي كه به عنوان رهبري تلقي ميشود، فعال هستند.
بنابراين اين مديران مدارس به عنوان رهبراني تلقي ميشوند كه رهبري آموزشي را در معلمين تشويق نموده و گسترش ميدهند.
بر اساس نظريات كوپر (1989) در اين روش از رهبري آموزشي سبب تحصيل در امر يادگيري و كار با معلمين، دانشآموزان و والدين شده و كيفيت آموزشي را ارتقاء ميدهند
اين ساختاربندي مجدد نيازمند ديدگاههاي مختلف در خصوص رهبري است. اهداف مدارس را بايد بر اساس مشكلات تشخيص داده شده توسط معلمين و والدين شناسايي نمود. در فرآيند حل مشكلات بايد با همكاري ديگران اقدام نمود. در تحقيقات صورت گرفته تا كنون يكي از عناصر بسيار مهم كه تاثير قابل توجه در عملكرد تحصيلي دانش آموزان داشته است وضعيت اجتماعي – اقتصادي (socioe-conomic status)مي باشد. منظور از (SES) سطح درآمد، شغل و ميزان سواد والدين بوده كه تاثير زيادي بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان و نحوه رفتارآنها داشته است .از ديگرمولفه هاي اجتماعي تاثير گذار در عملكرد تحصيلي دانش آموزان مي توان به توانمندي زباني، سطح سواد والدين و مشاركت والدين در امور آموزشي مدرسه اشاره نمود.
آمادگي دانش آموزان براي استفاده از مدرسه عنصر كاملاً مرتبط با موقعيت اجتماعي – اقتصادي آنها دارد.
به زعم برخي از صاحبنظران والدين و اولياء به اندازه معلم و مدرسه بر ميزان يادگيري و نحوه رفتار دانش آموزشان اثر مي گذارند. بنابراين ناظران بايد به معلمان در يادگيري نحوه كسب حمايت والدين از فرايند يادگيري كمك نمايند.
نتيجهگيري :
از ديدگاه نظريهپردازان سازماني، راهنمايان آموزشي افرادي هستندكه نميتوانند در آموزش و پرورش تغييرات و اصلاحات اساسي و زيربنايي بوجود آورند. به نظر آنان در عاليترين شرايط، راهنمايان آموزشي كساني هستندكه بر اجراي صحيح برنامهها و خطمشيهاي جديد آموزشي، روشهاي عملياتي استاندارد كار، حفظ و ارتقاي معيارها و كيفيت تدريس و يادگيري و سرانجام اصلاح و بهبود فرآيند تدريس و يادگيري نظارت دارند. آنان همچنين ميتوانند براي ايجاد تغييرات مقطعي و كوتاهمدتي كه به اصلاح آموزشي در موقعيت، زمان و مكان خاصي منجر ميشود زمينه مناسب و آمادهاي فراهم كنند.
به هر حال راهنمايان آموزشي چه مبتكر و آغازگر تغييرات و تحولات در آموزش و پرورش و مدرسه باشند و چه كنترلكننده خطمشي و برنامههاي آموزشي و عمليات اجرايي؛ هدفشان اين است كه مطمئن شوند برنامهها مطابق طرحهاي پيشبيني شده با موفقيت اجرا ميشود و مدارس، دانشآموزان و معلمان به اهدافشان دست مييابند.
اگر قرار باشد راهنمايان آموزشي در تغيير، اصلاح و ارتقاي كيفيت تدريس و يادگيري و برنامه درسي نقش اساسي داشته باشند، بايد خواهي نخواهي از نقش سنتي و ديوانسالارانه خود خارج شده، در اصلاحات آموزشي و برنامههاي آينده آموزش و پرورش نقش تحولي، انتقالي و پيشگامي ايفا كنند.
به تعبير <سرجيوواني> و <استارت> ، فرايند نظارت و راهنمايي بايد فرايند عقلاني و منطقي <تفكر مجدد> در مورد يادگيري و محيط كلاس و مدرسه تلقي شود.تفكر مجدد در مورد يادگيري و تدريس و محيط كلاس و مدرسه بايد با كمك معلمان، مديران و متخصصان ديگر انجام گيرد. راهنمايان آموزشي بايد اين وظيفه و مسئوليت جديد را با تعهد اخلاقي نسبت به دانشآموزان، معلمان و نظام آموزشي انجام دهند.
آنان بايد مأموريت جديد آموزش و پرورش را در دنيايي كه به سرعت و از روي قهر و اجبار در حال تغيير مستمر است درك كنند، اهداف و مقاصد آن را بشناسند، تعريف و تحليل مجدد از دانشآموز، معلم و مدرسه داشته باشند و آنگاه فعاليتهاي آموزشي و پرورشي را در جهت تحقق اين مأموريت، اهداف و مقاصد جديد، هدايت كنند.
هدف راهنمايان آموزشي در آينده بايد غنيسازي بعد تفكر انتقادي در مورد اجزاي نظام آموزشي باشد، نه اجراي روشهاي قديمي و منسوخ و غيرمؤثر. آنان بايد به عنوان افرادي حرفهاي كه كارشان بررسي پيچيدگيهاي رفتار و رشد انسان، فرايند تدريس و يادگيري، انگيزش معلمان و دانشآموزان، طراحي برنامه درسي و هدايت آموزشي است، در فراهم ساختن محيط بهتر و مناسبتري براي جوانان با ديگر متخصصان همكاري حرفهاي متقابل و گستردهاي داشته باشند.
آنان بايد بنا به ضرورت زماني، در همه جنبههاي كار معلم و دانشآموز صاحبنظر باشند، به طوري كه بتوانند آنها را بهتر در مسير آيندهشان هدايت كنند.
در مدارس به عنوان جوامع يادگيري(به جاي سازمانهاي آموزشي) ، تعهدات اخلاقي راهنمايان آموزشي نسبت به معلم و دانشآموز بايد گسترش يابد. اين تعهدات اخلاقي بايد به صورت هنجارها، ارزشها و باورهايي كه مورد پذيرش و اعتماد معلمان و دانشآموزان است، متجلي شود. مبناي رفتار راهنمايان آموزشي در آينده بايد معيارها و تعهدات اخلاقي نسبت به تحقق مأموريت اصلي آموزش و پرورش، يعني رشد و پيشرفت همهجانبه دانشآموزان باشد. قوانين و مقررات سازماني نبايد در مدرسه و كلاس درس بر جريانهاي آموزشي و انساني حاكم شود بلكه بايد تسهيلكننده و پيشبرنده فرآيند آموزش و يادگيري و رشد و پيشرفت معلمان و دانشآموزان باشد. اهميت قوانين و مقررات و مبنا قرار گرفتن آنها در رفتارهاي سازماني تا حدي است كه انگيزههاي قوي و بالاي معلمان و دانشآموزان براي كار و تلاش تقويت شود.
در چارچوب مأموريت جديد آموزشي و پرورشي، تعهد اخلاقي نظارت و راهنمايي آموزشي(نه به حكم قانون، نه از روي اكراه و نه از روي سنت ديرينه و عادت) كمك كردن به تحقق مأموريت جديد است. نه تنها راهنمايان آموزشي بايد به صورت يك باور و ارزش نهادي شده و باطناً به اين تعهد اخلاقي اعتقاد داشته باشند بلكه مسئولان و مديران ارشد آموزش و پرورش و مديران مدارس و معلمان نيز بايد به آن اعتقاد راسخ پيدا كنند. همه افراد مسئول و ذينفع در جامعه آموزش و پرورش بايد در قبال مأموريت جديد آن تعهد اخلاقي داشته باشند و عملاً آن را در فعاليتهاي خود بروز دهند.
هنگامي كه معلمان، مديران، والدين، دانشآموزان و جامعه در تلاش براي نيل به مأموريت جديد آموزش و پرورش، درك صحيحي از تغييرات و تحولاتي كه بايد انجام گيرد نداشته باشند و تعارض بين افراد و مقاومت در مقابل تغييرات شدت يابد، نقش راهنمايان آموزشي در رفع تعارضات و كاهش مقاومتها در مقابل تغييرات نمايان ميشود. وظيفه راهنماي آموزشي در آينده ايجاب ميكند كه براي نزديك كردن افكار و نظريات جناحهاي ذينفع در آموزش و پرورش با آنان همكاري نزديك و مستمر داشته باشند و تمام كوشش خود را براي ايجاد يكپارچگي و وحدت در آنان بكار گيرد.
رشد جوانان، توسعه آموزش و پرورش و توسعه ملي در گرو توجه خاص به نيروي انساني در آموزش و پرورش است. اگر ميخواهيم آموزش معنا پيدا كند، خلاقيتها بارور شود، بهرهوري نيروي انساني بالا رود، اهداف و معيارهاي بالايي از عملكرد بدست آيد، بايد تحولي فكري و تعهدي اخلاقي در قبال تحقق مأموريت جديد آموزش و پرورش و نظارت و راهنمايي آموزشي در جهان متحول امروزي و قرن نامطمئن آينده در تكتك آحاد و مسئولان و مجريان آموزش و پرورش بوجود آوريم.
در قرن آينده آموزش و پرورشي در مأموريتش براي جامعه و جوانان موفق است كه بتواند به قدري كه مؤيد و تضمينكننده موفقيت ملي و جهاني باشد اولويتها و سرمايههاي لازم را به آموزش و پرورش اختصاص دهد.
منابع:
1- نظارت و راهنمايي تعليماتي. وكيليان، منوچهر. انتشارات دانشگاه پيامنور. 1380
2-اچسون. كيت. ا، دامين گال، مرديت. نظارت و راهنمايي تعليماتي، مترجم محمدرضا بهرنگي (برنجي)، تهران، كمال تربيت، 1376.
3- اوليوا، پيتر. نظارت و رهبري آموزشي در مدارس امروز، مترجم منوچهر جواهري، تهران، دفتر همكاريهاي بينالمللي وزارت آموزش و پرورش، 1379.
4- رابسون.م.ماتيوس.ر، كيفيت در آموزش و پرورش، مترجم عربعلي رضايي، تهران، دفتر همكاريهاي بينالمللي وزارت آموزش و پرورش، 1378.
5- نيكنامي، مصطفي، نظارت و راهنمايي آموزشي، تهران، سمت، 1380.
6-وايلز. جان، باندي. جوزف، نظارت در مديريت، برنامهريزي و راهنمايي تعليماتي، ج دوم. مترجم محمدرضا بهرنگي، ناشر: مترجم، تهران
-7 موسسه تحقيقاتي ايران زمين پارسيان دپارتمان مديريت آموزشي، www.onlinesunmed.com
-8 پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش http://www.magiran.com/npview.asp
شكوه قوانيني ،كارشناس مسئول برنامهريزي مدارس شبانهروزي و نمونه دولتي
aftab.ir-9 1 بهمن ۱۳۸۶
http://mardom-e-no.com/index.php-10، كمال محمديان
نوشته شده در تاريخ پنجشنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۸۷ توسط اسحــاق علی خـــطابی هیکویی
آرشیو نظرات