استقلال و آزادی

پنجشنبه ۳۱ اسد ۱۳۹۸ - غلام سخی احسانی

استقلال و آزادی

واژه استقلال یک واژه نسبتا پیچیده و چند وجهی است. که مهترین نمود و ظهور این واژه در عرصه سیاسی-اجتماعی، با ترکیب مفاهیم چون: سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در هم تنیده است. در حقیقت همین امر سبب گردیده است که در طول تاریخ از این واژه برداشتهای مختلفی صورت بگیرد. ولی با وجود برداشتهای گوناگون، یک عنصر مرکزی و مشترک در همه ترکیب‌ها حضور دارد؛ به نحوی که با فقدان آن عنصر، واژه استقلال از معنا و محتوا تهی و قلب ماهیت می‌شود. و آن عبارتست از یک قراردادی بر آمده از اراده ملی کشورها، که در چهارچوب همان قرارداد، اعمال حاکمیت دولتها در محدوده مرزهای جغرافیایی و دفاع مشروع از این مرزها در برابرتجاوزهای خارجی، و همچنین شکل گیری مناسبات قاعده مند در سطح بین الملل با دیگر واحدهای سیاسی ممکن می‌گردد. با این حال نباید یک نکته را از نظر دور داشت؛ و آن این است: آنگونه که مفهوم استقلال ایجاب می‌کند؛ کشورهای فقیر نمی‌توانند استقلال( به معنای واقعی کلمه) خود را به عنصر غرور آفرین و خود باوری تبدیل کنند.
صرف نظر از نکات فوق، افغانستان پس از کسب استقلال در سوم مارچ 1919 فراز و نشیبهای فراوانی را تا کنون پشت سرگذاشته است. از اشغال به وسیله نیروهای ارتش سرخ تا ورود نظامیان بین المللی در چوکات مبارزه با تروریسم و برقراری و حفظ صلح و تأمین امنیت پس از سقوط طالبان. حال یک پرسش مهم و عام در برابر شهروندان وجود دارد؛ و آن این است که پس از کسب استقلال، ما در کجا قرار داریم؟ در پیوند به این پرسش باید اذعان کرد که از نظر ماهیت و جنس مشکلات، تفاوت اساسی از همان جای که اقدام به کسب استقلال نمودیم؛ نکرده ایم. یعنی در عرصه سیاسی بسیاری از مشکلات ما با تفاوتهای همچنان باقی مانده است. به تعبیری، هنوز از پیچ کوچه اول عبور نکرده ایم. چراکه در این بازه زمانی، نتوانسته ایم یک دولت ملی مقتدر و همه شمول ایجاد کنیم. و در این باب، در بسیاری از مؤلفه‌ها گیرمانده ایم. با این توضیح که عده بسیاری از مردمان این سرزمین، کماکان با هرچیزی که نشانِ از بیگانه داشته باشد سرستیز دارند؛ و بین بیگانه ستیزی و تمدن ستیزی و ترقی ستیزی نمی‌توانند تفکیک قایل شوند. در حالیکه ما در عصری قرار داریم، که به عصر جهانی شدن شهره شده است. در این عصر؛ که به کمک انقلاب تکنولوژی ارتباطاتی، مرزهای دولت‌های ملی از هم گسیخته است؛ حرف اول را قدرت تعامل و بهره گیری از ظرفیت‌ها و امکانات جامعه بین المللی در صحنه‌های مختلف می‌زند. ولی مردم ما هنوز دلبسته یکسری مفاهیمی‌است که اکنون از محتوا تهی گردیده و قلب ماهیت شده اند. درحقیقت نسبت به محتوای این مفاهیم؛ بنا به فراخور تغییر و تحولات در عرصه این مفاهیم، تجدید نظر صورت گیرد. از طرف دیگر واژه استقلال و آزادی، از زاویه مباحث نظری، به شکلی یکدیگر را هم پوشانی می‌کنند؛ که در بسیاری موارد در ذیل توسعه و در برابر استبداد قرار می‌گیرند. از این زاویه وقت که استقلال گفته می‌شود؛ یعنی عاری از تمام نیروهای استبداد. چون این واژه در قاموس زبان فارسی، به مفاهیم آزادی، اتکاء نفس، خود مختار بودن، خودسالار بودن، بدون مداخله کسی کار خود را اداره کردن و... می‌باشد. و از نظر سیاسی، به خود سالاری ملی، و خود گردانی ملی و ... است. جالب است که شاه امان‌الله خان، زمانی زمام حکومت را در دست گرفت که پس از جنگ جهانی اول، و تضعیف کشورهای استعمارگر، موجی ایدئولوژی آزادی خواهی سراسر قاره آسیا را در نوردیده بود. در بیشتر کشورهای آسیایی از جمله امپراطوری عثمانی، با هدف خارج شدن از وضعیت حکومت‌های مطلقه به سوی یک حکومت مشروطه و قاعده مند، نهضت آزادی خواهی و مشروطه خواهی به راه افتاده بود. و نیز در همین دوره جنبشهای استقلال طلبانه، در کشورهای که تحت استعمار بودند؛ در حال رشد و گسترش بود. در نتیجه این موج آزادی خواهی، بسیاری از مستعمرات به کسب استقلال سیاسی( حقوقی) نایل گردیدند. و نیز از آنجا که معاهدات بین المللی نقض حاکمیت دولت‌ها را محکوم می‌کنند، این تصور شکل گرفته بود که با مستقل شدن مستعمرات، زمان بهره کشی ملتی از ملت دیگر برای همیشه به پایان می‌رسد؛ و ممالکی که از نظر حقوق بین الملل مساوی هستند، لزوما دارای توانایی و اختیار یکسان در بهره برداری از منابع داخلی خود می‌گردند. این تحولات فکری در بین جوانان تحصیل کرده افغانستان( بالاخص آنانی که در خارج از اقغانستان تحصیل کرده بودند) نیز رسوخ کرده و تأثیر گذاشته بود. از این روی آنان خواهان مشروطه خواهی و استقلال کامل افغانستان از هرگونه وابستگی بودند. در اینجا خوب است که از یک نکته نباید غفلت شود: باید به خاطر داشته باشیم؛ که تفکر آزادی خواهی و استقلال طلبی در افغانستان، و قبل از به قدرت رسیدن شاه امان الله خان، محصول روشنگری‌های جریده سراج الاخبار افغانیه است. از موضوعات مهمی‌که در این نشریه به آن پرداخت می‌شد، موضوع بازگرفتن استقلال افغانستان از دولت هند بریتانیایی بود. از این رو امان الله خان، با آگاهی از خواست افکارعمومی، همزمان با به قدرت رسیدنش، موضوع استقلال کشور را در صدر برنامه‌های کاری خود قرار داد. دلیل این مدعا سخنان خود او در زمان تاج گذاریش است. او هنگام که تاج شاهی را برسر می‌گذاشت اعلام نمود: « به آن شرط این تاج را می‌پذیرم که شما با اندیشه‌ها و افکار من همکاری کنید. حکومت افغانستان باید از نگاه داخلی و خارجی کاملا مستقل و آزاد باشد.» برکسی پوشیده نیست که پس از کسب استقلال تحول بسیار عمیق در شئون زندگی مردم، به ویژه در عرصه مطبوعات پدید آمد. به قسمی‌که مطبوعات از نظر کمی‌و کیفی در مرحله رشد چشمگیر رسید. در این زمان، در کشور آزادی بیان نسبتا خوبی وجود دارد. روشنفکران بدون استثناء از دولت طرف داری می‌کردند. به همین دلیل در این دوره شاهد سانسور نشریه‌ها و موآخذه نویسندگان و روزنامه نگاران نیستیم.
در میان دستاوردهای این دوره، اگر بخواهیم یکی را به عنوان دستاورد برجسته نام ببریم؛ قطعا نظام نامه مطبوعات شاخص ترین آنهاست. قانون مطبوعات در 18 ماده در ماه جدی سال 1303 تصویب شد. در این نظامنامه، شرایط نشر نشریه‌های آزاد و جرایم مطبوعاتی به خوبی و روشنی بیان شده است. از دیگر نکاتی که قابل توجه است و می‌توان به عنوان دستاورد این دوره نام برد؛ توجه جدی به حقوق و آزادی‌های اساسی زنان است. در این راستا می‌توان از تأسیس مکاتب برای دختران و راه اندازی نشریه اختصاصی برای زنان، تحت عنوان « ارشاد النسوان»، به مدیر مسئولی اسما خانم طرزی و سردبیری خانم روح افزا یاد کرد. انتشار این نشریه که توسط خود زنان مدیریت می‌شد؛ در جامعۀ به شدت سنتی آن زمان افغانستان، اهمیت ویژه داشت. در حقیقت حضور این نشریه در کنار سایر نشریه‌ها، از مظاهر مدرنیسم و اقتدار نیروهای تجدد گرا به شمار می‌رفت. و دیگر اینکه در نوع خود، نخستین نشریه اختصاصی زنان در منطقه به شمار می‌رفت. روشن است که تعدد نشریه‌ها(کتاب مقدس دموکراسی)، آزادی‌های نسبی بیان در پرورش یک نسل آگاه و آزادیخواه کمک جدی می‌کند. به گونه‌ای که در سال‌های پس از سقوط دولت امانی، تعدادی از همین جوانان روشن و آگاه، برای حفظ و بازگرداندن دموکراسی جان شان را به خطر انداختند. البته لازم به ذکر است که بسیاری از تاریخ نگاران دوره امانی بر این باور هستند؛ گرچه نقش مطبوعات آن دوره، در بالا بردن اندیشه‌های آزادیخواهانه، ملی گرایانه، ترقی خواهانه و ترویج مدرنیسم بسیار برجسته است اما مشکلی که در این دوره وجود داشت این بود که متأسفانه، فعالیت‌های مطبوعات و آزادی بیان، مورد حمایت همه گروه‌های اجتماعی و سیاسی قرار نداشت. در این خصوص می‌توان ادعا کرد که یکی از دلایل اصلی شورش نیروهای سنتی علیه تجدد گرایی امان الله و اتفاقات پس از سقوط حکومت امان الله خان، در همین نکته نهفته است.