عصمت
عصمت در لغت به معنای منع و امساک است.[۱] و در اصطلاح به معنی بازداشتن و نگاه داشتن از گناه است. به اصطلاح اطلاق این لفظ بر پاکی و پاکدامنی است که از ابتدای وجود تا انتهای عمر گناه نکرده باشد.
خوشنویسی اسامی چهارده معصوم
عصمت در ادیان دیگر
ویرایش
عصمت در مسیحیت به معنی محافظت الهی از خطا میباشد و بر پایه این ایده بنا شدهاست که امکان ندارد که خداوند خود را بر مردم آشکار کند بدون اینکه اطلاعات موثقی از مضمون آن آشکارسازی یا وحی فراهم کند. در مسیحیت بجز عیسی سه نامزد برای عصمت در نظر گرفته شد: عصمت کتاب مقدس، عصمت شوراهایی که بیانگر کلیسا هستند و عصمت پاپ.[۲]
اولین کاربرد لفظ معصوم
ویرایش
اولین کسی که اصطلاح معصوم را بکار برده است در قرن هفتم میلادی/چهارم قمری حجاج ابن یوسف بوده که در رساله خود در مورد خلیفه عبدالملک مروان میگوید: لعبد الله عبدالملک امیرالومنین و خلیفه رب العالمین الموید بالولایه المعصوم من خطل القول وزلل الفعل[۳]
اختلاف نظر مسلمانان
ویرایش
به صورت تاریخی میان مسلمانان در مورد انجام یا عدم انجام گناه کبیره، صغیره و خطا توسط پیامبر اعظم و ماهیت آن در صورت پذیرش خطاپذیری، در دوران قبل یا بعد از تبلیغش اختلاف نظر وجود داشتهاست. به عنوان مثال حنبلیها معتقد بودهاند که محمد تنها عصمت در انتقال وحی داشته ولی خود از گناه مصون نبودهاست.[۴] پال والکر، ادعا میکند که «قرائت لفظی» از متن قرآن و احادیث آزادانه به پیامبر اسلام گناه و خطا نسبت میدهد و همچنین مدعی است که مسلمانان اولیه نیز ظاهراً چنین برداشتی داشتهاند. والکر میگوید که دیدگاه خطاناپزیر بودن از پیامبر اسلام ابتدا توسط شیعیان به پیامبر منتسب شدهاست.[۵] ویلفرد مادلونگ، مورخ غربی، به پشتیبانی والکر برخاسته و تکامل عصمت (که به گمان او لفظ یا مفهومش در قرآن یافت نمیشود) در میان شیعیان را به نیمه اول قرن دوم هجری یا قبل از آن بازمیگرداند.[۴]
عصمت در تشیع
عصمت وحی
ویرایش
معتقدین به نزول وحی به پیامبران گرچه ممکن است بعضاً معتقد بر عصمت خود پیامبران نباشند، اما تقریباً همگی قایل بر عصمت خود وحی هستند. یعنی معتقدند وحیی که بر پیامبرانشان نازل شدهاست از هر گونه خطا بری است. در سالهای اخیر اما متفکرینی چون عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری نظریههایی جدید دربارهٔ وحی مطرح نمودهاند که با مخالفت بسیاری از صاحبنظران دیدگاه سنتی مواجه شدهاست. عبدالکریم سروش در کتاب خود تحت عنوان بسط تجربه نبوی وحی پیامبر را دستخوش محدودیتهای بشری وی دانستهاست و برخی موارد مشکوک به نقص احکام و عدم تطابقهای علمی قرآن در عصر حاضر را اینچنین توجیه کردهاست. محمد مجتهد شبستری همچنین از دید هرمنوتیک در کتاب خود «هرمنوتیک، کتاب و سنت: فرایند تفسیر وحی»، فهم مفسرین از وحی و متون مقدس را وابسته به مفسر دانستهاست؛ و لذا معتقد است به این دلیل که مفسرین وحی نقص دارند، فهم ایشان از وحی نیز خالی از نقص نمیتواند باشد.
عصمت فرشتگان
ویرایش
این توفیق الهی شامل تمام فرستادگان الهی از جمله فرشتگان هم میشود. قرآن نیز به عصمت فرشتگان تصریح میکند: «مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ[۱۰]»
فرشتگان هم چون انسانها قدرت اختیار دارند و اعتراض آنها به خدا در داستان آفرینش آدم، دلالت بر این نکته دارد. البته فرق فرشتگان با انسانها در غرائز و شهوات است که فرشتگان این ویژگی را ندارند به خلاف انسانها و جنها؛ لذا علماء شیعه داستان فطرس، دردائیل و صلصائیل که بیانگر عدم عصمت فرشتگان است را نمیپذیرند و تاویل میکنند و آن را از متشابهات عصمت ملائکه میدانند.